دوره و شماره: دوره 8، شماره 2 - شماره پیاپی 16، مهر 1405 
پژوهشهای میان رشته ای ادبی

مبانی نظری تحلیل گفتمان بوم‌گرا: رویکردی میان‌رشته‌ای برای خوانش زیست‌محیطی متون ادبی فارسی

https://doi.org/10.30465/lir.2025.51778.2013

مریم سادات فیاضی

چکیده جستار حاضر به تبیین نظری تحلیل گفتمان بوم‌گرا می‌پردازد؛ رویکردی نوین در زبان‌شناسی که بر مبنای زبان‌شناسی نقشگرای نظام‌مند شکل گرفته و با افزودن مفهوم بوم‌آگاهی» به مطالعة نسبت زبان و زیست‌بوم می‌پردازد. تحلیل گفتمان بوم‌گرا، با تأکید بر اصول «تنوع و هماهنگی، تعامل و هم‌زیستی»، گفتمان‌ها را بر اساس تأثیرشان بر محیط زیست به سه دستة بوم‌مفید، بوم‌ستیز و برابربوم تقسیم می‌کند. این چارچوب نظری با گسترش فرانقش‌های تجربی، بینافردی، منطقی و متنی، و نظام‌های زبانی متناظر با آنها نظیر گذرایی، وجه، ارزیابی، آغازگر، انسجام و پیوستگی می‌کوشد سازوکارهای زبانیِ شکل‌دهنده به گفتمان‌های زیست‌محیطی را واکاوی کند. در بخش پیشینه مقاله، با تأکید بر مرزهای نظری و روش‌شناختی میان تحلیل گفتمان بوم‌گرا و نقد بوم‌گرا، نسبت به خلط این دو رویکرد در برخی پژوهش‌های زبان فارسی هشدار می‌دهد. هدف از تبیین نظری پیش‌رو، فراهم آوردن زمینه‌ای دقیق برای کاربرد درست این رویکرد در متون ادبی فارسی و پرهیز از کاربست شتاب‌زده از مفاهیمی است که بدون درک مبانی نظری‌شان، به درستی قابل تعمیم نیستند.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

نقد روانکاوانه شخصیت «رحیم» در رمان شب سراب با تکیه بر رویکرد طرحواره‌درمانی جفری یانگ

https://doi.org/10.30465/lir.2025.51411.1998

فاطمه سادات طاهری؛ سیده مریم جزایری؛ زهره خوانساری

چکیده در میان راهبردهای مختلف نقد و بررسی آثار ادبی که از قرن بیستم به بعد شکل گرفت، نقد روانکاوانه و تحلیل متون ادبی از دیدگاه روان‌شناسی، ویژگی‌های خاص و متمایزی دارد. این پژوهش شخصیت «رحیم»، شخصیت اصلی و راوی رمان شب سراب نوشتۀ ناهید ا. پژواک (ت.1319 ه.ش.) را بر اساس نظریه جفری یانگ (1950م.) بررسی می‌کند. خط داستانی شب سراب برگرفته از رمان بامداد خمار فتانه

حاج‌سیدجوادی است که از زبان شخصیت مرد قصه روایت شده و نویسنده سعی کرده افکار پنهان رحیم در بامداد خمار را با خلق این اثر بیان کند. نگارندگان به شیوۀ توصیفی- ‌تحلیلی مبتنی بر متن رمان با پاسخ به این پرسش‌ها که کدام طرحواره‌ها در شخصیت رحیم وجود دارد و علل پیدایش این طرحواره‌ها در شخصیت وی چیست؟، طرحواره‌های شخصیتی رحیم را شناسایی و دلایل شکل‌گیری این الگوها را بررسی می‌کنند تا مشخص کنند کدام یک از این طرحواره‌ها در شخصیت رحیم برجسته‌ترند. با بررسی‌های انجام‌شده می‌توان نتیجه‌گرفت طرحواره‌های رهاشدگی، بی‌اعتمادی، محرومیت هیجانی، وابستگی، انزوای اجتماعی و نقص و شرم در شخصیت رحیم یافت می-شود که از این میان، طرحوارۀ رهاشدگی برجسته‌تر است. فقدان پدر و وابستگی شدید به مادر را می‌توان از جمله عواملی دانست که طرحواره‌های شخصیتی رحیم را تشدید کرده و تله‌های زندگی او را ایجادکرده است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

جامعه‌شناسی تکوینی ظهور شعر نو فارسی و کُردی برمبنای نظریۀ کُنش پی‌یر بوردیو (مطالعۀ موردی: نیما یوشیج، عبدالله گوران)

https://doi.org/10.30465/lir.2025.51317.1993

فرشید رستمی؛ امیرعباس عزیزی فر

چکیده شعر نو فارسی و‌ کُردی در یک دوره، شاهد دگرگونی و اصلاح بودند. نیما یوشیج و عبدالله گوران سردمداران شعر نو فارسی و کُردی (سورانی) محسوب می‌شوند. پژوهش حاضر‌ با روشی تحلیلی- توصیفی تلاش می‌کند با استفاده از نظریۀ «کُنش» پی‌یر بوردیو، به بررسی میدان‌های ادبی، منش، سرمایه‌های متنوع و مرتبط با‌ کنشگران اجتماعی بپردازد و دلایل پیدا و پنهان ظهور شعر نو فارسی و کُردی را تحلیل کند. هدف پژوهش، کشف پیوند میان اوضاع سیاسی- اجتماعی، زندگی، رفتار و ساختارهای فکری و تأثیر آن‌ها بر تولید متن ادبی هرکدام از شاعران مذکور است. نتایج به دست‌آمده نشان می‌دهد حجم سرمایه‌های فرهنگی، اقتصادی، نمادین و اجتماعی شاعران و شکل موقعیت آنان در میدان‌های سیاسی- اجتماعی، به‌خصوص میدان تولید ادبی، از عوامل تأثیرگذار بر تجدد شعر فارسی و کُردی است. همچنین تغییرات عمده-ای ‌که در فضای سیاسی و اجتمای اواخر قرن نوزدهم و نیمۀ نخست قرن بیستم در ایران و کُردستان روی دادند، اصلی-ترین و مهم‌ترین دلیل تغییر در ادبیات و اصلاح شعر فارسی و کُردی به شمار می‌روند. مهم‌ترین این عوامل در ایران، انقلاب مشروطه و پیامدهای آن بود و در ‌کردستان، مبارزات مردم و قیام‌ سیاسی شیخ محمود در سلیمانیه، سبب اصلی تحول ادبیات در ‌کُردستان و به‌ویژه کردستان عراق محسوب می‌شوند.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

خوانش بینارشته‌ای‌ نظریه شیء‌وارگی لوکاچ در سمفونی مردگان از معروفی و داستان گذر از رنج‌های ازتولستوی

https://doi.org/10.30465/lir.2025.49761.1939

شهلا خلیل اللهی؛ بتول مهدوی؛ فاطمه الهامی؛ محمدامین عابدینی

چکیده شیء‌شدگی به عنوان یکی از مؤلفه‌های جامعه‌شناسی، اصطلاحی است که گئورک لوکاچ به عنوان نظریة دیالکتیکی خود دربارة جوامع مختلف جهان مطرح کرده و فرایند جایگزینی مناسبات میان انسان‌ها با اشیاء را بیان می‌کند، در واقع این فرآیند تبدیل محصول و نیروی کار به کالا را ممکن می‌سازد. الکسی تولستوی در داستان سه جلدی گذر از رنج‌ها، گذشته از روایت بخش‌هایی از تاریخ روسیه، در فرازهایی از این اثر، شیء‌شدگی افراد جامعه روسیه را به‌خوبی نشان می‌دهد. عباس معروفی نیز در سمفونی مردگان به شیء‌شدگی شخصیت‌های داستان اشاره دارد. پژوهش حاضر با تحلیل این دو اثر بر پایة دیدگاه شیء‌شدگی لوکاچ با رویکرد بینارشته‌ای سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که شیء‌وارگی در این دو اثر بر پایة این نظریه‌ چه بازتابی دارد؟ این پژوهش با مراجعه به منابع کتابخانه‌ای به روش اسنادی‌‌‌-کیفی انجام پذیرفته است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهدکه بازتاب شاخصه‌های نظریة شیء‌شدگی لوکاچ، در بخش‌هایی از این دو اثر از رهگذر صنعت فرهنگ‌‌سازی، رسانه و تبلیغات، صنعت مُد، هنر و ... آشکارا قابل مشاهده است، هم‌چنین برای فراهم ساختن روحیة بردگی و مصرف‌زدگی به عنوان پیامدهای ذهنی و عینی این فرهنگ استعمار مدرن، شواهد درخور توجهی وجود دارد. تولستوی تصویری جامع از زندگی انسان‌های شیءواره از طریق شخصیت‌های داستان در اثر خود ارائه می‌دهد و خواننده را به تفکر دربارة ماهیت وجودی و اجتماعی انسان دعوت می‌کند. معروفی همین شیوه را جدی‌تر درپیش ‌می‌گیرد که می‌توان به عنوان نمونه از مرگ آقای لرد و شیءواره‌تر شدن کارکنان کارخانه اشاره نمود.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

بازخوانی انتقادی داستان یعقوب لیث صفاری از کتاب تاریخ سیستان با رویکرد بین‌رشته‌ای در مطالعات ادبی و تاریخ‌نگاری

https://doi.org/10.30465/lir.2025.51295.1988

فائزه عرب یوسف آبادی

چکیده پژوهش حاضر با بهره‌گیری از نظریة تاریخ‌نگاری ادبی هایدن وایت و در چارچوب رویکرد بین‌رشته‌ای، به تحلیل روایت یعقوب لیث صفاری در کتاب تاریخ سیستان می‌پردازد. مسئلة اصلی آن است که چگونه این متن تاریخی با استفاده از ساختارهای روایی، بلاغی و ایدئولوژیک، تصویری خاص و جهت‌دار از یعقوب خلق کرده و روایت خود را سامان داده است. این پژوهش بر پایة روش تحلیل کیفی و با تمرکز بر سه مؤلفة گزینش اطلاعات، ایدئولوژی و پیرنگ، می‌کوشد، سازوکارهای روایی مؤلف یا مؤلفان تاریخ سیستان را بازشناسی کند. یافته‌ها نشان می‌دهد که روایت یعقوب در این اثر، با حذف شکست‌ها، اغراق در پیروزی‌ها، تبارسازی ساختگی و تقابل «ما/دیگری»، بازنمایی هدفمندی از گذشته است که در آن، قهرمانی حماسی برای مشروعیت‌بخشی فرهنگی و سیاسی ساخته شده است؛ به‌ویژه در صحنه‌هایی چون تصرف نیشابور، نویسنده یعقوب را جانشین نمادین خلافت معرفی کرده و با نسبت دادن شجره‌نامه‌ای ساسانی، جایگاه او را به مرتبه‌ای فراتر از یک امیر نظامی ارتقا داده است. تحلیل این روایت نشان می‌دهد که تاریخ سیستان نه فقط یک منبع تاریخی، بلکه متنی روایی-ایدئولوژیک است که با تکنیک‌های روایت‌پردازی، تصویر گذشته را بازسازی کرده و آن را در خدمت گفتمان هویتی زمانهٔ خویش قرار داده است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

ساز کار سیر و سلوک عرفانی از دیدگاه پدیدار شناسی

https://doi.org/10.30465/lir.2025.52877.2058

سیّدعلی قاسم زاده؛ عاطفه امیری فر

چکیده نشانه شناسی کلاسیک جهان را میان سوژه و دیگری تعریف می کند. لاندوفسکی توانست با رویکرد پدیدار شناسی در این حوزه تغییراتی بنیادین و نظام مند ایجاد کند و الگوی ارتباط میان سوژه و دیگری را از دریچه نظام های معنایی باز تولید کند. نظام هایی معنایی برنامه مدار و مجاب سازی در گفتمان عرفان به عنوان بستری انسانی و اجتماعی قابل بررسی است. در هر دوی این نظام ها پیر و مرشد در مقام سوژه ای قدرتمند و ساحتی برتر عمل گرایی دارد و سالکان و مخاطبان عرفان در سوی دیگر به عنوان سوژه هایی مشارکت کننده با نقش هایی مضمونی حضور دارند؛ اما پیروانی انسانی و اجتماعی اند که عموما مشارکتی یک سویه دارند و هر سوژه ای به شیوه خود متن عرفان را معنا می بخشد؛ با این حال اهداف مشترکی دارند. این جستار به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر رویکرد پدیدار شناسی لاندوفسکی به این نتیجه رسیده است که نمود این دو نظام معنایی را در گفتمان عرفان میتوان در حضور ساحت برتر به عنوان پیر و مرشد و نظم پیوستار سیر و سلوک مشاهده کرد و انگیزه مشارکت اهل عرفان در این نظام ها بر اساس الزامات اجتماعی و اهداف مشترک و انگیزه توافقی عرفانی است که مصادیق آن در متون متصوفه و روایت های عرفانی بسیار دیده می شود

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

بررسی نمود فردیت در رمان بامداد خمار

https://doi.org/10.30465/lir.2025.50323.1945

زهرا رجبی شادمهانی؛ زینب ترابی

چکیده امروزه نقد کهن‌الگویی از پرکاربردترین رویکردهای میان‌رشته‌ای در ادبیات است. کارل گوستاو یونگ بنیان‌گذار مکتب روانشناسی‌تحلیلی است و یکی ‌از بنیادی‌ترین کهن‌الگوها در نظریه وی، «فرایند فردیت» است. این فرایند، بیانگر سفر درونی به‌ سوی کمال و رویایی ‌با خویشتن است که سیر تکامل شخصیت و نحوه دستیابی به بلوغ روانی را توصیف می‌نماید. مقاله حاضر، با روش توصیفی‌_تحلیلی، به نقد و بررسی رمان بامداد خمار، اثر فتانه حاج ‌سید‌ جوادی می‌پردازد و هدف آن واکاوی شخصیت اصلی و سایر شخصیت‌های تاثیرگذار، براساس کهن‌الگوهای مطرح در نظریه یونگ است. بنابراین شخصیت محبوبه، نقش محوری داستان، مورد تحلیل قرار می‌گیرد و چگونگی رسیدن او به فردیت و کمال شرح داده‌ می‌شود. این جستار رمان مذکور را در چهار سطح ناخودآگاه جمعی، شخصیت‌ها، نمادها و موقعیت‌های کهن‌الگویی بررسی می‌نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روند فردیت‌یابی محبوبه با رویارویی با سایه آغاز می‌شود و از طریق اتحاد با آنیموس و پیوند با نیمه حقیقی پیگیری می‌گردد. در نهایت مشاهده یک رویا زمینه هماهنگی میان خودآگاه و ناخودآگاه او را فراهم می‌آورد و او را به‌سوی خویشتن‌شناسی سوق می‌دهد. پیمودن این مراحل منجر به مواجهه با خود حقیقی و سازگاری با دنیای پیرامون می‌گردد و دستیابی به فردیت و یکپارچگی روانی را رقم می‌زند. به‌تعبیری، فردیت تباه‌شدۀ محبوبه در ازدواج اول، با ازدواج مجدد او بازسازی می‌گردد و سیر تفرد او با موفقیت به پایان می‌رسد.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل نشانه شناسی و زایش معنایی عنوان رمان های هستی و باغ کیانوش

https://doi.org/10.30465/lir.2025.47780.1812

پروین مرتضایی

چکیده ادبیات دفاع مقدس یکی از زیر مجموعه های ادبیات مقاومت است که متاثر از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. بیان ارزش های دفاع مقدس یکی از مهم ترین دغدغه های امروز نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان است. یکی از شیوه های هنری که در انتقال مفاهیم و مضامین دفاع مقدس می تواند موثر واقع شود، به کار بردن نشانه ها و نمادها در عنوان رمان نوجوان است. با نشانه شناسی عنوان رمان نوجوان، می توان شیوه ی به کارگیری عنوان، رابطه ی عنوان با متن و متن با عنوان را کشف کرد. در پژوهش حاضر که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی انجام شده، عنوان رمان های هستی و باغ کیانوش نشانه شناسی شده است. یافته ها نشان می دهد عنوان هستی و باغ کیانوش هر دو به شیوه ی نمادپردازی انتخاب شده و نام رمان ابداع خود نویسنده است. تحلیل نشانه شناسی عناصر داستانی نشان می دهد که عنوان در این دو اثر به شکلی موازی با متن حرکت کرده و به واسطه ی محور جانشینی به وسیله ی عناصر درون متنی تقویت شده است. تحلیل نشانه ها در محور هم نشینی نیز بیان گر رابطه ی متقابل معنایی میان عناصر درون متنی است که به خلق معناهای جدید کمک می کند. این عنوان ها، هم هویت اثر را حفظ کرده و آشکار می کند و هم در معناافزایی متن، هماهنگ با دیگر عناصر داستان حرکت کرده و به شیوه ای هنری در بیان ارزش های دفاع مقدس موفق بوده است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

فرودست‌انگاری در ضرب‌المثل‌های فارسی

https://doi.org/10.30465/lir.2025.51294.1989

زهرا حیدری؛ فاطمه کاسی

چکیده ضرب‌المثل‌های فارسی به عنوان یکی ازگونه‌های ادبیات عامه، نمایانگر گرایش‌های فکری و فرهنگی مردم به موضوع صلح و خشونت پرهیزی است. در این پژوهش با تأکید بر عوامل دیگری ساز، برای دستیابی به مصادیق نا مدارایی اجتماعی در ضرب‌المثل‌های فارسی به تحلیل گفتمان فرودست‌انگاری پرداخته‌ایم. ناکارآمدی در پذیرش تفاوت‌ها حاصل ناکارآمدی شناختی-است، تفاوت‌ها و تأکید فرهنگی بر تفاوت‌ها یک آگاهی مخدوش از «دیگری» تولید می‌کند. «دیگری» و «دیگران» اعم از دگراندیشان، دگرباشان و هرکسی که از نظر اندیشه و اعتقاد و فرهنگ و قومیت و ویژگی‌های هویتی با «خود» ما تفاوت دارد. این پژوهش بر اساس مفهوم گفتمان نزد لاکلا و موفه بخشی از الگوی اندیشه‌گانی حاکم بر ضرب‌المثل‌های فارسی را نشان می‌دهد. یافته‌های تحقیق بر اساس دسته‌بندی مؤلفه‌های مدارای اجتماعی در دیدگاه پیتر کینگ دسته‌بندی شده است و نقش عوامل دیگری ساز دین، مردسالاری و فردگرایی را بر یکی از مؤلفه‌های اخلاق عمومی یعنی نامدارای اجتماعی مورد تحلیل قرار داده‌است؛ براساس نتایج به-دست آمده گفتمان مردسالاری با دال‌های مربوط به تبعیض جنسیتی نمایانگر بیشترین سطح نامدارایی در ضرب‌المثل‌های فارسی مورد مطالعه بوده‌اند.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

«آزادی معطوف به اراده» و سمت و سوی سیاست تاریخی آن در شاهنامة فردوسی مطالعة موردی داستان جمشید، کاوه و ضحاک

https://doi.org/10.30465/lir.2025.49851.1916

امید روستا؛ فرشته آزادتبار

چکیده در این مقاله؛ سیاست گفتمانی فردوسی از منظر جامعه‌شناختی و فلسفی، با رویکرد مطالعات بین ‌رشته‌ای و به روش توصیفی تحلیل شده است تا نخست: سازوکارهای آزادی‌بخش و پویامند استعاره و داستان، در فرایند انتقال معنا از زمان کیهانی به زمان انسانی بررسی شود. سپس با یک نگاه فرازبانی، کارکرد اراده و فردیت زبان شاعرانه در تغییر متن به جهان‌متن و خلق معنی از معنی تبیین گردد. آزادی معطوف به اراده می‌گوید: هرچند هستی بدون زبان، پنهان است و پرسش‌گری از هستی و کشف آن برای انسان خردمندی میسر است که ارادة خود را به شنیدن آوای آن معطوف بدارد، اما لازمة آزادی شاعر و پویایی شعر او، داشتن نگاه استعاری و ضمیر پرسش‌گر است و لازمة ارادة او، خردمندی به فردیت و کنش نمادین. در نتیجه، آزادی معطوف به اراده این قابلیت را به زبان شعر می‌بخشد که از معنی، معنی بیافریند و متن را به جهان‌متن تغییر دهد. برآیند پژوهش نشان می‌دهد، فردوسی از چشم‌انداز استعاره، داستان گذشتگان را به عنوان یک متن نگریسته ولی به هنگام روایت، فراتر از شیوة گزارشی و توصیفی عمل کرده است. این کنش نمادین؛ یعنی گشودگی جهان‌متن برای نفوذ مناسبات فکری و آگاهی‌های جامعه‌شناختی خواننده، سیاست تاریخی فردوسی در زنده نگه‌داشتن افسانه و اسطوره است. سیاستی که جان و خرد را در افق مفاهیم فکری و زیستمانی هر دوره از زندگی انسان، با گفتمانی تازه روبه‌رو می‌کند.