پژوهشهای میان رشته ای ادبی
زینب رضاپور؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ مائده مقدمیانپور
چکیده
روانشناسی مثبت، شاخهای نوین در علم روانشناسی است که با تمرکز و تأکید بر شناسایی قابلیتها، استعدادها و گسترش فضائل اخلاقی انسان، در پی افزایش رضایتمندی و بهزیستی در زندگی افراد است. تعدد وجوه مشترک میان مرزباننامه و روانشناسی مثبتگرا سبب شدهاست که در این پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و تبیین برخی مولفههای روانشناسی ...
بیشتر
روانشناسی مثبت، شاخهای نوین در علم روانشناسی است که با تمرکز و تأکید بر شناسایی قابلیتها، استعدادها و گسترش فضائل اخلاقی انسان، در پی افزایش رضایتمندی و بهزیستی در زندگی افراد است. تعدد وجوه مشترک میان مرزباننامه و روانشناسی مثبتگرا سبب شدهاست که در این پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و تبیین برخی مولفههای روانشناسی مثبت در حکایتهای مرزباننامه پرداخته شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مباحث مطرح در روانشناسی مثبت در مرزباننامه نیز جایگاه مهمی داشته و نویسندة مرزباننامه با برخورداری از میراث فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی، قرنها پیش از روانشناسی مثبت، نکات دقیقی را در باب این موضوعات با استفاده از داستانهای جذاب و استناد و استشهاد به آیات و روایات و اشعار و امثال بیان کرده و از این طریق، بهطور غیرمستقیم آموزههای خود را درونی و پایدار کرده و نگرش فرد را به زندگی، رفتارها و مناسبات اجتماعی، ارتقا بخشیدهاست. باوجود همپوشانی روانشناسی مثبت و مرزباننامه در بسیاری از مولفهها، وراوینی به دلیل دیدگاه توحیدی، کسب فضائل اخلاقی را تنها برای خوشبختی انسان در زندگی مهم نمیداند بلکه به رستگاری اخروی نیز توجه دارد. از این رو داستانها با ایمان و باورهای دینی آمیخته است و عنصر معنویت از سایر مؤلفهها جدا نیست بلکه انگیزة اصلی در کسب فضائل و التزام به آنها است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
لیلا آذرنیوار؛ خدابخش اسداللهی
چکیده
تمثیل در اصطلاح ادبی تشبیه یا استعارۀ نهفته ای است که به گوینده این امکان را می دهد تا به سهولت مفاهیم انتزاعی خود را به مخاطب انتقال دهد.این ویژگی باعث شده شاعران و نویسندگان حتی خطیبان، آن را به عنوان ظرف برای بیان افکار و اندیشه های فلسفی، عرفانی و تعلیمی خود به کارببرند. مطالعات اخیر زبانشناختی نیز استعاره را پدیده ...
بیشتر
تمثیل در اصطلاح ادبی تشبیه یا استعارۀ نهفته ای است که به گوینده این امکان را می دهد تا به سهولت مفاهیم انتزاعی خود را به مخاطب انتقال دهد.این ویژگی باعث شده شاعران و نویسندگان حتی خطیبان، آن را به عنوان ظرف برای بیان افکار و اندیشه های فلسفی، عرفانی و تعلیمی خود به کارببرند. مطالعات اخیر زبانشناختی نیز استعاره را پدیده ای ثانویه در زبان و شناخت همچنین برسازندۀ شناخت و تفکّر انسان دانسته است. از این بُعد استعارۀ مفهومی و تمثیل بیان جدیدی از کارکرد مغز در برخورد با جهان پیرامون در اختیارمان می گذارد. پژوهش حاضر با هدف شناخت کارکرد مثل ها به بررسی پنج گنج نظامی با بهره گیری از رویکرد شناختی پرداخته است. به همین منظور با روش توصیفی –تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای ضمن مشخص کردن حوزۀ مبدأ و مقصد مَثَل ها به کارکرد آنها در حوزۀ زبان و دلایل استفاده از آنها پرداخته شده است. نتیجۀ تحلیل تمثیلها در اشعار نظامی با رویکرد استعاره مفهومی، گویای آن است که رویکرد شناختی نه تنها باعث شناخت بهتر ساختار زبانی و ادبی مَثَل های نظامی شده بلکه سبب آشنایی با روش های شکل گیری و انتقال معانی عمیق تر و پیچیده تر مثل ها نیز شده است. بنابراین بدین روش مخاطب بهتر و بیشتر در جریان افکار و اندیشۀ نظامی قرارمی گیرد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
زینب اکبری
چکیده
در رویکرد سنتی به کاربردشناسی، بر «اصل همکاری» به عنوان سنگ بنای ارتباط موفق تأکید میشود، حال آنکه زبان عرفانی اغلب از راهبردهای به ظاهر متناقضی مانند «کجفهمی عمدی» بهره میگیرد. این پژوهش به بررسی پدیده کجفهمی عمدی در گفتمان عرفانی از منظر کاربردشناسی اجتماعی-شناختی (SCA) میپردازد. هدف این پژوهش، تبیین چگونگی شکلگیری، ...
بیشتر
در رویکرد سنتی به کاربردشناسی، بر «اصل همکاری» به عنوان سنگ بنای ارتباط موفق تأکید میشود، حال آنکه زبان عرفانی اغلب از راهبردهای به ظاهر متناقضی مانند «کجفهمی عمدی» بهره میگیرد. این پژوهش به بررسی پدیده کجفهمی عمدی در گفتمان عرفانی از منظر کاربردشناسی اجتماعی-شناختی (SCA) میپردازد. هدف این پژوهش، تبیین چگونگی شکلگیری، کارکردها و عوامل مؤثر بر کجفهمی عمدی در تعاملات کلامی عارفان با تحلیل کیفی مجموعهای از متون و گفتگوهای عرفانی قرن چهارم تا هفتم است. کجفهمی عمدی در زبان عرفان بر اساس تعامل پیچیدهای از عوامل «زبانی» (چندمعنایی، همآوایی)، «شناختی» (تفاوت در سطوح درک و فهم، پیشفرضها و باورها) و «اجتماعی» (اهداف و نیات، موقعیت اجتماعی-فرهنگی و روابط قدرت) شکل میگیرد. یافتهها نشان میدهد این پدیده، فراتر از یک اختلال و خطای ارتباطی، ابزاری راهبردی در دست عارفان برای افزایش بار شناختی مکالمه است که بر اساس دو عامل کلیدی «برجستگی» و «خودمحوری» رخ میدهد. پیامدها و کارکردهای کجفهمی عمدی در زبان عرفان عبارتند از: تغییر مسیر گفتگو، آموزش غیرمستقیم، خنثیسازی تهدیدات، نمایش اقتدار معنوی، مقاومت فرهنگی-هویتی، به چالش کشیدن باورهای تثبیتشده و تغییر چارچوبهای مفهومی.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
زینب صادقی سهل آباد
چکیده
زبان و ادبیات یک ملت، طیف گستردهای از ارزشها، باورها و ایدئولوژیها را با خود به همراه دارد که میتواند نقش مهمی در ارتقاء تفاهم بینالمللی و دیپلماسی فرهنگی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف کاربردی نشان دادن نقش ادبیات فارسی در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، انجام شده است و در پی پاسخ به این پرسش است که ادبیات فارسی و بهویژه ...
بیشتر
زبان و ادبیات یک ملت، طیف گستردهای از ارزشها، باورها و ایدئولوژیها را با خود به همراه دارد که میتواند نقش مهمی در ارتقاء تفاهم بینالمللی و دیپلماسی فرهنگی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف کاربردی نشان دادن نقش ادبیات فارسی در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، انجام شده است و در پی پاسخ به این پرسش است که ادبیات فارسی و بهویژه شاهنامه در تقویت دیپلماسی فرهنگی ایران در روسیه چه جایگاهی دارد؟ برای پاسخ، بر مبنای نظریۀ جوزف نای در خصوص کاربست دیپلماسی فرهنگی بهعنوان قدرت نرم، و با رویکرد توصیفی – تحلیلی با ذکر نمونههای تأثیرپذیری، به نقش برجسته و تعیینکنندۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی، در دیپلماسی فرهنگی ایران در روسیه پرداخته شده است. فرضیۀ پژوهش این است که ادبیات فارسی و بهویژه شاهنامه نقش مهمی در تقویت دیپلماسی فرهنگی ایران در روسیه دارد و میتواند مانند یک پل ارتباطی بین دو ملت و فرهنگ ایران و روسیه باشد و تصاویری مثبت از فرهنگ و تاریخ ایران را منتقل کند و حتی در توریسم ادبی نقشآفرین باشد. بنابراین ضمن نشان دادن تأثیرگذاری شاهنامه بر ادیبان روسیه و در نتیجه خلق آثار ادبی متأثر از این اثر، این نتیجه حاصل شد که؛ شاهنامه به واسطۀ ظرفیتهایی که دارد میتواند در گفتمان بینافرهنگی ایران و روسیه نقش مؤثری ایفا کرده و مرزهای فرهنگی کشور را افزایش دهد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
علیرضا مظفری
چکیده
مهرداد بهار معتقد بود که روایت سیاوش رو گرفتی از روایت بینالنهرینی تموز یا دموزی است. از نظر ایشان سیاوش نقش ایزد نباتی را ایفا میکند و مرگ او برابر است با مرگ یا شهادت ایزد گیاهی که بعد از چندی در هیئتی جدید تجدید حیات میکند، درست آنگونه که دانه بعد از دفن در زیر زمین، به صورت گیاه تجدید حیات میکند. در این مقاله روایت دیگری از ...
بیشتر
مهرداد بهار معتقد بود که روایت سیاوش رو گرفتی از روایت بینالنهرینی تموز یا دموزی است. از نظر ایشان سیاوش نقش ایزد نباتی را ایفا میکند و مرگ او برابر است با مرگ یا شهادت ایزد گیاهی که بعد از چندی در هیئتی جدید تجدید حیات میکند، درست آنگونه که دانه بعد از دفن در زیر زمین، به صورت گیاه تجدید حیات میکند. در این مقاله روایت دیگری از روایات ودایی یعنی داستان آگنی خدای آتش به عنوان روایت اساس حکایت سیاوش پیشنهاد شده است. سیاوش در روایت ایرانی، روگرفتی از آگنی ودایی است. آنگونه که آگنی فرزند دیائوس و پریتوی خدایان آسمان و زمین است، سیاوش نیز فرزند کاووس به عنوان نمودگار دیائوس خدای آسمان و مادرش از توران زمین به عنوان نمایندة مادر زمین و زن ایزد زایندگی است. سیاوش مانند آگنی ایزد آتش، با هر مرگ و خاموشی دوباره تجدید حیات مییابد. آنگونه که کرچمر گفته زایش آتش از مادرـ زمین، موجب مرگ مادر است، زایش سیاوش نیز مرگ مادرش را به دنبال دارد. آتش در غالب رویاهای سیاوش و دیگران در گزارش فردوسی، همواره نمایندة خودِ سیاوش است. خروج سیاوش از ایران به توران، تعبیر دیگری از هبوط آگنی ایزد آتش، از سرزمین پدریاش آسمان به زمین به عنوان میهن مادری اوست. مرگ سیاوش و رویش گیاه خون سیاوشان از خون او، تعبیری است از خاموشی آتش انسانی و تجدید حیات به صورت آتش نباتی یا به اصطلاح متون مزدیسنی«اوروازیشته».
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ابوالفضل محبی؛ خلیل بیگزاده
چکیده
تاریخگرایی نوین یکی نظریهها در زمینة نقد ادبی و از زیرشاخههای پساساختارگرایی است که در اواخر دهة هفتاد و اویل دهة هشتاد از سوی استیون گرینبلَت پایهگذاری شد. وارونة تاریخگرایی سنتی که از تأثیر یکسویة تاریخ بر ادبیات سخن میگوید، تاریخگرایی نوین به تأثیر دوسویة ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. در این پژوهش با تکیه بر ...
بیشتر
تاریخگرایی نوین یکی نظریهها در زمینة نقد ادبی و از زیرشاخههای پساساختارگرایی است که در اواخر دهة هفتاد و اویل دهة هشتاد از سوی استیون گرینبلَت پایهگذاری شد. وارونة تاریخگرایی سنتی که از تأثیر یکسویة تاریخ بر ادبیات سخن میگوید، تاریخگرایی نوین به تأثیر دوسویة ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی ـ توصیفی کوشیدهایم داستان خسروپرویز و بهرام چوبین را در شاهنامة فردوسی برپایة نقد تاریخگرایی نوین بررسی، گفتمانهای آن را شناسایی و تحلیل و سرانجام دریافت معناییِ تازهای از آن ارائه کنیم. برپایة نتایج به دست آمده میتوان گفت در داستان مورد نظر سه گفتمان بهرام و خسروپرویز و گردیه بازنمایی شدهاند و هریک تعابیر زبانی ویژة خویش را دارند. کشمکش بنیادین میان بهرام چوبین و خسروپرویز است. بهرام از یک سو نمایندة گفتمان اشکانی و از سوی دیگر نمایندة گفتمان پهلوانی است. خسروپرویز نیز از یک سو نمایندة گفتمان شهریاری و از دیگرسو نمایندة گفتمان ساسانی است. در آغاز گفتمان بهرام گفتمان مسلط داستان است؛ اما خسرو در ادامه به گفتمان مرکزی تبدیل میشود.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
هادی یوسفی؛ بهزاد رضایی
چکیده
چکیده:یکی از شیوههای نوین نقد روانکاوانه متون ادبی بر مبنای آرای ژاک لاکان است که از علم زبانشناسی و فلسفه بهره میگیرد، پژوهش حاضر در پی آن است به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، رمان «مرد کبود» اثر «پیام عزیزی» را به دلیل همخوانی و روایت فقدان بنیادی در شخصیت اصلی رمان براساس آرای لاکان بررسی و تحلیل نماید. نتایج پژوهش نشان ...
بیشتر
چکیده:یکی از شیوههای نوین نقد روانکاوانه متون ادبی بر مبنای آرای ژاک لاکان است که از علم زبانشناسی و فلسفه بهره میگیرد، پژوهش حاضر در پی آن است به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، رمان «مرد کبود» اثر «پیام عزیزی» را به دلیل همخوانی و روایت فقدان بنیادی در شخصیت اصلی رمان براساس آرای لاکان بررسی و تحلیل نماید. نتایج پژوهش نشان می-دهد که بسیاری از عناصر آراء لاکان در رمان مذکور وجود دارد؛ اما محور اصلی رمان، حول دو مفهوم «نام پدر» و «انسدادهای روانی » شکل گرفته و فاقد نام بودن کلیه شخصیتهای رمان نشان از سایۀ سنگین امر واقع است، پدران نمادین در این رمان با دو تأثیر مثبت و منفی بر سوژه حضور دارند. همچنین فالوس را میتوان مهمترین عامل، در تداوم نظام نمادین در این رمان قلمداد کرد و سرانجام جداسازی نیز که دلیلی بر خردورزی و میلورزی سوژه است در رمان مرد کبود به وقوع میپیوندد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
زهرا سادات موسوی؛ محمدعلی خزانهدارلو؛ محمود رنجبر؛ امیر قربانپور لفمجانی
چکیده
شادی در متون ادبی و عرفانی ما از جمله منازلالسائرین مصادیق و نمودهای فراوان دارد. نقطة عزیمت این پژوهش بر این فرضیه شکل گرفته که نوع شادی طرحشده در اثر عرفانی منازلالسائرین با الگوهای روانشناسی مثبتگرا مطابقت دارد. در این پژوهش، به روش تحلیل محتوای کیفی، مفهوم شادی در منازلالسائرین و روانشناسی مثبتگرا بررسی شده است. نتایج ...
بیشتر
شادی در متون ادبی و عرفانی ما از جمله منازلالسائرین مصادیق و نمودهای فراوان دارد. نقطة عزیمت این پژوهش بر این فرضیه شکل گرفته که نوع شادی طرحشده در اثر عرفانی منازلالسائرین با الگوهای روانشناسی مثبتگرا مطابقت دارد. در این پژوهش، به روش تحلیل محتوای کیفی، مفهوم شادی در منازلالسائرین و روانشناسی مثبتگرا بررسی شده است. نتایج نشان میدهد: بخش عمدة آرای خواجه عبدالله انصاری در منازلالسائرین به عوامل و نمودهای شادی اختصاص یافته است. فرایند و عوامل خلق شادی مانند: رضایت و خشنودی، امید و محبت در دو دیدگاه منازلالسائرین و روانشناسی مثبتگرا و همچنین نمودهای شادی از جمله: وجد، ذوق، سرور و غرق در منازلالسائرین با برخی از مؤلفههای «غرقگی» در روانشناسی مثبتگرا مقایسه شده است و تفاوت هر دو حیطه در دو مکتب در مبانی، گستره، عمق و غایت شادی است. همچنین رویکرد روانشناسی مثبتگرا و منازلالسائرین در مفهوم شادی و مؤلفههای سهگانۀ شادی از منظر روانشناسی مثبتگرا که شامل هیجان مثبت، مجذوبشدن و معنا است در اشکال مختلف مادی با یکدیگر همپوشانی دارند، اما در رویکرد معنوی شادی مبتنی بر عرفان، محور اصلی خلق شادی، درگرو ارتباط با خداوند، شناخت و معرفت به او، رضا، رجاء و محبت به معبود الهی خلاصه میشود.واژگان کلیدی: منازلالسائرین، روانشناسی مثبتگرا، شادی، غرقگی، تحلیل محتوای کیفی
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
کبری بهمنی
چکیده
شناخت نفس به روش عقلی را «علمالنفس فلسفی» میگویند. معرفتشناسیِ فلسفی، با تفکیک انسان به نفوس و قوا، به ارزیابی و سنجش قوای ادراکی انسان میپردازد. هرکدام از قوا ابزار معرفت یکی ازجهانها یا سلسلهمراتب هستی است، زیرا هر یک منشأیی خارج از وجود انسان دارد و قادر به ادراک هستیِ متعلقِ به خود است. پژوهش حاضر با مقایسۀ تطبیقیِ ...
بیشتر
شناخت نفس به روش عقلی را «علمالنفس فلسفی» میگویند. معرفتشناسیِ فلسفی، با تفکیک انسان به نفوس و قوا، به ارزیابی و سنجش قوای ادراکی انسان میپردازد. هرکدام از قوا ابزار معرفت یکی ازجهانها یا سلسلهمراتب هستی است، زیرا هر یک منشأیی خارج از وجود انسان دارد و قادر به ادراک هستیِ متعلقِ به خود است. پژوهش حاضر با مقایسۀ تطبیقیِ علمالنفس در آراء فیلسوفان مشاء با حدیقه و سیرالعباد، قصد دارد جایگاه نفسشناسیِ فلسفی را در دو اثر مذکور مشخص کند؛ لذا با ملاک قراردادن دیدگاه ابنسینا در بخش نفس کتاب شفا و آراء اهل مدینۀ فاضلۀ فارابی، به ساختار انسانشناسی فلسفی در حکمت مشاء میرسد و از این منظر به بررسی سیرالعباد و حدیقه میپردازد. این تحقیق زاویهدیدی را که در مسیراستکمالی نفس انسان منتهی به سعادت و نور میشود، بررسی میکند و نقطۀ شروع آن را در علمالنفس میجوید، زیرا هستیشناسی و خودآگاهی در نگاه سنایی مبتنی بر علمالنفس است. سنایی به شیوۀ فیلسوفان، انسان و جهان را برای شناسایی منقطع و تکهتکه میکند؛ تکهها با برزخهای متعدد به یکدیگر وصل میشوند، لذا هستی مدرج و پلکانی است، همانگونه که برای شناسایی مدرج شدهبود. ازنظر سنایی منازل سفر آدمی در عالمهای ادراک قراردارند و آغاز سعادتش بر ادراک حسی گذاشته شدهاست. معراج در ساختار علمالنفس فلسفی، صعود نیست بلکه بازگشت به منشأ است. با پیوستن اجزا به کلشان، در آخرین مرحله تنها عقل میماند که تجرد محض است و قادر به ادراک مرتبۀ توحید.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
علی جعفری شهرستانی؛ فرشاد مؤمنی
چکیده
در این مقاله با استفاده از روش تحقیق کیفی و تکنیک محاکات، سعی شده اصول حاکم بر برنامه اصلاحات مالیاتی انوشیروان، بهعنوان متقدمترین سیاست اصلاحات مالیاتی کشور براساس شاهنامه فردوسی در قالب منظومهای سیاستی کشف و بازآفرینی گردد. نتایج نشان میدهد انوشیروان 6 گام در راستای نوسازی نظام مالیاتی برداشته که منجر به افزایش مطلوبیت ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از روش تحقیق کیفی و تکنیک محاکات، سعی شده اصول حاکم بر برنامه اصلاحات مالیاتی انوشیروان، بهعنوان متقدمترین سیاست اصلاحات مالیاتی کشور براساس شاهنامه فردوسی در قالب منظومهای سیاستی کشف و بازآفرینی گردد. نتایج نشان میدهد انوشیروان 6 گام در راستای نوسازی نظام مالیاتی برداشته که منجر به افزایش مطلوبیت نظام مالیاتی کشور گردیده است؛؛ 1) اصلاح شیوه محاسبه از مقاسمه به مساحی و گسترش پایه مالیاتی با مشمول نمودن باغات؛ 2) تغییر نرخهای ثابت به مقادیر متغیر بر اساس نوع محصول؛ 3) چهار ماهه نمودن دوره اخذ مالیات در راستای پایدارسازی منابع و نقدی نمودن پرداخت برای اجتناب از مشکلات حمل و نگهداری مالیات کالایی ؛ 4) اصلاح سازمان اجرایی وصول مالیات و تشکیل نظامی سه وجهی متشکل از وزیر و خزانهدار کشور (ستاد اخذ مالیات)، کارگزاران مالیاتی (مجریان) و موبد اعظم (ناظر)؛ 5) اعمال معافیتهای هدفمند برای زمینهای حادثه دیده از بلایای طبیعی و محصولات خودمصرفی کشاورزان و حمایت از آسیبدیدگان با در اختیار قرار دادن ادوات و تعمیر انهار و قنوات؛ 6) هدفمندسازی مالیات سرانه با تعیین مقدار مالیات بر اساس میزان توانگری افراد در سن فعالیت اقتصادی بهجای همه جمعیت و کاهش فرار مالیاتی.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مدینه مهدوی؛ محمد امیر عبیدی نیا
چکیده
ادبیات در همۀ اشکال خود باعث ایجاد ارتباط بین انسانها میشود و در ادبیات عارفانه نیز عرفا، با توجه خاصی که به تربیت سالکان و ارشاد عامۀ مردم داشتند، با آثار به جا ماندهشان این ارتباط را حفظ کردهاند. از منظری دیگر ادبیات عرفانی فارسی را میتوان به دو گروه دیگرنوشت و خودنوشت تقسیم کرد که در آنها ادبیات فارسی وسیلۀ بیان مقاصد عالیۀ ...
بیشتر
ادبیات در همۀ اشکال خود باعث ایجاد ارتباط بین انسانها میشود و در ادبیات عارفانه نیز عرفا، با توجه خاصی که به تربیت سالکان و ارشاد عامۀ مردم داشتند، با آثار به جا ماندهشان این ارتباط را حفظ کردهاند. از منظری دیگر ادبیات عرفانی فارسی را میتوان به دو گروه دیگرنوشت و خودنوشت تقسیم کرد که در آنها ادبیات فارسی وسیلۀ بیان مقاصد عالیۀ عرفانی و اخلاقی و تربیتی عرفا هستند. شیوۀ خاص در برقراری ارتباط، از مشخصههای این آثار گرانقدر است که پنهان در کلام مکتوب عرفا است و جاذبهای خاص به آن میدهد. یکی از علوم نوینی که به شناخت ارتباط غیرکلامی مستور در لایههای کلامی ادبیات عرفانی کمک شایانی میکند علم ارتباطات است. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی و با رویکردی بینرشتهای، به بررسی مؤلفههای ارتباط غیرکلامی به کارگرفته شده در ثبت اقوال «شیخ ابوالحسن خرقانی» میپردازد که در «نورالعلوم» و دیگر آثار ارزشمند ادبیاتعرفانی فارسی بهجاماندهاند و به دلیل امّی بودن شیخ، جزو آثار عرفانی دیگرنوشت است. بررسیها نشان داد که مؤلفهی «ارتباطهای آوایی» بیشترین بسامد را دارد. یافتهها و دستهبندیها حاکی از کاربرد وسیع ارتباطات غیرکلامی همراه با ارتباط کلامی در اقوال خرقانی است و همین امر سبب جذابیت سخنان و مقبولیت او در میان اهل عرفان و عامهی مردم بوده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
نیره دلیر؛ فاطمه براتلو
چکیده
شاهنامه فردوسی، بهرغم ماهیت حماسی، اشارات متعددی به آشتی میان انسانها و حیوانات دارد که میتوان آن را به مثابۀ ایدۀ ایرانی «آَشتی جهانی» صورتبندی کرد. از سوی دیگر نظریۀ «صلح مثبت» از دیدگاه یوهان گالتونگ، برای تحقق «صلح پایدار» در جوامع امروزین، بر مولفههایی مانند: نبود خشونت ساختاری و فرهنگی، پذیرش تفاوتهای ...
بیشتر
شاهنامه فردوسی، بهرغم ماهیت حماسی، اشارات متعددی به آشتی میان انسانها و حیوانات دارد که میتوان آن را به مثابۀ ایدۀ ایرانی «آَشتی جهانی» صورتبندی کرد. از سوی دیگر نظریۀ «صلح مثبت» از دیدگاه یوهان گالتونگ، برای تحقق «صلح پایدار» در جوامع امروزین، بر مولفههایی مانند: نبود خشونت ساختاری و فرهنگی، پذیرش تفاوتهای فرهنگی، تحقق عدالت اجتماعی و آرامش درونی تأکید دارد. این مقاله تلاش میکند با بررسی تطبیقی نظریۀ «صلح مثبت» گالتونگ و ایدۀ «آشتی جهانی» در شاهنامه، به دو پرسش کلیدی پاسخ دهد: چگونه نظام معرفتی شاهنامه میتواند به مثابه بازنمایی ایدۀ ایرانی «آشتی جهانی» در برابر «صلح مثبت» تفسیر شود؟ و چه تناقضها و چالشهایی در برابر ایده پردازی «صلح جهانی» در مقایسه با نظریۀ «صلح مثبت» تحقق آن را دشوار میسازد؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که مفهوم «آشتی جهانی» در شاهنامه، حامل پیامهایی از آَشتی و همزیستی است, اما بر تقابل با «دیگری» بنیاد یافته است. این تضادها، ریشه در ساختار روایی تاریخ ملی و رویکرد جهانی شاهنامه دارد، یافتههای دیگر پژوهش امتناع شرایط تحقق «صلح پایدار» به تأسی از بنیانهای اسطورهای ـ دینی و نظام جهانهای دوگانه (ایرانی/انیرانی)، در عین توجه به «آشتی جهانی» را روشن میسازد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه جباری قره باغ؛ نجمه دری؛ سعید بزرگ بیگدلی
چکیده
فرهنگ و ادبیّات عامّه از دیرباز بهعنوان گنجینهای با ارزش و سرمایة معنوی جوامع مورد توجه قرار گرفته و زمینهای برای رشد و بقای ملّتها بودهاست. در دل فرهنگ عامّه، داستانهای هزارویکشب، بستری مناسب برای انتقال دانش، پرورش نسل جوان و محافظت در برابر نفوذ فرهنگهای بیگانه است. این تحقیق ظرفیت فرهنگ و ادبیّات عامّه را ...
بیشتر
فرهنگ و ادبیّات عامّه از دیرباز بهعنوان گنجینهای با ارزش و سرمایة معنوی جوامع مورد توجه قرار گرفته و زمینهای برای رشد و بقای ملّتها بودهاست. در دل فرهنگ عامّه، داستانهای هزارویکشب، بستری مناسب برای انتقال دانش، پرورش نسل جوان و محافظت در برابر نفوذ فرهنگهای بیگانه است. این تحقیق ظرفیت فرهنگ و ادبیّات عامّه را از دریچة «بازیوارسازی» بررسی میکند تا داستانهای هزارویکشب را در جامعة معاصر کاربردیتر کند. بازیوارسازی یکی از جدیدترین روشهای ترغیب افراد به انجام کاری بصورت غیرمستقیم است. در واقع مخاطبان نوجوان با انجام بازیهای ساخته شده براساس حکایتهای هزارویکشب، ناخودآگاه با داستان کتاب درگیر میشوند و در پایان بازی در واقع یک حکایت را مطالعه کردهاند. این داستانها با بهرهگیری از قدرت فرهنگ عامّه، میتوانند به طور مؤثر ارزشهای اخلاقی و انسانی را به مخاطبان منتقل کنند و ارتباط آنها را با ادبیات حفظ و تقویت کنند. این مطالعه با الهام از ویژگیهای هزارویکشب، بر بازیسازی دو داستان «صیاد» و «غلام دروغگو» که به ترتیب در شبهای سوم و هجدهم آمدهاند، برای ایجاد تجربة جذاب و عمیق بازی، تمرکز دارد که نه تنها سرگرمکننده، بلکه آموزنده نیز هستند. مراحل تئوریک طراحی بازی در این پژوهش ارائه شده و یک بازی اندرویدی نیز براساس داستان شب هجدهم طراحی شدهاست. گامهای عملی ارائه شده برای طراحی بازی، علاوه بر دو داستانی که در این پژوهش به آنها پرداخته شده، برای سایر داستانها نیز با تغییراتی قابل پیاده سازی است و روش مناسبی برای جذب جوانان و نوجوانان به سمت ادبیات و فرهنگ غنی ایرانی است.