رویکردهای نوآورانه در بازآفرینی داستان‌های کهن ادبیات فارسی برای کلاس‌های فلسفه برای کودکان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه مطالعات فکرپروری کودک و نوجوان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، گرایش ادبیات عرفانی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی

10.30465/lir.2025.52713.2046
چکیده
برنامۀ فلسفه برای کودکان (فَبَک) از سال‌های نخستین حیات خود در دهۀ 1970، همواره از داستان به‌عنوان محرک اصلی گفت‌و‌گو در کلاس استفاده کرده است. هنگامی‌که این رویکرد آموزشی، شکل فراگیرتری در جهان گرفت، بحث استفاده از متون داستانی مختلف هم داغ‌تر شد. امروز مسلم است که از هر داستانی با ساختار غیرمنطبق با این رویکرد نمی‌توان استفاده کرد. یکی از غنی‌ترین منابع ما در این حوزه، حکایات کهنی است که در ادبیات داستانی جهان و البته ادب فارسی فراوان یافت می‌شود.

در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و با روش پژوهش توصیفی ‌ـ ‌تحلیلی، ضمن مروری بر شاخصه‌های اصلی داستان‌های مناسب کلاس فبک، استفاده‌های مرسوم از ادبیات کهن به شیوۀ بازنویسی نقد شده است. در بازنویسی، به دلیل حفظ ساختار و هستۀ مرکزی داستان، ماهیتِ غالباً تعلیمی-تلقینی اثر حفظ شده است که این خود سبب تعامل برقرار نکردنِ فعال ذهنی کودک و عدم تحقق کامل اهداف پرورش تفکر خواهد شد. در این راستا، با استناد به مبانی نظری فبک و یادگیری شناختی، الگوهای نوآورانه‌ای برای بازآفرینی، معرفی و تشریح شده است.

در نهایت این مقاله استدلال می‌کند که برای نیل به اهداف فبک در نسل جوان، اتخاذ رویکرد بازآفرینی با بهره‌گیری از ده الگوی پیشنهادی، به‌مراتب اثربخش‌تر و سازگارتر با اصول یادگیری شناختی و نظریه‌های رشد تفکر خواهد بود. پیش‌شرط گذر از بازنویسی به بازآفرینی، عبور از نگاه ضیق به داستان‌های سبک مورد نظر بنیانگذاران برنامۀ فلسفه برای کودکان به‌عنوان تنها محرک موقعیت‌محور مناسب، جهت آغاز یک گفت‌وگوی فلسفی با کودکان است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات



مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده
انتشار آنلاین از 01 آذر 1404