نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات تطبیقی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین

2 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین

10.30465/lir.2025.50323.1945

چکیده

امروزه نقد کهن‌الگویی از پرکاربردترین رویکردهای میان‌رشته‌ای در ادبیات است. کارل گوستاو یونگ بنیان‌گذار مکتب روانشناسی‌تحلیلی است و یکی ‌از بنیادی‌ترین کهن‌الگوها در نظریه وی، «فرایند فردیت» است. این فرایند، بیانگر سفر درونی به‌ سوی کمال و رویایی ‌با خویشتن است که سیر تکامل شخصیت و نحوه دستیابی به بلوغ روانی را توصیف می‌نماید. مقاله حاضر، با روش توصیفی‌_تحلیلی، به نقد و بررسی رمان بامداد خمار، اثر فتانه حاج ‌سید‌ جوادی می‌پردازد و هدف آن واکاوی شخصیت اصلی و سایر شخصیت‌های تاثیرگذار، براساس کهن‌الگوهای مطرح در نظریه یونگ است. بنابراین شخصیت محبوبه، نقش محوری داستان، مورد تحلیل قرار می‌گیرد و چگونگی رسیدن او به فردیت و کمال شرح داده‌ می‌شود. این جستار رمان مذکور را در چهار سطح ناخودآگاه جمعی، شخصیت‌ها، نمادها و موقعیت‌های کهن‌الگویی بررسی می‌نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روند فردیت‌یابی محبوبه با رویارویی با سایه آغاز می‌شود و از طریق اتحاد با آنیموس و پیوند با نیمه حقیقی پیگیری می‌گردد. در نهایت مشاهده یک رویا زمینه هماهنگی میان خودآگاه و ناخودآگاه او را فراهم می‌آورد و او را به‌سوی خویشتن‌شناسی سوق می‌دهد. پیمودن این مراحل منجر به مواجهه با خود حقیقی و سازگاری با دنیای پیرامون می‌گردد و دستیابی به فردیت و یکپارچگی روانی را رقم می‌زند. به‌تعبیری، فردیت تباه‌شدۀ محبوبه در ازدواج اول، با ازدواج مجدد او بازسازی می‌گردد و سیر تفرد او با موفقیت به پایان می‌رسد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات