دوره و شماره: دوره 6، شماره 11، فروردین 1403 
پژوهشهای میان رشته ای ادبی

داروین و ادبیات معاصر ایران

صفحه 1-32

https://doi.org/10.30465/lir.2023.46001.1727

عیسی امن خانی؛ \پریسا رفیعی

چکیده در توجه نخبگان ایرانی دورۀ قاجار و پهلوی به دانش‌های نوین نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب، جای تردیدی وجود ندارد؛ اما این توجه تنها به این دانش‌ها محدود نبوده است. نخبگان آن دوره به دانش‌های دیگری چون نجوم و پزشکی مدرن هم بی‌علاقه نبودند. یکی دیگر از این دانش‌ها جانورشناسی و به ویژه آراء جانورشناس بزرگ قرن نوزدهم، چارلز داروین، بود تا آنجا که بسیاری از پژوهشگرانِ معاصر افرادی چون انصاری کاشانی را متأثر از داروین و جانورنامۀ او را ملهم از منشاء انواعِ داروین دانسته‌اند. ادبیات فارسی نیز یکی از حوزه هایی بود که تأثیرگذاری داروین و نظریۀ او در آن مشهود و آشکار است.

تأثیر نظریۀ داروین بر ادبیات معاصر را از چند جهت می‌توان بررسی نمود؛ الف) محتوا و درونمایه: نویسندگان و شاعرانی چون میرزادۀ عشقی و صادق هدایت بر اساس آراء داروین آثاری خلق کرده‌اند. ب) تجدد ادبی: برخی از نوگرایانِ معاصر برای اثبات درستی ادعای خود به داروین و نظریۀ او استناد کرده‌اند و بر اساس آن تنها تجددی را درست دانسته‌اند که همچون تحول انواع موجودات آرام و تدریجی باشد. پ) سبک‌شناسی: پیدایش سبک‌شناسی در دورۀ معاصر بی‌گمان بدون آشنایی با اندیشه‌های داروین ممکن نبود. بهار در سبک‌شناسی خود به پیروی از داروین اشاره کرده است. ت) نقد ادبی: بررسی نقد ادبی مدرن ایران به خوبی نشان از غلبۀ جهان‌نگری داروینی بر ذهن و زبان ناقدان معاصر دارد.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

نقد اساطیری روایت‌های عاشقانة شهریارنامه برمبنای نظریه‌های یونگ و جرج فریزر

صفحه 33-68

https://doi.org/10.30465/lir.2023.42926.1607

الهام ابراهیمی؛ امیر عباس عزیزی فر

چکیده یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر نقد اسطوره‌ای است که به بررسی ریشه‌های اساطیری آثار ادبی در حوزة شخصیت‌ها و روایت‌ها می‌پردازد. نظریه‌های اسطورة باروری و کهن الگویی دو رویکرد اسطوره‌ای شاخص در نقد آثار ادبی هستند که بیانگر زیرساخت روانشناسانه و اساطیری پیرنگ آثار ادبی هستند. منظومة پهلوانی شهریارنامه داستان سرگذشت و ماجراجویی‌های شهریار نوة سهراب است که در قرن دهم هجری توسط شاعری «مختاری» نام سروده شده است. این منظومة نسبتاً مفصل دارای خرده‌ روایت‌های بسیاری دربارة شهریار به‌ویژه در حوزة عاشقانه و غنایی است که به‌دلیل روایت کهن و نشانه‌های درون‌متنی دارای پیرنگی اساطیری با کارکرد باروری و تکامل تفردگرایانه است. در این نوشته با روش توصیفی- تحلیلی کنش‌های شهریار در دو خرده ‌روایت عاشقانۀ این منظومه از زاویة نظریه تفرد (خویشتن شناسی) و اسطورۀ باروری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهند که در یک خرده‌ روایت‌ عاشقانه، شهریار با ترک ایران و ورود به هند وارد حوزة ناخوداگاهی شده و پس از تجربه ساحات مختلف روانی (کهن-الگوها) به تکامل فردی و خودشکوفایی می‌رسد و در خرده‌ روایت دیگر شهریار در هیأت خدای نباتی به مبارزه با اژدهای خشکسالی (مضراب دیو) می‌رود و با شکست او، الهۀ باروری و عشق (دلارام) را آزاد می‌کند.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

بررسی همپوشانی استعاره‌های ساختاری مفهوم"دنیا" در اشعار سعدی و پروین

صفحه 69-96

https://doi.org/10.30465/lir.2023.42948.1608

ناهید بهمنش؛ فروغ کاظمی

چکیده در پژوهش پیش‌رو مساله اصلی بررسی همپوشانی استعاره‌های ساختاری مفهوم "دنیا" در قصیده‌ها و قطعه‌های سعدی و پروین است. این پژوهش با بررسی استعاره‌های مفهومی با حوزه مقصد "دنیا" در قصیده‌ها و قطعات سعدی و پروین در پی یافتن پاسخ به این سوالات است: الف) استعاره‌های مفهومی ساختاری با حوزه مقصد "دنیا" در اشعار سعدی و پروین کدام‌اند؟ ب) همپوشانی استعاری استعاره‌های مفهومی ساختاری با حوزه مقصد "دنیا" در شعر دو شاعر چگونه است؟ پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. نتایج حاصل از بررسی‌های کمی پژوهش شامل 94 استعاره مفهومی ساختاری با حوزه مقصد دنیاست که از قصیده‌ها و قطعه‌های دو شاعر نمونه‌گیری و ارزیابی شد. یافته‌ها نشان‌می‌دهد که در شعر دو شاعر حوزه‌های مبدأ ساختاری مشترک پربسامد برای مفهوم‌سازی دنیا، ساختمان، سفر و مزرعه است. در نهایت، پژوهش نشان‌داد استعاره‌ها در شعر هر دو شاعر ریشه در همبستگی‌های تجربی و درک آنان از مفهوم "دنیا" دارد و هر چند که تنوع استعاری در شعر پروین بیشتر است؛ اما به طور کل میان اهداف آن‌ها همپوشانی وجود دارد.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

دگردیسی یک روایت: جانور‌همسری در اسطورۀ «کوپید و سایکی» و قصّه‌های پریان «دیو و دلبر» و «میرزا مست‌وخمار و بی‌بی مهرنگار»

صفحه 97-134

https://doi.org/10.30465/lir.2023.42736.1601

رضا جمشیدی؛ قدرت قاسمی پور؛ اسد آبشیرینی

چکیده جانورهمسری یکی از برجسته‌ترین نمودهای دگرپیکری است که در روایات گوناگون در دگردیسی دیو یا جانور به شاهزاده‌ای زیبا نمایان شده است. ریشه‌های جانورهمسری را می‌توان در ازدواج انسان‌ها و خدایان در اساطیر و افسانه‌ها دانست. روایت اسطوره‌ای «کوپید و سایکی» یکی از مهم‌ترین اسطوره‌هایی است که در آن ازدواج یکی از خدایان و یک انسان رخ داده است. برخی این اسطوره را سرمنشأ روایات جانورهمسری می‌دانند، حال آن‌که در اساطیر و قصّه‌های عامیانۀ کهن‌تر از «کوپید و سایکی» نیز می‌توان ریشه‌های جانورهمسری را کاوید. در ادبیات عامیانۀ فرهنگ‌های گوناگون، به‌ویژه ایران، می‌توان قصّه‌های شفاهی یا مکتوب فراوانی از جانورهمسری مشخص کرد که بسیاری از آن‌‌ها شباهت‌های فراوانی به اسطورۀ «کوپید و سایکی» دارند. «دیو و دلبر» و «میرزا مست‌وخمار و بی‌بی‌ مهرنگار» دو مورد از قصّه‌هایی است که اشتراکاتی با اسطورۀ «کوپید و سایکی» دارند. در این پژوهش با رویکرد فرانسوی ادبیات تطبیقی به تأثیر و تأثرهای موجود در میان این روایات پرداخته شده است و با رویکردهای روان‌کاوانه و کهن‌الگویی نقد و تحلیل شده‌اند تا برخی از زوایای پنهان آن‌ها که نشان‌دهندۀ اشتراکات و تفاوت‌هایشان است، آشکار شود. قصّه‌های جانورهمسری فارسی، بیش و پیش از آن‌که متأثر از اسطورۀ رومی «کوپید و سایکی» دانسته شوند، متأثر از یکی از قصّه‌های پنچه‌تنترا هستند؛ البته می‌توان قصّه‌هایی را که ترکیبی از اسطورۀ رومی و قصّۀ هندی باشند هم در میان آن‌ها دید. عقدة ادیپ، ترس از ازالۀ دوشیزگی، سفر قهرمانی زنانه، مواجهه با آنیموس و گذار از جوامع مادرسالار اشتراکاتی است که در این روایات وجود دارد.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل «عنوان‌گذاریِ» داستان‌های فارسی ( 1332-1357 ه.ش) با رویکرد جامعه‌شناختی

صفحه 135-162

https://doi.org/10.30465/lir.2022.40270.1473

ساناز خوش حساب؛ موسی پرنیان؛ سوسن جبری

چکیده آثار ادبی گاه بازتابندة مسائل اجتماعی جامعة عصر نویسنده هستند که بر پایه جامعه‌شناسی ادبیات قابل دریافت هستند. جامعه‌شناسی ادبیات، اثر ادبی را پدیده‌ای اجتماعی می‌داند. زیرا بازتاب واقعیت‌های اجتماعی یا بیان نمادین آن‌ها را در خود دارد. موضوع این پژوهش مروری بر «عنوان‌گذاریِ» داستان‌های فارسی از (1332 تا 1357 ه.ش) با رویکرد جامعه‌شناسانه است. در این پژوهش دو دورۀ تاریخی مورد بررسی قرارگرفته‌است. نویسندگان دورۀ اول در سال های(1332 تا 1342ه.ش)، متأثر از شرایط خاص سال‌های پس از کودتا، بدبینی، ناامیدی، غم و سکونی عمیق را به فضای داستانی این سال‌ها واردکرده‌اند. نویسندگان در این دوران از کاربرد نمادین عناصر طبیعت 12.5%، مفاهیم انتراعی 16% و طنز 10% از عناوین داستان‌ها برای نشان دادن شرایط سیاسی و اجتماعی بهره‌برده‌اند. در دورۀ دوم، داستان‌های کوتاه و بلندی در سال‌های (1342 تا 1357 ه.ش) نوشته‌شده‌اندکه بیشتر عنوان‌های آن‌ها از نظر جامعه‌شناختی متناسب با محتوا و مضمون داستان به ورود مدرنیته و پیامدهای آن می‌پردازد. نویسندگان در دورۀ دوم کوشیده‌اند تا ناسازگاری مدرنیتۀ با جامعۀ سنتی بی-زیرساخت مدرن و بحران هویتی که دستاورد آن بوده را در قالب داستان ارائه‌دهند. ترسیم رنج‌های اجتماعی و جهل و چالش‌های فرهنگی و دعوت به اصلاح آن‌ها، روحیۀ مبارزه‌طلبی را در خوانندگان ایجادمی‌کند. پیوند میان عنوان‌های داستانی که با کاربرد واژگان اقلیمی8.3%، واژگان در پیوند با دنیای مدرن 7% و واژگان بیگانه 1.6% انتخاب شده‌اند با نگرش انتقادی به مدرنیته آشکار است. در نتیجه از مجموع 1200 عنوان داستان بررسی شده، 56% عناوین داستانی به نوعی به شرایط اجتماعی و سیاسی خلق اثر اشاره‌دارند.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل آثار سعدی براساس نظریۀ اخلاق غمخواری از دیدگاه نل نادینگز

صفحه 163-194

https://doi.org/10.30465/lir.2023.44809.1689

آسیه ذبیح نیا

چکیده مصلح الدین سعدی شیرازی(606 – 690ه.ق) از شاعران و نویسندگان ایرانی است که در باب آموزش مباحث اخلاقی سخن گفته و از جمله مربیان بزرگ اجتماعی است که تعلیم را اساس نیکبختی و سعادت افراد می‌داند، به همین سبب حکمت عملی و اندرزهای تربیتی را در اشعار وحکایت‌های خویش گنجانده است. این بررسی نشان می‌دهد که برخی اشعار و حکایت‌های سعدی با مصادیق و مبانی نظری و مفاهیم اخلاق مراقبت و غمخواری و نظریه‌های تربیتی نل نادینگز(متولد 1929م.) فیلسوف تعلیم و تربیت امریکایی مطابقت و مشابهت دارد. نادینگز، محور تربیت اخلاقی را انسان می‌داند و اعتقاد دارد که شخص در غمخواری، در حالتی از رنج و اضطراب قرار می‌گیرد. این حالت او را بیدار می‌سازد تا از خود فراتر برود. بر اثر همین بیداری است که نیازهای دیگران را مانند نیازهای خود می‌داند و در جهت رفع آن کوشش می‌کند، تاجایی که نیاز دیگری را برخود فرض می‌داند. مقالۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی می‌کوشد تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که کدام مؤلفۀ اخلاقِ غمخواری از دیدگاه سعدی با نظریۀ اخلاق غمخواری نادینگز همسانی دارد؟ براساس نتایج تحقیق، دلمشغولی عاطفی برای دیگران و غمخواری برای عامۀ مردم در سطح جهانی در آثار سعدی نمود گسترده‌ای دارد. توجه به ارزش‌های انسانی و دلمشغولی عاطفی از اهمّ رویکرد سعدی در اخلاق ارتباطی است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

کارکرد فضاهای معماری در روایت‌پردازی رمان سمفونی مردگان

صفحه 195-226

https://doi.org/10.30465/lir.2023.43750.1652

سمانه رفاهی؛ نعمت الله ایران زاده

چکیده این پژوهش، در راستای مطالعات بین‌رشته‌ای ادبیات، به دنبال واکاوی پیوند میان معماری و ادبیات داستانی شکل گرفته است. هدف این پژوهش تحلیل رمان سمفونی مردگان عباس معروفی و نقش بناها و عناصر معماری در شکل دادن به ساختار این رمان است. روش تحقیق بر مبنای نظریۀ مفهوم سکونت نوربری-شولتز است. در این پژوهش بناهای معماری این رمان از منظر نظریۀ مفهوم سکونت و انواع سکنی گزیدن واکاوی شد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد بناهای معماری مانند کاروانسرا، قهوه‌خانه، خانه و فضاهایی چون آشپزخانه، انباری و عناصری چون آستانه و پنجره نقش کلیدی در این رمان ایفا می‌کنند و نویسنده با یاری جستن از ویژگی‌های منحصرد به فرد آن‌ها از منظر شیوه‌های مختلف سکونت و نیز دلالت‌های ضمنی‌شان مفاهیم موردنظر خود را شرح می‌دهد. خانه، قهوه‌خانه و کاروانسرا در این داستان ادامۀ شخصیت‌ها هستند و هویت شخصیت‌ها با این مکان‌ها تکمیل می‌شود. خانه برابر با پدر، قهوه‌خانه برابر با آیدین و کاروانسرا برابر با اورهان است. شخصیت آیدا نیز به کمک جزءفضای آشپزخانه و فضای آستانه‌ای، که مبین مفاهیم خاصی در معماری است، توصیف می‌شود.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل تأثیر تصاویرشعری شاعران کهن پارسی در تصویر سازی شاملوبا رویکرد تحلیلی بینامتنی

صفحه 227-269

https://doi.org/10.30465/lir.2023.41556.1528

خدیجه ساتیاروند؛ یوسف محمدنژاد؛ تقی پورنامداریان

چکیده احمد شاملو از چهره های نامبردار شعر نو محسوب می شود، قضاوت های متفاوتی درباره ی شعرش صورت گرفته است، برخی وی را بسیار متأثر از شاعران فرنگی دانسته اند. از آنجا که تصویرغالباً از ارکان مهم شعر است و با توجه به نظریه بینامتنیت که هر متنی را متأثر از متون پیشین یا معاصر خود می داند با بررسی تصاویر شعری می توان به میزان ارتباط یا عدم ارتباط شعر شاملو با میراث شعری کهن پی برد.برای این منظور تصویرهایی که در قالب تشبیه ، استعاره ، تشخیص ،کنایه و صفت هنری در شعر وی بیان شده اند، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با نگاهی به نظریه بینامتنیت و رویکرد سنت گرایی ادبی انجام شده است. بررسی

وتحلیل داده های تحقیق نشان داده برغم نظر مخالفین شاملو، تصاویرشعری شاعران کهن پارسی در شعر وی به صورت صریح (عین تصویر در بافت نو) و ضمنی( قسمتی از تصویر ، تصویر با مفهومی تازه در بافت نو) بازتاب یافته است. در این میان بیشترین بازتاب مستقیم یا صریح به ترتیب در تصاویر شعری کنایه و تشبیه و بازتاب غیرمستقیم یا ضمنی در تصاویرشعری تشخیص ، استعاره و صفت هنری صورت گرفته است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل انتقادی استعاره‌های عشق در آثار مولوی، با رویکرد شناختی

صفحه 270-314

https://doi.org/10.30465/lir.2023.43467.1635

علیرضا شعبانلو

چکیده عشق از مفاهیم اساسی عرفان اسلامی و اساس آفرینش در منظر عرفاست و شناخت عرفان اسلامی بی شناخت عشق ممکن نیست. سخن عرفا به دلیل این که اغلب در حالات بی خودی بیان می‌شود یا این که بیانگر معارفی است که در حالات بی خودی بدان دست یافته‌اند، لذا سراسر استعاری و نمادین است و برای دستیابی به بنیان تفکر و اندیشة عرفا لازم است تا سخنانشان تحلیل و تأویل شود. در این مقاله با یاری از نظریة مفهومی استعاره، تعابیر عشق در آثار مولوی را تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدم که استعاره‌های «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» و «عشق خداست»، سه کلید مفهومی عشق هستند و دو کلید مفهومی «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» از کلان استعاره «عشق خداست» برآمده‌اند.

زبان استعاری مولوی، زبان اساطیری است و ساختار ذهنی وی منطبق بر اندیشه‌های کهن است زیرا آثار زبانی و اندیشگانی روایات کهن درباره شاه و معشوق و خدا و عشق و آفرینش همچنان در متونی که مولوی خوانده بود و در باورهای عامه و فضای جامعة وی برجای بوده است و چه بسا مولوی بدون اراده به چنین شناختی از عشق رسیده بود و آن را دارای چنان ویژگیهایی می‌دانست.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

از رنج تا لذت حبس؛ خوانش لکانی داستان‌های «بند محکومین»، «آمرزش زمینی» و «قهوۀ سرد آقای نویسنده»

صفحه 315-349

https://doi.org/10.30465/lir.2023.43550.1641

شیرزاد طایفی؛ توحید شالچیان ناظر

چکیده در این پژوهش، جایگاه حبس و نسبت آن با اصل لذت و ژوئیسانس در شخصیت‌های داستان‌های «بند محکومین»، «آمرزش زمینی» و «قهوۀ سرد آقای نویسنده» بازنمایی و سنجیده شده است. با توجه به کنش‌های این شخصیت‌ها و اعمال مجازات به‌منزلۀ اختگی نمادین، هدف از انجام این پژوهش، تبیین چگونگی دسترسی سوژۀ محبوس از رنج به لذت است که طی آن، به این پرسش محوری پاسخ داده شده که سوژۀ زندانی چگونه به‌میانجی دالی که برای وی تولید رنج می‌کند، می‌تواند لذت مازاد یا ژوئیسانس را تجربه نماید؟ این پژوهش به روش تحلیل کیفی و با تکیه برآموزه‌های روانکاوانۀ ژاک لکان به‌انجام رسیده و نشان داده شده که سوژۀ محبوس کم‌سابقه از میل سوژۀ محبوس سابقه‌دار تبعیت می‌کند و در عین‌حال، همواره به‌سبب وجود مازادی در هویت خود، از دیگری بزرگ شرمسار می‌شود. حبس بستری را فراهم می‌کند که محبوسان از زنجیرۀ دلالت میل دیگری بزرگ به سبب تحمیل اختگی نمادین بیرون می‌افتند. اگر محبوسان اختگی نمادین را نپذیرند، به روان‌پریشی دچار می‌شوند و به همین سبب اولاً، خود را از جامعۀ بیرون از حبس مطرود می‌بینند، ثانیاً، نسبت به تحقق آیندۀ روشنی برای خود امیدوار نخواهند بود. سوژۀ محبوس می‌کوشد با هر کنشی که تخطی از میل دیگری بزرگ باشد، ژوئیسانس را به‌نفع خود تصرف کند.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

پیوندهای فکری بوستان سعدی و مددکاری اجتماعی بر اساس نظریۀ سعادت فارابی

صفحه 350-398

https://doi.org/10.30465/lir.2023.43063.1613

مرجان علی اکبرزاده زهتاب؛ حسین یزدانی

چکیده چکیده

سعدی در بوستان، به مفاهیمی توصیه دارد که با علم مددکاری اجتماعی امروزی در پیوندی تنگاتنگ است. از دیگرسوی نظریۀ سعادت فارابی (259هـ ق-339) گویی خاستگاه بوستان سعدی و مددکاری اجتماعی نوین است. مسالۀ بنیادین این پژوهش که به‌گونه‌ای کتابخانه‌ای و توصیفی-تحلیلی فراهم آمده، شناخت پیوندهای مفهومی و فکری میان سه ضلع این مثلث؛ بوستان سعدی، مددکاری اجتماعی و نظریۀ سعادت فارابی است. مهم‌ترین پرسش‌ مقاله این است که؛ میان اندیشه‌ها و تعالیم سعدی در بوستان و مددکاری اجتماعی در مفهوم امروزین آن چه پیوندهایی وجود دارد و این هردو چگونه با نظریۀ سعادت فارابی پیوند دارند؟ فرضیه آن است که سعدی از نظریۀ سعادت فارابی تاثیر پذیرفته و مددکاری اجتماعی ریشه در آموزه‌های اندیشه‌های شرقی از جمله فارابی و تعالیم سعدی دارد. با نگاهی به برآیند تحقیق، مهم‌ترین بازتاب‌های علم مددکاری اجتماعی در بوستان سعدی که با نظریۀ سعادت فارابی نیز پیوند دارد مربوط به احسان و یاری‌رسانی به خلق است که قرب الی الله را موجب شده و آدمی را به سعادت قصوی –که در اندیشۀ فارابی بالاترین نوع سعادت است- رهنمون می‌گردد.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل استعاره‌های مربوط به حوزة بیماری و شفا در ناداستان از قیطریه تا اورنج‌کانتیاثر حمیدرضا صدر

صفحه 399-449

https://doi.org/10.30465/lir.2023.43139.1616

ایوب مرادی؛ فرهاد درودگریان

چکیده لیکاف ضمن به چالش‌کشیدن تلقی سنتی از استعاره، بر این نکته تأکید ورزید که پایة تفکر انسان، استعاری است و ذهن انسان به‌شکل ناخودآگاه برای درک مفاهیم انتزاعی، از امور محسوس بهره می‌جوید. یکی از مهم‌ترین زمینه‌هایی که ذهن و زبان به‌جای بیان مستقیم، دست‌به‌دامن تصاویر استعاری می‌شود، موضوعات مربوط به حوزة شفا و بیماری است. بیماران، همراهان آنان و حتی پزشکان به دلیل تجارب پیچیدة مربوط به بیماری به‌ویژه بیماری‌های لاعلاج، خواسته یا ناخواسته از زبان استعاری در این زمینه بهره می‌جویند. موضوعی که نه‌تنها در جریان مفاهمة بیمار با دیگران اثرگذار است، بلکه این امکان را نیز فراهم می‌آورد که با دستکاری در نظام استعاری این حوزه، شیوة مواجهة بیمار و اطرافیان با بیماری نیز اصلاح گردد. درهمین‌راستا در این پژوهش تلاش شده است تا کتاب «از قیطریه تا اورنج‌کانتی» که دربردارندة تجربة زیستة حمیدرضا صدر-نویسندة اثر- از بیماری سرطان است، به شیوة تحلیلی-توصیفی و با محوریت تصاویر مربوط به حوزة بیماری و شفا بررسی شود. برای انجام پژوهش تمامی تصاویر مربوط به موضوع با فراوانی 189 تصویر شناسایی شد و ازاین‌میان 101 نمونه که شامل تصاویر دربردارندة ارزش‌گذاری‌ها راوی دربارة بیماری بود تحلیل گردید. نتایج نشان می‌دهد استعاره‌های با محوریت بیماری به‌مثابه دشمن، هیولا، رقابت ورزشی، فرماندة بی‌رحم، زندان، عنصر گدازنده، اوباش، همدم، عنصر فروبرنده، عنصر لِه‌کننده، پرتگاه و طوفان به‌ترتیب، بیشترین فراوانی را در متن دارند. تصاویری که در تمامی آنها تلقی و ارزشگذاری منفی راوی نسبت به بیماریآشکار است. موضوعی که باعث فرسایش هرچه‌بیشتر روانی و جسمی بیمار شده است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

بررسی وجوه تنهایی در آثار داستانی بلقیس سلیمانی از دیدگاه یالوم

صفحه 450-481

https://doi.org/10.30465/lir.2023.45291.1700

ماندانا منگلی

چکیده دیوید یالوم، تنهایی را اولین منشاء اضطراب رنج وجودی انسان می‌داند و نظر وی بیشتر تنهایی و انزوای بنیادین اگزیستانسیال است. اغلب شخصیت‌های داستانی بلقیس سلیمانی از تنهایی و بی پناهی رنج می برند و گرفتار سرگشتگی هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی وجوه تنهایی از دیدگاه دیویدیالوم و آثار داستانی بلقیس سلیمانی به روش توصیفی-تحلیلی می‌کوشد تا به بررسی عوامل تنهایی در شخصیت داستان‌های سلیمانی از دید یالوم بپردازد. بر اساس دستاورد و ماحصل تحقیق حاضر، بیشتر شخصیت های داستانی بلقیس سلیمانی-به ویژه زنان- علیرغم تلاش در رویارویی با کاستی‌های اجتماعی در پی یافتن و ساختن یک هویت یگانه برای خود هستند، اما موفق نمی‌شوند و گاه تنهایی آنان را به فنا و خودکشی سوق می‌دهد در این میان، خانواده نقش اساسی را در تنهایی شخصیت‌های داستانی بلقیس سلیمانی ایفا می‌کند و تحصیل در دیار غربت به تنهایی دامن می‌زند. شناخت و پذیرش تنهایی، در زندگی انسان و ارتباط او با دیگران، نقشی بسیار مؤثر دارد. براساس یافته پژوهش، اضطراب تنهایی برآمده از رابطه به شدت متزلزل فرد با جهان پیرامون است.