دوره و شماره: دوره 7، شماره 2 - شماره پیاپی 14، مهر 1404 
پژوهشهای میان رشته ای ادبی

معرفی الگویی برای استفاده از متون ادبی اصیل و متناسب‏سازی‏شده در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‏زبانان

https://doi.org/10.30465/lir.2023.42988.1610

مهدی خدادادیان

چکیده اختلاف‏نظر بر سر بکارگیری متون ادبی اصیل در آموزش زبان دوم/ خارجی به‏سبب دشواری‏ها و پیچیدگی‏های برخی نمایندگان این دسته از متون، به بهره‏گیری از متون ادبی متناسب‏سازی‏شده به‏عنوان راهکار جایگزین انجامیده و پژوهش‏هایی را در زبان‏های مختلف رقم زده است. در همین راستا، پژوهش حاضر به شیوه‏ای پیمایشی به تعیین میزان و درجه‏ی اهمیت شاخص‏های مولفه‏ی متون ادبیِ اصیل و متناسب‏سازی‏شده در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‏زبانان در سه سطح مبتدی، میانی و پیشرفته پرداخته است. بدین‏منظور نخست پرسش‏نامه‏ای محقق‏ساخته دربردارنده‏ی شش گویه از مصادیق ادبیِ اصیل و متناسب‏سازی‏شده تهیه شد و به شیوه‏ی غیرتصادفی دسترس‏پذیر و هدف‏دار در اختیار 94 تن از مدرسان ایرانی با سابقه‏ی تدریس در حوزه‏ی آموزش زبان و ادبیات فارسی به غیرفارسی‏زبانان قرار گرفت. داده‏های به‏دست‏آمده، از طریق نرم‏افزار اس‏پی‏اس‏اس 22 و آزمون‏های آماری کای- دو یک‏طرفه و فریدمن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به‏دست‏آمده نشان می‏دهد که جمعیت نمونه‏ی پژوهش با اعتقاد به اینکه متون ادبی متناسب‏سازی‏شده از عنصر ادبیت برخوردارند، هیچ‏یک از شاخص‏های این دسته را به‏سبب عدم‏تناسب، در سطح مبتدی مهم ارزیابی نکرده‏اند. بعلاوه، گویه‏های مربوط به متون ادبی متناسب‏سازی‏شده را در هر دو سطح میانی و پیشرفته مهم قلمداد کرده‏اند، درمجموع به نمایندگان متناسب‎سازی‏شده‏ی متون داستانی و نثر، به‏دلیل بی‏نشانی، جهانشمولی، اهمیت در رویکرد جهانی به آموزش زبان، کارآمدی، و تعلق به دوره‏ی معاصر، بیشتر از دو شاخص نماینده‏ی گونه‏ی نظم اهمیت داده‎اند، و در سطح پیشرفته به‏سبب افزایش توانش زبانی و ارتباطی فارسی‏آموزان، متون ادبی اصیل را مهم برشمرده‏اند.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

امکان تأویل‌های چندگانه با تکیه بر رمزگان‌های پنج‌گانۀ رولان بارت: با تحلیل موردی نمایشنامۀ «فعل‌« نوشتۀ محمد رضایی‌راد

https://doi.org/10.30465/lir.2024.42565.1587

سعیدرضا خوش‌شانس؛ مریم بختیاریان

چکیده نشانه‌شناسی و تحلیل روایت رولان بارت می‌تواند ابزار و یا روشی باشد که از پس تحلیل معنایی دلالت‌های گسترده‌ی متن ادبی برمی‌آید. بارت به‌منظور شناخت روایت و راوی، رویکرد تحلیل متنی یا الگوی رمزگان‌های پنج‌گانه را برای متون روایی-توصیفی به کار می‌بندد. روش او مبتنی بر تحلیل رمزگان‌ها این امکان را به دست می‌دهد که با سنجش و رمزگشایی، تأویل‌های گوناگونی از متن، نقش مؤثر خواننده یا اجراگر در ساخت روایت و فرایند معناسازی در متن تقویت شود. نمایشنامۀ فعل نوشتۀ محمد رضایی‌راد دارای ساختار دراماتیکی ‌است که از روایت علی، منطقی و از سوی دیگر، الگوی خطی زمان پیروی نمی‌کند و به‌لحاظ نشانه‌شناختی و فرآیند چگونگی تولید معنا، آکنده از انبوه رمزگان‌هایی است. این ویژگی، ما را در پیشگاه متنی قرار می‌دهد که خواننده یا اجراگر را به سوی تاویل‌های فردی و تولید معنا فرامی‌خواند(متن باز). در پژوهش حاضر بر اساس رویکرد متنیِ بارت، رمزگان‌های نمایشنامۀ فعل و چگونگی ساختمندی متن، توسعه و پراکندگی معنا و خوانش تأویل‌های محتمل از آن بررسی شده است. تأویل‌پذیری نظام‌های رمزگانی آن نشان می‌دهد درام مزبور -به تعبیر بارت- متنی است «گشوده» و نوشتنی با ظرفیت‌های نشانگانی بسیار که می‌تواند محل تأویل‌های متعددی باشد. هدف از این تحقیق، گسترش دامنۀ تجربل زیباشناختی خواننده و نشان دادن قابلیت‌های ادبی نمایشنامۀ فعل است که با روش کتابحانه‌ای و جست وجوی اینترنتی داده های آن گردآوری شده اند. داده ها در قسمت مربوط به بارت توصیف شده و در مواجهه با متن نمایشنامۀ فعل، تحلیل می شوند

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

آسیب‌شناسی پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی در حوزة عاطفة شعری

طارق ذاکر؛ سید اسماعیل قافله باشی؛ قربان ولیئی

چکیده عاطفه از محرک‌های اصلی شکل‌گیری آثار هنری به ویژه شعر محسوب می‌شود. از این‌رو، دانشمندان از گذشته‌ها به نقش عنصر عاطفه در شعر تاکید کرده‌اند. در این اواخر در زمینة عاطفه‌پژوهی در حوزة ادبیات فارسی کارهایی انجام شده است. در تمام این تحقیقات پژوهشگران بدون توجه به این‌که عاطفه از بحث‌های اساسی دانش روان‌شناسی است، به تحقیق پرداخته‌اند. عدم توجه به دانش روان‌شناسی و تکیه بر باورهای غیر علمی در بارة عاطفه، آسیب‌های زیادی بر این تحقیقات وارد کرده است. روان‌شناسان در مورد چیستی و انواع عاطفه پژوهش‌های زیادی انجام داده‌اند که استفاده از این پژوهش‌ها در شناخت درست عاطفه یک امر مهم پنداشته می‌شود. جستار حاضر به روش توصیفی – تحلیلی جریان عاطفه‌پژوهی را در حوزة ادبیات فارسی به‌خصوص پژوهش‌های دانشگاهی به بررسی گرفته است، بعد از بررسی پژوهش‌ها مشخص شده است که نظریه محور نبودن، فقدان روش‌شناسی علمی، درک نادرست از عاطفه، تکیه بر معنی ظاهری واژه‌ها، انتخاب نادرست عنوان، عدم تناسب عنوان با محتوا، همسانی محتوایی عناوین فرعی و کلی‌گویی از آسیب‌های عمدة این پایان‌نامه‌ها محسوب می‌گردد.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

بررسی مصادیق و مؤلفه‌های دلبستگی در قصۀ سلامان و ابسال از دیدگاه جان بالبی

https://doi.org/10.30465/lir.2024.49200.1880

آسیه ذبیح نیا

چکیده جان بالبی (1907-1990 م.) محقق انگلیسی است که به سبِ تحقیقاتش در زمینۀ رشد کودک و نظریۀ دلبستگی شهرت دارد. دیدگاه وی یکی از مهم‌ترین نظریه‌هایی است که به رابطه والدین(مراقب اصلی یا دایه یا جایگزین مادر) و کودک و پیامد آن در بزرگسالی اشاره دارد. وی دلبستگی را ارتباط روانی پایدار بین دو انسان معنا می‌کند که تا زندگی بزرگسالی ادامه می‌یابد، زیرا رفتار وابستگی منشأ زیستی دارد و اساس پیوندهای عاطفی را تشکیل می‌دهد. دلبستگی کودکی به دوران بزرگسالی تسری می‌یابد و آیندۀ فرد را رقم می‌زند. منظومۀ تمثیلی سلامان وابسال که ازآن روایت‌های گوناگونی دردست است، قصۀ عشق میان سلامان ودایه‌اش ابسال است. در این قصۀ عرفانی، دلبستگی و پیوند عاطفی عمیقی میان دایه که درحکم مادر است با کودک به وجود می‌آید که در بزرگسالی تبدیل به عشقی پُرسوز و گداز می‌شود. دایه، آنچنان پایگاه ایمن و حس امنیتی را در سلامان ایجاد می‌کند که سلامان با دوری از دایه تصمیم به خودکشی می‌گیرد. در این قصه، دلبستگی دارای مؤلفه ای تکامل یابنده است که به بقای سلامان مدد می‌رساند. براساس دستاورد تحقیق، در قصه سلامان و ابسال، از دید بالبی، در رابطه ناایمن میان والد و کودک موجب بی‌اعتمادی، مشکل در هماهنگی و حساس بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه در بزرگسالی شده است. دلبستگی میان سلامان و ابسال، فقط به دورۀ نوزادی محدود نمی‌شود و در مراحل بعدی زندگی سلامان تداوم دارد و زندگی هر دو را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار می‌دهد.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل سرعت روایت در داستان ضحاک

https://doi.org/10.30465/lir.2025.49704.1902

هیوا حسن پور؛ اسماعیل تاجبخش؛ نجمه نصیری پنبه چوله

چکیده روایت‌شناسی دانش بررسی داستان‌ها و متون روایی هستند که بر اساس آن می‌توان به درک و تحلیلی از داستان‌ها رسید. یکی از مباحث مورد نظر روایت‌شناسان، سرعت روایت است که با تمایز نهادن بین زمان متن و زمان روایت آن، این اصطلاح وضع شده است. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر دانش بینارشته‌ای به بررسی و تحلیل سرعت روایت در داستان ضحاک به عنوان اولین داستان با پیرنگ کامل در بخش اسطوره‌ای شاهنامه پرداخته شده است. الگوی مورد بررسی نه الگوی ژنت بلکه الگویی است که در مقالۀ «الگوهایی برای بررسی سرعت روایت» با تکیه بر رویدادهای هسته‌ای و وابسته طراحی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که می‌توان برای این داستان، 12 رویداد هسته‌ای در نظر گرفت که قوام داستان به آن‌ها بازبسته است. فردوسی در نیمۀ دوم روایت داستان ضحاک، روایت را با طول و تفصیل بیان کرده و سرعت روایت در این بخش با کُندی مواجه است. دلیل این امر نیز تثبیت مفاهیم برآمده از تقابل‌های دو نیروی خیر و شرّ در ابتدای روایت است. سرعت روایت در نیمۀ نخست، مثبت است و فردوسی سعی کرده است با معرّفی خلاصه‌وار شخصیت‌های اصلی داستان، ابعاد شخصیتی آن‌ها، کنش‌های اساسی و مورد نیاز، خواننده را با فضای داستان آشنا کند. تنها در یک رویداد که در میانۀ داستان است، شتاب روایت به صورت تسامحی، ثابت است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل مناسبات بینامتنی میان آثار صادق هدایت و نقاشی‌های قاسم حاجی زاده

https://doi.org/10.30465/lir.2024.48914.1865

مجید هوشنگی؛ سارا بختیاری

چکیده در پژوهش‌های حوزه نقد ادبی معاصر، تحلیل‌های میان‌رشته‌ای میان ساحت‌ها و انواع گوناگون هنری از اهمیت بالایی برخوردار است. این مساله برخاسته از نظریات بینامتنی است که با رویکرد گفتگوی متن‌های کریستوا و باختین آغاز شد و در مباحث بینامتنی ژار ژنت به اوج خود رسید. در این میان، بررسی روابط و گفتگوهای میان ادبیات و دیگر هنرها، از جذابیت بسیاری میان ناقدان ادبی برخوردار است. لذا این پژوهش سعی دارد که با روشی توصیفی- تحلیلی و با رویکرد بیش متنی ژرار ژنت، به بررسی روابط میان آثار صادق هدایت و نقاشی‌های قاسم حاجی‌زاده بپردازد. از نتایج این پژوهش می‌توان به تاثیر مستقیم و ناخودآگاه شخصیت هدایت و روایات او در دو سطح زبانی و محتوایی در فرم، ساختار و پیام آثار حاجی‌زاده اشاره داشت. این تاثیر پذیری در قالب انتخاب رنگ، شخصیت، مکانمندی و استفاده از نشانه‌های تصویری می‌توان یاد کرد. از سوی دیگر، حاجی‌زاده در حوزه پیام‌هایی چون خرافه‌ستیزی، نگاه انتقادی به تصور جامعه از زنان، تفرد و غربت از خود و تنهایی انسان مدرن بیش از هر چیز متاثر از متن و داده‌های محتوایی صادق هدایت است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

بررسی رمان «آن مادیان سرخ یال» از منظر مطالعات فرهنگی تطبیقی

https://doi.org/10.30465/lir.2024.47761.1806

فاطمه گل بابائی؛ عبدالله آلبوغبیش

چکیده مطالعات فرهنگی تطبیقی در عصر جهانی‌شدن یکی از چارچوبهای تحلیل متون ادبی به ویژه متون میان‌فرهنگی است. در سایه این نوع از مطالعات، استیون توتوسی یکی از پژوهشگران مطالعات فرهنگی تطبیقی، بر حرکت به سوی گفتگوی فرهنگ‌ها و لزوم مقابله با جریان متناقض‌نمای جهانی‌شدن و بومی‌سازی تأکید می‌نماید. پژوهش حاضر با نگاهی به دیدگاه‌های توتوسی و با روش توصیفی- تحلیلی، روایت آن مادیان سرخ یال نوشته محمود دولت‌آبادی را تحلیل و واکاوی کرده‌است. رمان یادشده بخشی از سرگذشت امرؤالقیس، شاعر عرب پیش از اسلام و کین‌خواهی او از قاتلان پدرش را روایت می‌کند. در سطح آشکار متن، رویارویی شخصیت تخیلی مرد پارسی و امرؤالقیس به موازات حضور فراداستانی نویسنده، ادعای برقراری گفت‌وگو میان فرهنگ‌ها و همذات‌پنداری با «دیگری» به مثابه گفتمان مرکزی روایت مطرح می‌شود ، لیکن با نگاهی عمیق‌تر به ساختار روایت در شیوه ادغام مفهوم «خود» در «دیگری»، اعتبار هویت «دیگری» به تناسب منافعی که برای «خودی» تأمین می‌کند و نحوه برساختن دیالوگ‌ها وارونگی این ادعا نمایان می‌شود. در واقع، روایت آن مادیان سرخ یال اگرچه در تلاش است کیفیت دگرگونی شخصیت امرؤالقیس و چرخش از گفتمان پیوند به گسست را در خود جای دهد اما، پارادوکس‌های فرهنگی ژرف‌ساخت متن، از اساس وجود پیوند میان «خودی» و «دیگری» را نقض مینماید.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

تحلیل جامعه‌شناختی نقش طبقات اجتماعی در ظهور و افول قیام دهقانان در رمان «کلیدر» بر اساس نظریة پی‌یر بوردیو

https://doi.org/10.30465/lir.2025.47776.1807

حسین ادهمی؛ مسروره مختاری؛ بیژن ظهیری ناو

چکیده رمان «کلیدر»، بلندترین رمان محمود دولت‌آبادی، به‌روایت قیام دهقانان منطقة خراسان در دهة1320 می‌پردازد. در این اثر، دولت‌آبادی با روشی رئالیستی مراحل تکوین و افول این قیام را به‌تصویر می‌کشد. در این رمان، کشمکش طبقات اجتماعی که می‌توان آن‌ها را در دو طبقه فرودست و فرادست طبقه‌بندی نمود، به قیام مسلحانة جوانی کُرد به‌نام گل‌محمد کلمیشی منجر می‌شود. در آغاز این قیام طبقات فرودست کشاورز و رعیت که از ظلم طبقة اربابان به‌تنگ آمده‌اند از گل‌محمد حمایت می‌کنند، اما با گذشت زمان، اربابان که از قدرت و آوازة گل‌محمد احساس خطر می‌کنند، علیه وی متحد می‌شوند و با استفاده از تحولات سیاسی جدید در کشور، دولت را در سرکوب این قیام با خود همراه می‌کنند. این پژوهش می‌کوشد تا بر اساس نظریة جامعه‌شناختی پی‌یر بوردیو، ضمن بررسی و تحلیل طبقات اجتماعی در رمان «کلیدر»، نقش هریک از دو طبقة اربابان و کشاورزان را در ظهور و افول این قیام نشان دهد. بر اساس یافته‌های این پژوهش، در رمان «کلیدر»، استثمار و فقر حاصل از توزیع ناعادلانة سرمایه و انباشت آن در طبقات فرادست زمینه‌ساز قیام طبقات فرودست می‌شود، اما سرانجام، به‌دلایلی چون عدم آمادگی در طبقات فرودست و استیلای خشونت نمادین، فقدان آینده‌نگری و برنامه، تزلزل در رهبری قیام، اتحاد طبقات فرادست در مقابل تفرقة طبقات فرودست، و تحولات سیاسی کشور و سیاست جدید حکومت مرکزی، این قیام از درون رو به اضمحلال می‌رود و به‌شدت سرکوب می‌شود.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

فرایند اقناع در کتاب کیمیای سعادت (بر اساس الگوی متقاعدسازی کارل هاولند)

https://doi.org/10.30465/lir.2025.48178.1828

طاهره میرهاشمی

چکیده اقناع یا متقاعدسازی مهارتی مهم در ارتباطات انسانی و از نظر علمی مبحثی بین رشته‌ای است که در حیطه‌های مختلفی چون روانشناسی اجتماعی و علوم ارتباطات بدان پرداخته‌اند. جستار حاضر برآن است تا در چارچوب الگوی متقاعدسازی کارل هاولند، روانشناس اجتماعی، به بررسی فرایند اقناع در کتاب کیمیای سعادت نوشتة امام محمد غزالی (450 – 505 ه. ق) بپردازد و به شیوة توصیفی ـ تحلیلی به این پرسش‌ پاسخ دهد که در متن کیمیای سعادت بارزترین ویژگی‌های منبع، پیام و مخاطب که می‌تواند منجر به متقاعدسازی شود، کدام است؟ دستاورد پژوهش نشان می‌دهد که در کیمیای سعادت اعتبار، قدرت و دوست‌داشتنی بودن از ویژگی‌های منابع پیام است. غزالی در ارائة پیام به این ویژگی‌ها توجه داشته: قابلیت فهم پیام، تأکید به‌موقع بر هیجان یا استدلال، ترتیب و تنظیم پیام و یک‌جانبه یا دوجانبه بودن آن. هوش و عزت‌نفس هم از مؤلفه‌هایی است که در گزینش مخاطب درون‌متنی کیمیای سعادت موردتوجه قرارگرفته است.

نقد و تحلیل گفتمان زیست‌محیطی در رمان درخت انجیر معابد احمد محمود از دریچه‌ی گفتمان قدرت

https://doi.org/10.30465/lir.2024.48767.1859

فاطمه حیات داوودی

چکیده حضور طبیعت در رمان درخت انجیر معابد احمد محمود تابع گفتمان‌هایی است که تمام ساختارهای جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد که بر اساس اندیشه‌ی فوکو در چهارمقوله‌ی واژگونی، گسست، برون‌بودگی و دگرسانی قابل بررسی است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به این سؤال خواهیم پرداخت که نزاع دو گفتمان سنّتی و مدرنیته چه تحوّلات و پیامدهایی را در جغرافیای زیستی جامعه‌ی داستانی مورد پژوهش ما در بر داشته است؟ تا با پاسخگویی به آن به علل عدم سیر تکاملی محیط زیست انسانی و طبیعی برای رسیدن به نوعی معرفت‌شناسی در قبال رفتار با طبیعت پی ببریم. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس اصل واژگونی تغییر ماهیّت سلطه‌ی طبیعت بر انسان در دوران سنّتی به سلطه‌ی انسان بر طبیعت در عصر مدرن پیامدهای نامطلوبی را برای جامعه‌ی زیست‌محیطی و انسانی رقم زده است. نابودی باغچه و ساخت شهرک و عدم توجه به فطرت و ذات طبیعت در گفتمان مدرنیته در این رمان نقطه‌ی گسست سنّت از مدرنیته را بازتولید می‌کند. مطابق اصل برون‌بودگی فوکو ناهمخوانی لایه‌های موجود در گفتمان سنّتی و مدرنیته و اعمال آن در حوزه‌ی جغرافیایی خاص باعث ایجاد انتروپی در جامعه‌ی زیستی و انسانی ‌گردیده که بر اساس اصل دگرسانی می‌توان ریشه‌ی آن در انگاره‌های دانایی در دو دوره‌ی تاریخی سنّت و مدرنیته با کارکردهایی متفاوت دانست؛ کارکردهای متفاوتی که مقاومت‌هایی را شکل داده و باعث شده جامعه‌ی زیست‌بومی و انسانی سیر تکاملی‌ای را طی نکند و متضمن ظهور گزاره‌های زیست‌محیطی جدیدی که طبیعت را در مسیر تازه‌ای قرار دهد، نباشد.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

واسازی تقابل دوستی و دشمنی در فابل‌های هزار و یک شب براساس نظریه ژاک دریدا (مطالعه موردی داستان روباه و گرگ و داستان روباه و کلاغ)

https://doi.org/10.30465/lir.2025.48598.1844

زهرا ایزدی؛ فاطمه پرچگانی

چکیده واسازی نوشتار، نوعی خوانش فلسفی است که ژاک دریدا آن را برای خنثی‌کردن یا وارونه ‌ساختن تقابل‌های دوگانه حاضر در متن پیشنهاد داده ‌است. از آنجا که فابل‌ها از قابلیت بالایی در انتقال مفاهیم برخوردارند، گزینه مناسبی برای آموزش واسازی هستند. بر این اساس واسازی فابل علاوه برتولید معانی‌جدید، به آشکارکردن زیبائی‌های متن یاری می‌رساند. روش کار دریدا درساختارشکنی ادبیات و نوشتار بر یافتن تقابل‌های دوجزئی موجود در متن بنا شده است. مرحله بعد، واسازی این تقابل‌ها با استفاده از پیداکردن موارد متناقض در متن است و درنهایت قرائتی نومبتنی براین شالوده‌شکنی، کار را به سرانجام می‌رساند. بنابرآنچه ذکرشد، جستار حاضر، دو فابل از هزار‌ و یک شب با عناوین روباه و گرگ و روباه و کلاغ را با رویکرد فلسفی و با روش دریدا واسازی کرده است. نتایج نشاندهنده ارجحیت قطب دشمنی در داستان روباه وگرگ است که این ارزش‌گذاری درجریان واسازی خنثی شده و حالتی از آمیختگی دوستی و دشمنی آشکارشده ‌است. اما در‌ داستان روباه وکلاغ، تقابل‌های دوگانه برای هریک از شخصیت‌های داستان، به شکل متفاوتی بروز کرده ‌است. به این شکل که ارجحیتِ دشمنی برای کلاغ و دوستی برای روباه نمایان شده که جریان واسازی با خنثی‌کردن این ارزش‌گذاری‌ها، حالت نه دوستی و نه دشمنی را برجسته ساخته ‌است.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

روایت زنانه از مسائل اجتماعی ایل قشقائی در دهه 60 ه. ش؛تحلیل روایت مجموعه داستان کودکانه رسم ما و سهم ما

https://doi.org/10.30465/lir.2024.49791.1904

سمیه سادات شفیعی؛ زینب برزگری

چکیده پژوهش حاضر با پرسش درباره وضعیت اجتماعات کوچروی ایران در گذشته نه چندان دور، به بررسی داستانهای کودکانه زن نوشته ای می پردازد که جایزه شورای کتاب کودک را در سال 1363 به خود اختصاص داده است. پرسش این است که داستانها که به اذعان نویسنده؛ مهدخت کشکولی برگرفته از واقعیت است چه گزارشی از وضعیت و مسائل اجتماعی مبتلابه ایل قشقائی به دست می دهد؟ این داستان‌ها چه نمایی از روابط اجتماعی درون خانوادگی و نیز مناسبات جنسیتی ارائه میدهند؟ روش تحقیق کیفی و مبتنی بر تحلیل روایت پنج داستان کتاب رسم ما و سهم ما است. یافته ها نشان میدهد به لحاظ فرمی، یک داستان نزدیک به خاطره نویسی، یک داستان در قالب قصه و سه داستان دیگر فرم داستان کوتاه را داشته و لذا سبکی رئال را در کلیت خود متبادر می سازد. مهاجرت به شهرها، تصورات قالبی و بعضا آزاردهنده از عشایر، خشکسالی و اثرات معیشتی، فقدان حمایت نهادی از حاشینه نشینان اجتماعی عشایری چون زنان بی سرپرست، سالمندان به ویژه زنان فاقد فرزند، خشونت خانگی، سیطره رسوم جوامع سنتی همچون خون-خواهی از جمله مهمترین مسائل اجتماعی گزارش شده در خلال داستان ها است. همچنین روایت پردازی از زندگی روزمره زنان دربردارنده انتظارات نقشی اجباری و ایجابی متعدد و دشواری است. در عین حال زنان قهرمان اصلی داستان ها بوده هر کدام از شخصیت ها به ترتیب نماد شکوهمندی از زن بالغ، متکی به خود، دارای عزت نفس، خردمند، مهربان، زیبا، صبور و سخت کوش ایلیاتی‌اند.

پژوهشهای میان رشته ای ادبی

واکاوی رفتارهای تقابلی «تهمینه و تهمتن» و «گُردآفرید و سهراب» (بر پایۀ نگرش تحلیل رفتار متقابلِ اریک برن)

https://doi.org/10.30465/lir.2025.49846.1912

لیلا رحمتیان؛ خلیل بیگ‌زاده؛ کامران یزدان‌بخش

چکیده رفتارهای متقابل نتیجۀ دریافت «حالاتِ من» از واقعیت اکنون و اینجاست و از نقطه‌ای آغاز می‌شوند که کنشگر یک برانگیزانندۀ غریزی را به سوی پاسخگر ارسال کند، چنانکه اریک بِرن نگرش درمانی خود را بر پایۀ «حالاتِ من (کودک، والد و بالغ)» بنیاد نهاد. «اریک برن» بر آن است که نخستین پیش‌نویس زندگی در زمان کودکی شکل می‌گیرد و تفکّر اسطوره‌ای نمادی از «حالت روان قدیمی» (کودکی) است که پیش‌نویس‌های زندگی را در خود جای می‌دهد. پژوهش پیش‌روی الگوی ساختاری بازی‌های اریک برن را واکاوی کرده و نمونه‌هایی از تبادل رفتاری شخصیت «تهمتن و تهمینه» و «سهراب و گردآفرید» و بروز «حالتِ من» آن‌ها را بر اساس پیش‌نویس‌های زندگی و طرحواره‌های ناساز نشان داده‌است، چنانکه رفتارهای متقابل عاشقانه را در رویارویی «تهمتن و تهمینه» و «سهراب و گُردآفرید» بر پایۀ نگرش «تحلیل رفتار متقابل»، بر محور روانی و با رویکردی توصیفی- تحلیلی کاویده‌است والگوی «حالتِ من» و نشانه‌های تقابلی را در رفتارهای متقابل و عاشقانۀ این شخصیّت‌ها که سبب بروز طرح‌واره‌ها و پیش‌نویس‌ها شده‌اند، دریافت کرده و نشان داده‌است. داستان‌های اسطوره‌ای شاهنامه لایه‌های پنهانی از معنا دارند که در ذهن تاریخی و تباری جامعه، نمادینه و نهادینه شده‌اند و مانند کنشگری پیش‌ناخودآگاه بر شکل‌گیری سرنوشت یک ملّت تأثیر نهاده‌است؛ بنابر این، نگرش اریک برن نشان می‌دهد که بازی «شوالیه» تنها بازی روانی تهمتن و تهمینه است و کنشگر بازی تهمینه و پاسخگر رستم است، امّا شاهد دو بازی روانی از دستۀ بازی‌های « تبهکاری» در رزم سهراب و گُردآفرید هستیم که گُردآفرید کنشگر و سهراب پاسخگر است.