نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی
2 استاد گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
3 استاد گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی،دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
چکیده
رمان «کلیدر»، بلندترین رمان محمود دولتآبادی، بهروایت قیام دهقانان منطقة خراسان در دهة1320 میپردازد. در این اثر، دولتآبادی با روشی رئالیستی مراحل تکوین و افول این قیام را بهتصویر میکشد. در این رمان، کشمکش طبقات اجتماعی که میتوان آنها را در دو طبقه فرودست و فرادست طبقهبندی نمود، به قیام مسلحانة جوانی کُرد بهنام گلمحمد کلمیشی منجر میشود. در آغاز این قیام طبقات فرودست کشاورز و رعیت که از ظلم طبقة اربابان بهتنگ آمدهاند از گلمحمد حمایت میکنند، اما با گذشت زمان، اربابان که از قدرت و آوازة گلمحمد احساس خطر میکنند، علیه وی متحد میشوند و با استفاده از تحولات سیاسی جدید در کشور، دولت را در سرکوب این قیام با خود همراه میکنند. این پژوهش میکوشد تا بر اساس نظریة جامعهشناختی پییر بوردیو، ضمن بررسی و تحلیل طبقات اجتماعی در رمان «کلیدر»، نقش هریک از دو طبقة اربابان و کشاورزان را در ظهور و افول این قیام نشان دهد. بر اساس یافتههای این پژوهش، در رمان «کلیدر»، استثمار و فقر حاصل از توزیع ناعادلانة سرمایه و انباشت آن در طبقات فرادست زمینهساز قیام طبقات فرودست میشود، اما سرانجام، بهدلایلی چون عدم آمادگی در طبقات فرودست و استیلای خشونت نمادین، فقدان آیندهنگری و برنامه، تزلزل در رهبری قیام، اتحاد طبقات فرادست در مقابل تفرقة طبقات فرودست، و تحولات سیاسی کشور و سیاست جدید حکومت مرکزی، این قیام از درون رو به اضمحلال میرود و بهشدت سرکوب میشود.
کلیدواژهها
موضوعات