نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم اجتماعی
2 فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چکیده
پژوهش حاضر با پرسش درباره وضعیت اجتماعات کوچروی ایران در گذشته نه چندان دور، به بررسی داستانهای کودکانه زن نوشته ای می پردازد که جایزه شورای کتاب کودک را در سال 1363 به خود اختصاص داده است. پرسش این است که داستانها که به اذعان نویسنده؛ مهدخت کشکولی برگرفته از واقعیت است چه گزارشی از وضعیت و مسائل اجتماعی مبتلابه ایل قشقائی به دست می دهد؟ این داستانها چه نمایی از روابط اجتماعی درون خانوادگی و نیز مناسبات جنسیتی ارائه میدهند؟ روش تحقیق کیفی و مبتنی بر تحلیل روایت پنج داستان کتاب رسم ما و سهم ما است. یافته ها نشان میدهد به لحاظ فرمی، یک داستان نزدیک به خاطره نویسی، یک داستان در قالب قصه و سه داستان دیگر فرم داستان کوتاه را داشته و لذا سبکی رئال را در کلیت خود متبادر می سازد. مهاجرت به شهرها، تصورات قالبی و بعضا آزاردهنده از عشایر، خشکسالی و اثرات معیشتی، فقدان حمایت نهادی از حاشینه نشینان اجتماعی عشایری چون زنان بی سرپرست، سالمندان به ویژه زنان فاقد فرزند، خشونت خانگی، سیطره رسوم جوامع سنتی همچون خون-خواهی از جمله مهمترین مسائل اجتماعی گزارش شده در خلال داستان ها است. همچنین روایت پردازی از زندگی روزمره زنان دربردارنده انتظارات نقشی اجباری و ایجابی متعدد و دشواری است. در عین حال زنان قهرمان اصلی داستان ها بوده هر کدام از شخصیت ها به ترتیب نماد شکوهمندی از زن بالغ، متکی به خود، دارای عزت نفس، خردمند، مهربان، زیبا، صبور و سخت کوش ایلیاتیاند.
کلیدواژهها
موضوعات