نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة زبان و ادبیات، دانشگاه ننگرهار، افغانستان، وزارت تحصیلات عالی افغانستان
2 زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
3 زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه زنجان، وزارت تحقیقات، علوم و فناوری
چکیده
عاطفه از محرکهای اصلی شکلگیری آثار هنری به ویژه شعر محسوب میشود. از اینرو، دانشمندان از گذشتهها به نقش عنصر عاطفه در شعر تاکید کردهاند. در این اواخر در زمینة عاطفهپژوهی در حوزة ادبیات فارسی کارهایی انجام شده است. در تمام این تحقیقات پژوهشگران بدون توجه به اینکه عاطفه از بحثهای اساسی دانش روانشناسی است، به تحقیق پرداختهاند. عدم توجه به دانش روانشناسی و تکیه بر باورهای غیر علمی در بارة عاطفه، آسیبهای زیادی بر این تحقیقات وارد کرده است. روانشناسان در مورد چیستی و انواع عاطفه پژوهشهای زیادی انجام دادهاند که استفاده از این پژوهشها در شناخت درست عاطفه یک امر مهم پنداشته میشود. جستار حاضر به روش توصیفی – تحلیلی جریان عاطفهپژوهی را در حوزة ادبیات فارسی بهخصوص پژوهشهای دانشگاهی به بررسی گرفته است، بعد از بررسی پژوهشها مشخص شده است که نظریه محور نبودن، فقدان روششناسی علمی، درک نادرست از عاطفه، تکیه بر معنی ظاهری واژهها، انتخاب نادرست عنوان، عدم تناسب عنوان با محتوا، همسانی محتوایی عناوین فرعی و کلیگویی از آسیبهای عمدة این پایاننامهها محسوب میگردد.
کلیدواژهها
موضوعات