فاطمه آقانوری؛ احسان رئیسی؛ سید علی اصغر میرباقری فرد؛ محمد حسین حیدری
چکیده
بازنویسی متون کهن موضوعی بسیار مهم و پیونددهندۀ نسلهای مختلف از لحاظ فرهنگی است. بازنویسی فعالیتی علمی_خلاقه است؛ بدان جهت که برای انجام یک بازنویسی موفق ضروری ست نسبت به متن کهن (مبدأ بازنویسی) اشراف علمی داشت و در فرآیند بازنویسی نیز باید به اصول علمی توجه کرد. افزون بر آن بازنویس نیز بهمانند هر فعالیت علمی دیگر به الگویی کارا ...
بیشتر
بازنویسی متون کهن موضوعی بسیار مهم و پیونددهندۀ نسلهای مختلف از لحاظ فرهنگی است. بازنویسی فعالیتی علمی_خلاقه است؛ بدان جهت که برای انجام یک بازنویسی موفق ضروری ست نسبت به متن کهن (مبدأ بازنویسی) اشراف علمی داشت و در فرآیند بازنویسی نیز باید به اصول علمی توجه کرد. افزون بر آن بازنویس نیز بهمانند هر فعالیت علمی دیگر به الگویی کارا و موثر نیاز دارد تا بتواند بر اساس آن الگو، متنی منقح و اثرگذار در اختیار مخاطبان قرار دهد. اهمیت و حساسیت وجود این الگو، وقتی دوچندان میشود که گروه مخاطبان بازنویسی، کودکان باشند. این مقاله با بهرهگیری از مباحث و نظریات علوم تربیتی و علوم ادبی کوشیده است الگویی گامبهگام برای بازنویسی مثنوی برای کودکان7-12سال طراحی کند. مبنای علوم تربیتی این الگو برپایۀ آرای مونتهسوری استوار شده است. استخراج مقاصد اصلی مولوی از سرایش مثنوی از منابع معتبر و علمی، فهم بافت و موقعیت داستان در کلام مولوی، بهکارگیری وزن مثنوی، حذف داستانهای فرعی، استفاده از راوی دوم شخص در زاویۀ دید، تکمیل شدن پایان داستان توسط خود کودک و.. از جمله مباحثی ست که با نظر به آرای تربیتی و ویژگیهای منحصربهفرد مثنوی به طور ویژه در باب بازنویسی مثنوی مولوی مطرح شده و از یافتههای این پژوهش به شمار میرود. در پایان، مبتنی بر الگوی ارائهشده، یکی از داستانهای مثنوی بازنویسی شده است. این تحقیق در قالب الگویی روشمند و با استفاده از دیدگاههای تربیتی مونتهسوری، پیادهسازی اصول بازنویسی برای کودکان را تسهیل و تبیین کرده است.
مینا بهنام
چکیده
مقولة اقتباس به عنوان یکی از شاخه های ادبیات تطبیقی تلاشی برای ایجاد آثار جدید بر بنیاد ساخت و محتوای متون پیش از خود است. پژوهش حاضر از این منظر میان ادبیات به مثابة گفتار و نوشتار و سینما، تئاتر و نقاشی به مثابة تصویر پلی می زند و با نمونهگیری موردی از داستانهای شیخ صنعان، برصیصای عابد، جریج، فاوست، آنتوان قدیس و تائیس به کشف ساختار ...
بیشتر
مقولة اقتباس به عنوان یکی از شاخه های ادبیات تطبیقی تلاشی برای ایجاد آثار جدید بر بنیاد ساخت و محتوای متون پیش از خود است. پژوهش حاضر از این منظر میان ادبیات به مثابة گفتار و نوشتار و سینما، تئاتر و نقاشی به مثابة تصویر پلی می زند و با نمونهگیری موردی از داستانهای شیخ صنعان، برصیصای عابد، جریج، فاوست، آنتوان قدیس و تائیس به کشف ساختار داستانها، مشابهت و تفاوتشان با یکدیگر می پردازد؛ هدف از این پژوهش بررسی نحوة بازآفرینی و پردازش این داستانها در قلمرو تصویرسازی سینمایی، تئاتر و نقاشی بر مبنای اقتباس و انواع آن از دیدگاه دبورا کارتمل است.کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوة پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است. کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوة پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است.
زهرا پارساپور؛ حسین لبانی مطلق
چکیده
نگاره سرو یکی از پرکاربردترین درختان در نگارگری و ادبیات و هنر ایرانی است. این جایگاه وامدار پیشینه بسیار دیرینه و کهنی است که در متون اساطیری، دینی و عرفانی جهان ریشه دارد. معانی و مفاهیم نمادین نگاره ها را در فرهنگها و بسیاری از کتابهای موجود در زمینه نمادها می توان فهرست وار یافت، اما دو مقوله در این میان اغلب نادیده گرفته می شود: ...
بیشتر
نگاره سرو یکی از پرکاربردترین درختان در نگارگری و ادبیات و هنر ایرانی است. این جایگاه وامدار پیشینه بسیار دیرینه و کهنی است که در متون اساطیری، دینی و عرفانی جهان ریشه دارد. معانی و مفاهیم نمادین نگاره ها را در فرهنگها و بسیاری از کتابهای موجود در زمینه نمادها می توان فهرست وار یافت، اما دو مقوله در این میان اغلب نادیده گرفته می شود: نخست رابطه همنشینی و جانشینی این نمادها و دوم نقش بافت موقعیت و فرهنگی که این نگاره ها در آن قرار دارند . در این تحقیق برآنیم نقش این مقوله ها را در فهم دلالتهای نمادین سرو در متون ادبی و نقوش موجود در ظروف، فرش و بناها بررسی کنیم. برای این منظور از مبحث رابطه همنشینی(Syntagmatic relationship) و جانشینی (paradigmatic relationship) در زبانشناسی که سوسور آن را مطرح ساخت کمک گرفته ایم. جهت فهم مدلولها و مفاهیم در مورد تک نگاره ها بافت موقعیت ( Contex of situation) را لحاظ نمودیم. بررسی ده ها نگاره نشان داد که سرو در رابطه همنشینی با انسان، خورشید و سیمرغ، درختان، حیوانات مفاهیمی چون راست قامتی، پاکدامنی، جاودانگی، قداست و سرسبزی، مقاومت را با خود دارد. همچنین نگاره سرو به تنهایی با توجه به بافت موقعیت مفاهیمی چون جاودانگی، سوگواری و مرگ و اتصال به آسمان را با خود دارد . این تحقیق چند رشته ای در حوزه زبانشناسی، ادبیات و هنرهای تجسمی و با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و در پایان پیشنهاداتی در جهت درک بهتر مفهوم نگاره ها ارائه شده است.
سارا پارسائی جهرمی؛ دره دادجوی توکلی؛ شیرین کوشکی؛ محمدعلی گذشتی
چکیده
مهدی حمیدی و شاملو، شاعران صاحب سبکِ ادبیات معاصر هستند؛ مشخصهی روانی تسلیمناپذیری به صورت یک اندیشه و فرم بیانِ غالب در اشعار این دو شاعر، انعکاس یافته است؛ این هنرمندان، هنگام رویارویی با دشواریها، در غالب مضامین ادبی خود، علاوه بر مشابه دانستن استعداد و توان خویش با شخصیتهای اساطیری، مقابل سوژههای بزرگ مانند قانون، ...
بیشتر
مهدی حمیدی و شاملو، شاعران صاحب سبکِ ادبیات معاصر هستند؛ مشخصهی روانی تسلیمناپذیری به صورت یک اندیشه و فرم بیانِ غالب در اشعار این دو شاعر، انعکاس یافته است؛ این هنرمندان، هنگام رویارویی با دشواریها، در غالب مضامین ادبی خود، علاوه بر مشابه دانستن استعداد و توان خویش با شخصیتهای اساطیری، مقابل سوژههای بزرگ مانند قانون، سیاست، مقدسات و... قدرتمندانه گردنفرازی کردهاند؛ ابعاد روانی ذکر شده، مرتبط با طیفهایی از خودشیفتگی نیز است. در جستار حاضر، با استفاده از نظریات روانکاوان، علل درونی سرایش اشعار گردنفرازانه مشخص شد. پژوهش میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که پدیدهی روانی تسلیمناپذیری، کیفیت، کمیت و سبک بیان ادبی این دو شاعر را به صورت چشمگیر تحت تأثیر قرار داده است یا خیر. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که انواع جلوههای تسلیمناپذیری، نقش بارزی را در نحوهی گزینش صنایع ادبی، کمیت، پیشبرد وجه هنریِ مضامین و ارزش آثار این شاعران ایفا نموده و ازین رو قابل چشمپوشی نیست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مهدی سبزواری
چکیده
در این مقاله گفتمان کنشی در رابطه با مفهومی مطرح در ادبیات معاصر آمریکا تحت عنوان مستثنیبودن آمریکایی در دو رمان معاصر آمریکایی مورد بررسی قرار میگیرد. مفهوم مستثنیبودن آمریکایی یکی از شناخته شده ترین مفاهیم معاصر در ادبیات و هنر و فرهنگ معاصر امریکا است. براساس این مفهوم، آمریکا و مردم آن و فرهنگ آمریکایی در مقایسه با سایر فرهنگها ...
بیشتر
در این مقاله گفتمان کنشی در رابطه با مفهومی مطرح در ادبیات معاصر آمریکا تحت عنوان مستثنیبودن آمریکایی در دو رمان معاصر آمریکایی مورد بررسی قرار میگیرد. مفهوم مستثنیبودن آمریکایی یکی از شناخته شده ترین مفاهیم معاصر در ادبیات و هنر و فرهنگ معاصر امریکا است. براساس این مفهوم، آمریکا و مردم آن و فرهنگ آمریکایی در مقایسه با سایر فرهنگها و کشورهای دنیا استثنایی و منحصربفرد هستند و ترویج این ایده در دهههای اخیر در رسانه ها، فیلم های هالیودی و ادبیات داستانی آمریکا کاملا مشهود است. در این مقاله نگارنده می کوشد تا با استفاده از تحلیل نظام گفتمانی کنشی که خاستگاهی نشانه شناختی دارد به خوانش دقیقتری از مفهوم مستثنی بودن آمریکایی دست یابد. جهت ارائه این تحلیل بازنمود و بروز این تفکر و نگرش در دو رمان معاصر ادبیات داستانی به طور اجمالی بررسی می شوند تا زوایای انعکاس این مفهوم در ادبیات معاصر آمریکا تا حدودی مشخص شود. رمان تروریست اثر آپدایک (2006) و رمان مردم گرانقیمت اثر اوآتس (1968) دارای درونمایه مشترکی در این زمینه هستند. هر دو رمان با اتکا به مفهوم مستثنی بودن امریکایی گفتمانی کنشی را فراهم می سازند که به طور اجمالی در این مقاله بررسی میشود. مبنای تحلیل پژوهش حاضر، نقد روایت اصلی رمانهای فوق و بررسی نقش کنش و کنشگران آنها در تحول معنا در چهارچوب نظام گفتمانی کنشی است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
علی سلامی؛ میدیا محمدی
چکیده
نمایشنامههای "رقص جنگلها" و "مرگ و سوارکار پادشاه" آثار وله سوینکا، نویسنده مطرح اهل نیجریه هستند. وله سوینکا در رویکردی منحصربهفرد، با به نمایش گذاشتن شرایط زندگی بومیان و تقابلات فرهنگی آنان با استعمارگران غربی انزجار خود را از استعمار غرب به تصویر میکشد و درعینحال در مورد خطر فروپاشی اجتماعی و اضمحلال هویت ملی براثر تعقیب ...
بیشتر
نمایشنامههای "رقص جنگلها" و "مرگ و سوارکار پادشاه" آثار وله سوینکا، نویسنده مطرح اهل نیجریه هستند. وله سوینکا در رویکردی منحصربهفرد، با به نمایش گذاشتن شرایط زندگی بومیان و تقابلات فرهنگی آنان با استعمارگران غربی انزجار خود را از استعمار غرب به تصویر میکشد و درعینحال در مورد خطر فروپاشی اجتماعی و اضمحلال هویت ملی براثر تعقیب کورکورانه سنتهای بومی و همچنین وقوع استعمار داخلی هشدار میدهد. فرانتس فانون از نظریهپردازان مطرحی است که با دو نگاه سیاسی و روانشناختی به بررسی استعمار، انواع شیوههای آن و عوارض و عواقب آن پرداخته است. این مقاله، با بررسی دو نمایشنامه که یکی از آنها در جشن آزادسازی نیجریه اجرا شد، به تعارضات و مسائل ملتی که سعی در بازیابی الگوهای کهن خود را دارد پرداخته و همچنین کوشش کرده است که احساس دوگانهی وله سوینکا را نسبت به این بازیابی نشان دهد و ریشه آن را نیز پیدا کند.هر دو اثر انتخابی از سوینکا نشانگر آن هستند که وی نیز مانند فانون میخواهد که این تقابل فرهنگی، تبعیض و جدالِ همیشگی به صلحی ختم شود که شکوفایی آینده همه ابنای بشر در آن نهفته است. بررسی این آثار بر ما روشن میسازند که فرد استعمارکشیده باید با گذشته و حالش به صلح برسد، بر آنچه آینده را میسازد تمرکز کند تا بتواند آینده شکوهمندی را برای کشورش و هموطنانش رقم بزند.
رضا طاهری؛ امیراسماعیل آذر؛ ساره زیرک
چکیده
«هزار و یک شب» از رستۀ جامع الحکایات و متنِ تو در توی ادبیات عامیانۀ فارسی است. قصۀ بنیادین این کتاب بر پایۀ قصهگویی «شهرزاد» شکل گرفته است و بر گِرد هستۀ بنیادین، سایر قصهها در کنار هم چیده شدهاند. فضای نشانهای این کتاب همسان با سایر متون همریخت فرهنگیِ ایران قدیم است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی در متون همریخت ...
بیشتر
«هزار و یک شب» از رستۀ جامع الحکایات و متنِ تو در توی ادبیات عامیانۀ فارسی است. قصۀ بنیادین این کتاب بر پایۀ قصهگویی «شهرزاد» شکل گرفته است و بر گِرد هستۀ بنیادین، سایر قصهها در کنار هم چیده شدهاند. فضای نشانهای این کتاب همسان با سایر متون همریخت فرهنگیِ ایران قدیم است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی در متون همریخت فرهنگی، بر پایۀ نظریۀ نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان: مطالعۀ ارتباط دوسویه و نقشمند میان نظامهای نشانهای متفاوت، به بررسی خاستگاه نشانههای فرهنگی «هزار و یک شب» و خویشاوندی آن با متون همریخت در سپهر نشانگانی ادب عامیانۀ فارسی میپردازد و از نشانهشناسی فرهنگی «هزار و یک شب» و بررسی آرای پژوهشگران «هزار و یک شب» با تکیه بر قصۀ بنیادین آن و همسانی با متون همریخت نتیجه میگیرد: ساختار کتاب، ترجمه، بازتولید معنا و محتوای آن در گسترۀ سپهر نشانگان فرهنگی و هویت ایرانی شکل گرفته است و «هزار و یک شب» بازتاب دهندۀ مناسبات اجتماعی ـ فرهنگیِ بستر تولیدکنندۀ ایرانی خود است. رابطۀ «خود» ایرانی با فرهنگ «دیگری» در گفتگومندی فرهنگها شکل گرفته است.
رضا عباسی؛ بهروز محمودی بختیاری؛ مهدی امیری؛ علی عسکر علیزاده مقدم
چکیده
بنیاد اندیشۀ آرمانشهری در دو داستان رحله ابن فطوطه نجیب محفوظ و نون و القلم جلال آل احمد بر نفی وضع موجود، وجود بحران و تلاش برای آرمانی کردن امور مطلوب بنا شده است، محیط خلق هر دو داستان، یعنی ایران و مصر در زمان نوشتن آنها دارای شرایطی بحرانی از نظر اجتماعی و فکری است که زمینه ساز ایجاد اندیشۀ آرمان شهری است از این رو. نویسندگان ...
بیشتر
بنیاد اندیشۀ آرمانشهری در دو داستان رحله ابن فطوطه نجیب محفوظ و نون و القلم جلال آل احمد بر نفی وضع موجود، وجود بحران و تلاش برای آرمانی کردن امور مطلوب بنا شده است، محیط خلق هر دو داستان، یعنی ایران و مصر در زمان نوشتن آنها دارای شرایطی بحرانی از نظر اجتماعی و فکری است که زمینه ساز ایجاد اندیشۀ آرمان شهری است از این رو. نویسندگان این دو اثر با استفاده از زبانی نمادین و با توجه به تصوف تلاش دارند تا تصویری از جامعۀ آرمانی خود ارائه دهند. از نگاه نویسندگان، آرمانشهر دستیافتنی است و علت عدم تحقق آن وجود حکومت و قبضه کردن قدرت توسط عدهای خاص است. زبان نوشتاری نجیب محفوظ در رحله ابن فطومه زبانی ادبی و متأثر از آثار کلاسیک ادبیات عربی است، در حالی که آل احمد زیانی عامیانه را برای روایت خود برگزیده است. داستان آل احمد در روایت خود، از تصوفی بهره برده است که جنبۀ اجتماعی آن نیرومند است و قلندران پیرو آن به دنبال قدرت هستند، اما در مواجه با دشواریهای آن خود نیز به راه صاحبان پیشین قدرت میروند و در نهایت از قدرت پیشین شکست میخورند؛ و قهرمان داستان نیز اگرچه به دنبال شهادت است، در نهایت تبعید میشود؛ اما محفوظ تصوف را در جنبۀ فردی آن یعنی بریدن از عالم مادّی و نقایص آن و کشف و شهود ناشی از مراقبه و ریاضت، وارد داستان خود کرده است و شخصیت اصلی داستان در پایان راه سعادت را در چنین تصوفی مییابد که امری فردی است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
علی عشقی سردهی
چکیده
نظریۀ کنش اجتماعی ِ ماکس وبر، جامعهشناس نامدار آلمانی، زمینۀ بررسی عقلانیت را در رفتارهای اجتماعی فراهم میکند. وبر و پس از او پیروان و همفکرانش با تعیین کنشهای چهارگانۀ اجتماعی و دستهبندی آن، میزان عقلانیت موجود در این کنشها را بررسی کردند. اکبر رادی نمایشنامهنویس ایرانی، یک بخش از این نظریه را به نام کنش معطوف به ...
بیشتر
نظریۀ کنش اجتماعی ِ ماکس وبر، جامعهشناس نامدار آلمانی، زمینۀ بررسی عقلانیت را در رفتارهای اجتماعی فراهم میکند. وبر و پس از او پیروان و همفکرانش با تعیین کنشهای چهارگانۀ اجتماعی و دستهبندی آن، میزان عقلانیت موجود در این کنشها را بررسی کردند. اکبر رادی نمایشنامهنویس ایرانی، یک بخش از این نظریه را به نام کنش معطوف به هدف در نمایشنامۀ پلکان، بررسی میکند. نظریۀ تحرک اجتماعی یا فرا رفتن فرد از یک لایۀ اجتماعی به لایۀ بالاتر هم با نمایش زندگی بلبل، میوهفروش دورهگرد تشریح میشود. در این نمایشنامه، بلبل با روی آوردن به دزدی، دروغ، عهدشکنی، تشکیل گروه فشار، رشوه دادن و حتی قتل غیر عمد به یک مقاطعهکار ساختمانی ثروتمند تبدیل میشود. در روند این تحرک اجتماعی ابتدا عناصری مانند فرهنگ، بیگانگی و میل به ارتقا، مبارزه و رقابت بررسی میگردد و پس از آن از پدیدههایی همچون خودکشی، خودکامگی، مهاجرت و اعتصاب کارگران هم سخن به میان میآید. قهرمان نمایش اکبر رادی، گرچه موفق به بهبود جایگاه اقتصادی خود میشود اما به دلیل رفتارهای ناهنجار اجتماعی، نمیتواند جایگاه فرهنگی خویش را تغییر دهد.
افتخار قاسم زاده؛ فاطمه احمدوند
چکیده
صادق هدایت از مهم ترین چهره های جریان روشنفکری غربگرا در ایران سده بیستم و از مشهورترین داستان نویسان ایرانی به سبک مدرن است. در میان آثار متعدد او، نگارش های تاریخی دارای جایگاهی قابل توجه هستند و مهم تر از آن، نگرش های تاریخی این نگارنده که انگیزه و مایه نگارش بسیاری از آثار وی بوده است. این پژوهش کوشیده است تا ضمن ارائه تحلیلی از ...
بیشتر
صادق هدایت از مهم ترین چهره های جریان روشنفکری غربگرا در ایران سده بیستم و از مشهورترین داستان نویسان ایرانی به سبک مدرن است. در میان آثار متعدد او، نگارش های تاریخی دارای جایگاهی قابل توجه هستند و مهم تر از آن، نگرش های تاریخی این نگارنده که انگیزه و مایه نگارش بسیاری از آثار وی بوده است. این پژوهش کوشیده است تا ضمن ارائه تحلیلی از آثار دارای ارزش تاریخ نگارانه این نویسنده، درک تاریخ نگارانه و نگرش های تاریخی هدایت را مورد بازشناسی قرار دهد و درصدد یافتن پاسخ این پرسش ها است که تاریخ چه جایگاهی در آثار هدایت دارد؟ و مهم ترین مؤلفهها در نگرش های تاریخی ایشان چیست؟ لذا این آثار در سه قالب اصلی درام های تاریخی و با مضمون سرخوردگی باستانی ایرانیان مقهور در برابر حملات غیر ایرانیان، تصحیح و برگردان متون تاریخی پهلوی از دوران ساسانی و آثاری با مضمون مردم شناسانه دسته بندی می شوند. شناخت تحلیلی این آثار که با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه مفهومی آثار ادبی وی فراهم آمده است، نشان می دهد که نگرش ملی گرایانه ناسیونالیستی، باستان گرایی و زرتشتی گرایی تاریخی و دشمنی نژادگرایانه با عناصر غیر ایرانی، عمده ترین مؤلفه های نگرش های تاریخی هدایت را تشکیل می دهند.
رضا مبینی سوچلمایی؛ منیره فرضی شوب
چکیده
اقتباس فیلم ها از آثار ادبی تقریبا از اوایل پیدایش سینما وجود داشته است. فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی نیز با تکیه بر اقتباس، بر اساس رمان معروف بوف کور نوشته صادق هدایت ساخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، مقایسهی عنصر زمان در رمان بوف کور و اثر سینمایی مقتبس از آن یعنی فیلم سینمایی هامون است. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی ...
بیشتر
اقتباس فیلم ها از آثار ادبی تقریبا از اوایل پیدایش سینما وجود داشته است. فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی نیز با تکیه بر اقتباس، بر اساس رمان معروف بوف کور نوشته صادق هدایت ساخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، مقایسهی عنصر زمان در رمان بوف کور و اثر سینمایی مقتبس از آن یعنی فیلم سینمایی هامون است. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی است که مبنای آن توصیف گزاره می باشد و بر اساس نظریهی زمان روایی ژرار ژنت به رشته تحریر در آمده است. این مقایسه در بخش مضمون و محتوای کلی دو اثر و خاصتر بر اساس نظریه زمان روایی ژنت در بخشهای ترتیب، تداوم و بسامد انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که 1- در برگردان بوف کور به فیلم هامون، حالتی میانه مورد توجه قرار گرفته که هم بر اصالت و استقلال اثر مقتبس و هم بر اصالت و استقلال اثر منبع تاکید میشود. 2- در بخش مضمون، از این جهت که هر دو اثر، روایت زندگی انسانی است که از محیط و انسان های اطراف خود خسته شده و به انزوا کشیده شده است و به رویا و ضمیر ناخودآگاه پناه می برد، بسیار به هم نزدیک است. 3- هیچ یک از دو اثر از نظم و ترتیب زمانی خاصی تبعیت نمیکنند و به شیوهی زمان پریشی، روایت میشوند
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مرتضی مردیها
چکیده
چکیده:عقل و عشق دو اسم معنا هستند و مثل اغلب اسامی معنا، مفهومی کشسان داشتهاند. فیلسوفان و عارفان و شاعرانِ حکیم هرکدام به نوعی در تعریف و تحدید حدود یا تعریض حدود آنها سخن گفتهاند. در قالب یک نگاه بینرشتهای، ادبیات از یک سو، فلسفه (و روانشناسی شناخت)، از سوی دیگر، این مقاله در قالب یک تحلیل محتوای مقایسهای، سیر تحول معنایی این ...
بیشتر
چکیده:عقل و عشق دو اسم معنا هستند و مثل اغلب اسامی معنا، مفهومی کشسان داشتهاند. فیلسوفان و عارفان و شاعرانِ حکیم هرکدام به نوعی در تعریف و تحدید حدود یا تعریض حدود آنها سخن گفتهاند. در قالب یک نگاه بینرشتهای، ادبیات از یک سو، فلسفه (و روانشناسی شناخت)، از سوی دیگر، این مقاله در قالب یک تحلیل محتوای مقایسهای، سیر تحول معنایی این دو واژه را در شاهنامه، پنجگنج و مثنوی پی میگیرد و از دلیل تفاوت دو مقام گفتار و کردار در اقبال به آنها پرسش میکند. بنا بر آنچه یافته شد، فردوسی عقل و عشق را در معانی نزدیک به عرف عمومی کاربرد آنها به کار گرفته؛ نظامی عشق بشری و زمینی را در اعلی درجۀ آن توضیح و بازنمایی کرده است و اشارات اولیه و بسط نایافتهای هم به مفاهیمی چون «عقل کلی» و «عقل تحت هدایت وحی» داشته است؛ مولوی در این کار به شکلی شاخص شالودهشکن بوده و معانی معنوی و آیینی بهکلی متفاوتی بر این مفاهیم حمل کرده که تا مرز اشتراک لفظی پیش رفته است. در قالب یک تناقضنما، تعابیر مولوی از عقل و عشق، تاحدی به دلیل روش غیراستدلالی آن و دشواری درک و سختی اجرا، در یک فضای گفتاری اشرافیت معنوی محدود شد و کاربرد عمومی و عملی این دو مفهوم به نگاه و نمادپردازی اعتدالی نظامی و به ویژه فردوسی نزدیک ماند؛ در حالیکه از حیث اشتهار و احترام ماجرا برعکس این است.