آمینه فیضی؛ رحمان مشتاق مهر
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 مرداد 1402
چکیده
زبان شناسی زیست محیطی و به تبع آن تحلیل گفتمان محیط زیست در جست و جوی ایدئولوژیها و الگوهای زبانی است که بتواند مردم را در حفظ و نگهداری محیط زیست تشویق و ترغیب نماید. به همین سبب آنها سه نوع گفتمان محیط زیست مخرب، گفتمانهای دو پهلو و گفتمانهای مفید را مطرح کردهاند. اگر چه رویکرد تحلیل گفتمان محیط زیست، بیشتر تجزیه و تحلیل متون ...
بیشتر
زبان شناسی زیست محیطی و به تبع آن تحلیل گفتمان محیط زیست در جست و جوی ایدئولوژیها و الگوهای زبانی است که بتواند مردم را در حفظ و نگهداری محیط زیست تشویق و ترغیب نماید. به همین سبب آنها سه نوع گفتمان محیط زیست مخرب، گفتمانهای دو پهلو و گفتمانهای مفید را مطرح کردهاند. اگر چه رویکرد تحلیل گفتمان محیط زیست، بیشتر تجزیه و تحلیل متون و زبان امروزی است، اما متون کلاسیک و به ویژه متون عرفانی نیز در چارچوب گفتمانهای محیط زیست طرح شدنی است، زیرا متون عرفانی از گفتمانهای متفاوتی برخوردار است. از گفتمانهای رایج در عرفان که میتوان به آن اشاره داشت، گفتمان محیط زیست است که به طور وسیعی عارفان در متون عرفانی از آن بهره گرفتهاند. در ادامه گفتمان-های مفید زیست محیطی براساس نظریات آرن استیبی پی گیری خواهد شد. که حاصل آن گفتمانهای مفیدی چون آزار نرساندن به موجودات طبیعت، مهربانی و شفقت در حق تمام موجودات، حقوق طبیعت، موازنه و هماهنگی در طبیعت، اتحاد انسان و طبیعت بوده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
بدریه قوامی؛ نعمت منصوری؛ رضا برزویی؛ جمال ادهمی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 10 تیر 1402
چکیده
نقد جامعهشناختی یکی از شیوههای جدید و کارآمد متون ادبی است که در تحلیل رمان معاصر کآرایی دارد. با توجه به اینکه رمان و داستان بیش از هر اثر ادبی دیگری تحت تأثیر اوضاع و شرایط جامعه قرار میگیرند و بهتر از هر نوع دیگری میتوانند ساختارهای اجتماعی را منعکس کنند، بنابراین نقد جامعهشناختی حائز اهمیت است. این مقاله میکوشد با روش ...
بیشتر
نقد جامعهشناختی یکی از شیوههای جدید و کارآمد متون ادبی است که در تحلیل رمان معاصر کآرایی دارد. با توجه به اینکه رمان و داستان بیش از هر اثر ادبی دیگری تحت تأثیر اوضاع و شرایط جامعه قرار میگیرند و بهتر از هر نوع دیگری میتوانند ساختارهای اجتماعی را منعکس کنند، بنابراین نقد جامعهشناختی حائز اهمیت است. این مقاله میکوشد با روش تحلیل محتوا رمان «عزاداران بیل» را از دیدگاه چندصدایی باختین مورد واکاوی قرار دهد. چندصدایی از موضوعات کلیدی و مؤثّر در عرصه نقد ادبی و هنری به شمار میرود که توسط باختین منتقد ادبی و فیلسوف روسی در نیمه قرن بیستم ارائه شده است. بر اساس دیدگاه او چندصدایی در یک اثر ادبی بدین گونه است که غیر از صدای راوی یا نویسنده، صدای دیگر شخصیتها نیز به گوش میرسد و هیچ یک از صداها بر یکدیگر سلطه ندارند و در یک متن چندصدا، گفتمانهای طرد شده از جامعه و صداهای نشنیده شده و محروم، توان دیده شدن و معرفی شدن پیدا میکنند.گفتارهای دوسویه، ایجاد شرایط مساعد برای گفتگو، حضور پررنگ شخصیتها، تکثّرگرایی، آزادی شخصیتها و همچنین کارکردهای بینامتنی همچون: ضربالمثل و کنایه، اسطوره، تأثیرپذیری از آثار ادبی و... بر چندصدایی متن در این اثر افزوده است. در این مقاله تلاش میشود که نمودهای چندصدایی متن استخراج و تأثیر هر یک از آنها در چندصداشدن متن نشان داده شود.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
جعفر فسائی؛ سمیه رضایی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 07 تیر 1402
چکیده
اسطوره در غالب تعاریف، به خواستهای جمعی انسانها تعبیر شدهاست. این خواستها گاه به منظور تفسیر و توجیه پدیدههای اسرارآمیز طبیعت، گاه در شکل ضدروایتی در برابر روایت نیستی و مرگ و گاه در شمایل آمال و خواستهای دور از دسترس انسان، تبلور یافته است. در کنار این طیف از تعاریف، و بر مبنای رویکردهای فکری-فلسفی معاصر حول محور مفاهیمی ...
بیشتر
اسطوره در غالب تعاریف، به خواستهای جمعی انسانها تعبیر شدهاست. این خواستها گاه به منظور تفسیر و توجیه پدیدههای اسرارآمیز طبیعت، گاه در شکل ضدروایتی در برابر روایت نیستی و مرگ و گاه در شمایل آمال و خواستهای دور از دسترس انسان، تبلور یافته است. در کنار این طیف از تعاریف، و بر مبنای رویکردهای فکری-فلسفی معاصر حول محور مفاهیمی از قبیل قدرت و ایدئولوژی، اسطورهها را میبایست نه الزاماً برآمده از ذهن جمعی انسان پیشامدرن با کارکردهای فوق، بلکه نوعی گفتمان معطوف به قدرت تلقی کرد که در ظرف مناسبات قدرت ظهور میکند و همانند ابزاری به تعبیر آلتوسر ایدئولوژیک، در تقویت یا تضعیف گفتمانی خاص ایفای نقش میکند. از این چشمانداز و با چنین قرائتی از اسطوره، نسبت میان رمان شوهرآهوخانم و اسطوره را دنبال کردهایم. نتایج نشان میدهد رمان شوهرآهوخانم در واقع شکل سکولار و زمینی شده اسطوره آفرینش است و این اسطوره با حفظ خطوط و چارچوبهای کلی خود، در این اثر بسیار مهم و شناخته شده کدگذاری شده است. با قرار دادن اسطوره آفرینش در فرمول خوانش ویژه مقاله حاضر از اسطوره، یعنی گفتمان معطوف به قدرت، مشخص شد که کارکرد این اسطوره مطابق با مقتضیات، مسائل و پروبلماتیک عصر نویسنده، در جهت سرکوب یا دستکم مهار نیروهای گریز از مرکز- در اینجا یعنی زن تحول خواه-، به نفع نهاد قدرتی دیرپا به نام مردسالاری قرار گرفتهاست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مریم درپر؛ حلما امیری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 تیر 1402
چکیده
رمانس امیرارسلان که در روساخت یک روایت عاشقانۀ طولانی است و در آن حوادث خارقالعاده روی میدهد، مورد توجه ناصرالدین شاه قاجار بوده است. با توجه به این که در نظام پادشاهی، شاه در رأس هرم قدرت قرار دارد و روایت-شنویی او میتواند معنادار باشد، مسئلهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، بررسی رابطۀ معنادار بین روایت امیرارسلان با زندگی ...
بیشتر
رمانس امیرارسلان که در روساخت یک روایت عاشقانۀ طولانی است و در آن حوادث خارقالعاده روی میدهد، مورد توجه ناصرالدین شاه قاجار بوده است. با توجه به این که در نظام پادشاهی، شاه در رأس هرم قدرت قرار دارد و روایت-شنویی او میتواند معنادار باشد، مسئلهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، بررسی رابطۀ معنادار بین روایت امیرارسلان با زندگی و شخصیت روایتشنو خاص آن- ناصرالدین شاه- است. این مطالعه از طریق بررسی مقولۀ قدرت در رمانس امیرارسلان به انجام میرسد؛ با طرح این پرسشها که چه عواملی در ایجاد قدرت فرادست در این رمانس نقش دارند و مقولۀ قدرت به چه انواعی قابل دسته بندی است؟ و چه رابطۀ معناداری بین زندگی و شخصیت ناصرالدین شاه و روایت امیرارسلان وجود دارد؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که در زیرساخت این روایت عاشقانه، قدرت مقولهای پیچیده است که با ابزارهایی مانند برجستهسازی و حاشیهرانی، شکلگیری هویتهای چندگانه، موقعیت سوژهها، تخاصم و غیریتسازی و عشق بهعنوان ابزاری قدرتمند که مبارزه را بهعنوان دال مرکزی در درون گفتمان خود دارد، شکل میگیرد و به انواع قدرت نرم و قدرت سخت قابل دستهبندی است. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهد که امیرارسلان در جایگاه قهرمان، دالی است که جانشین استعاری غیاب بزرگ شجاعت، مسئولیتپذیری و اعتماد به نفس بالا در وجود ناصرالدین شاه بوده است و تحقق آرزوهای دست نیافته ناصرالدین شاه - در دوران، کودکی، جوانی و بزرگسالی- در جهان روایت، این قصه را برای او چنان جذاب نموده که چندین بار از زبان نقال زبردست دربار به این قصه گوش فرا داده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
سوسن موسائی؛ جهانگیر صفری؛ ابراهیم ظاهری عبدوند
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 مرداد 1402
چکیده
از نظر لیکاف و جانسون، استعارۀ انسانانگاری، استعاره هستیشناختی است که از طریق آن، مفاهیم انتزاعی شخصیت انسانی مییابند و میتوان به نگرش و کنش مورد نظرگوینده، دربارۀ شی یا پدیدۀ مورد وصف پیبرد. هدف در این پژوهش نیز بررسی انسانانگاری دنیا در حدیقهالحقیقه و مثنوی است تا نشان داده شود این دو شاعر بیشتراز چه خصوصیات انسانی برای ...
بیشتر
از نظر لیکاف و جانسون، استعارۀ انسانانگاری، استعاره هستیشناختی است که از طریق آن، مفاهیم انتزاعی شخصیت انسانی مییابند و میتوان به نگرش و کنش مورد نظرگوینده، دربارۀ شی یا پدیدۀ مورد وصف پیبرد. هدف در این پژوهش نیز بررسی انسانانگاری دنیا در حدیقهالحقیقه و مثنوی است تا نشان داده شود این دو شاعر بیشتراز چه خصوصیات انسانی برای شخصیتبخشی به دنیا استفاده کرده و از این طریق، چه نگرشی و کنشی در مخاطبان برانگیخته اند. نتایج پژوهش نشان میدهد سنایی و مولانا با نسبت دادن ویژگیهای جسمانی، اخلاقی و اجتماعی انسان، به دنیا، سبب شکلگیری استعارة «دنیا به مثابة انسان» شدهاند. این استعاره، خود شامل دو استعارۀ جزئیترِ «دنیا به مثابۀ زن» و «دنیا به مثابة انسانی با ویژگی اخلاقی- اجتماعی» است. زیر مقولههای استعارة «دنیا به مثابة زن» که بر اساس نوع شناخت از ازدواج و روابط خانوادگی ایجاد شده است، نشان میدهد در شعر سنایی، دنیای زنگون جلوة بیشتری دارد وبرخلاف مولانا که تنها دو ویژگی اخلاقی و اجتماعی این زن را به تصویر کشیده، در شعر سنایی این دنیای زن گون، ظاهری جسمانی و ناخوشایند نیز دارد که سبب دلزدگی جسمی و جنسی از آن میشود. در «استعارۀ دنیا به مثابة انسانی با ویژگی اخلاقی- اجتماعی»، نیز که بر اساس شناخت از تعامل اجتماعی شکل گرفته است، این دو شاعر به تصویرسازهای مشابهی از دنیا پرداختهاند؛ با این تفاوت که سنایی، دنیا را انسانی با دنیایِ درونی منفی به تصویر کشیده است؛ اما در شعر مولانا، انسانی است با ویژگی اخلاقی و اجتماعی مثبت و منفی.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه زمانی؛ ابراهیم کنعانی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 مرداد 1402
چکیده
مسألۀ سبک زندگی، یکی از مباحث مهمی است که در نشانهشناسی اجتماعی طرح میشود. جایگاه سوژه بهمنزلۀ ساحتی گفتمانی بازنمایی میشود که در تعاملات بینسوژهای زیسته و در بستری گفتمانی تحقق پذیرفتهاست. این ساحت گفتمانی، بر قراردادهای اجتماعی- فرهنگی استوار است که براساس آن، سوژه با ابژهها و کنشهای دیگر تعامل برقرار میکند. اریک ...
بیشتر
مسألۀ سبک زندگی، یکی از مباحث مهمی است که در نشانهشناسی اجتماعی طرح میشود. جایگاه سوژه بهمنزلۀ ساحتی گفتمانی بازنمایی میشود که در تعاملات بینسوژهای زیسته و در بستری گفتمانی تحقق پذیرفتهاست. این ساحت گفتمانی، بر قراردادهای اجتماعی- فرهنگی استوار است که براساس آن، سوژه با ابژهها و کنشهای دیگر تعامل برقرار میکند. اریک لاندوفسکی، نشانهشناس اجتماعی، در بررسی ارتباطات اجتماعی، براساس ارتباط گروه «مرجع» و «دیگری»، چهار نوع «سبک مختلف زندگی» را شناسایی کردهاست که عبارتند از سبک زندگی «اسنوب»، «داندی»، «آفتابپرست» و «خرس». سابقۀ طولانی نظام طبقاتی در ایران و تداوم آن در دوران اسلامی تا پیش از مشروطیت، سبکهای زندگی متفاوتی را سازماندهی کردهاست. در آثار ادبی و بهویژه آثار تعلیمی برخورد گروه حاکم با گروههای زیردست انعکاس یافتهاست. کلیله و دمنه نیز از جمله آثاری است که به شیوهای تمثیلی و نمادین ارتباط گروه حاکم و زیردست در آن بازنمایی شدهاست. مقالۀ حاضر با استفاده از رویکرد اریک لاندوفسکی به بررسی سبکهای مختلف زندگی در باب «شیر و گاو» کلیله و دمنه پرداختهاست. نتیجۀ بررسی حاضر نشان میدهد که دمنه اسنوبوار با شبیهسازی خود با گروه مرجع دو نوع سبکزندگی درباریان( فدائیان و غدراندیشان) را بازنمایی میکند. کنش رفتاری کلیله نیز همانند «داندی» به تمایز از گروه مرجع درباری تمایل دارد. گاو نیز ابتدا همانند «آفتابپرست» بهناچار به تقلید از گروه مرجع میپردازد و در پایان همانند «خرس» با رفتاری نابهنجار موجب هلاکت خویش میگردد. شیر که نماد قدرت مطلق است با در پیش گرفتن سبک رفتاری نابهنجار «خرس» از خصوصیات پادشاه مطلوب فاصله میگیرد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه تقینژاد؛ محتشم محمدی؛ علی محمد محمودی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 مرداد 1402
چکیده
یکی از ساختارهای بنیادی در شعر رُزا جمالی و غادهالسّمّان تفکر اسطورهای است. از آنجا که این دو شاعر از لحاظ شیوۀ استفاده از واژگان و عناصر زبانی زنانه شباهتهای بسیاری با هم دارند، اشعارشان از جنبۀ عناصر زبانی مشترک و دارای کهن الگو، تحلیل تطبیقی شده است؛ بنابراین روش انجام پژوهش تطبیقی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده است. یافتهها ...
بیشتر
یکی از ساختارهای بنیادی در شعر رُزا جمالی و غادهالسّمّان تفکر اسطورهای است. از آنجا که این دو شاعر از لحاظ شیوۀ استفاده از واژگان و عناصر زبانی زنانه شباهتهای بسیاری با هم دارند، اشعارشان از جنبۀ عناصر زبانی مشترک و دارای کهن الگو، تحلیل تطبیقی شده است؛ بنابراین روش انجام پژوهش تطبیقی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده است. یافتهها نشان میدهد هر دو شاعر بر اساس اندیشه و عاطفۀ زنانه از عناصر و جلوههای طبیعت استفاده کردهاند و حضور این عناصر و مفاهیم مثل زمین، دهلیز، دریا، اقیانوس، درخت و ... ریشۀ کهنالگویی دارند؛ درواقع هر دو شاعری دارای سرشت و ذهنیتی متأثر از ضمیر ناخودآگاه هستند و تصاویر شعر آنها فراتر از مرزها و محدودیتهای مردسالارانه محسوب میشود. همچنین عناصر کهنالگویی زنانه (رویش، زایش، حیات، جاودانگی و مرگ) در اشعار این شاعران برجسته است. رزا جمالی، زایش و حیات را از طریق تشبیه خود به کلمۀ زنانه «زمین» و غادهالسمان جاودانگی زنانه را از طریق همانند دانستن خود با «درخت و جنگل» نشان داده است. از لحاظ ذهنیت زنانه باید گفت زبان جمالی نسبت به زبان غاده مبهمتر و زنانهتر است. همچنین وحدت و جاودانگی در شعر جمالی بیشتر از غاده دیده میشود.کلمات کلیدی: ادبیات تطبیقی؛ رزا جمالی؛ غادهالسمان؛ طبیعت؛ اسطوره؛ کهنالگو
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مهناز جوکاری؛ سعید حسام پور
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 مرداد 1402
چکیده
مادرانگی مفهومی است که بازنمود آن در دنیای واقعی، متأثر از نظریهها، تاریخ، افسانهها و برساختهایی است که در فرهنگ و متون یک ملت نهادینه شده است. مسئلهای که مفهوم مادرانگی را پیچیده در هالهای از افسانهها، دور از امر واقع برمیسازد و به دیگربودگی مادران دامن میزد. در این پژوهش، باتوجهبه اهمیت برساخت مادرانگی در ادبیات داستانی ...
بیشتر
مادرانگی مفهومی است که بازنمود آن در دنیای واقعی، متأثر از نظریهها، تاریخ، افسانهها و برساختهایی است که در فرهنگ و متون یک ملت نهادینه شده است. مسئلهای که مفهوم مادرانگی را پیچیده در هالهای از افسانهها، دور از امر واقع برمیسازد و به دیگربودگی مادران دامن میزد. در این پژوهش، باتوجهبه اهمیت برساخت مادرانگی در ادبیات داستانی نوجوان، به بررسی انواع سوژگی مادران در ادبیات داستانی نوجوان پرداختهایم. هدف از این این پژوهش بررسی تنوع سوژگی مادران در تاریخ ادبیات داستانی نوجوان، است. رویکرد پژوهش، بررسی سوژه و قدرت از دیدگاه فوکو و دیگر نظریهپردازان بوده است و روش پژوهش کیفی و دادهکاوی استقرایی بوده است. برای این منظور، بیش از سی اثر داستانی از دههی 50 تاکنون بررسی شده است و در این پژوهش به 15 نمونه در 6 دسته سوژگی مادران اشاره شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد سوژگی مادران در این آثار از دههی 50 تاکنون، متناسب با گذر زمان، تنوع زیادی ندارد و همواره متأثر از روابط قدرت تعریف میشود. پس از بررسی آثار، 6 دسته سوژگی برای مادران میتوان برشمرد: 1.ناسوژگی؛ 2. ابژگی؛ 3. سوژگی همدست؛ 4. سوژگی میانجی (زنانگی مؤکد)؛ 5. سوژگی گفتمانی؛ 6. سوژگی اقتصادی.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
حسین قاسمی زاده؛ بیژن ظهیری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 01 آذر 1402
چکیده
لیلی و مجنون یکی از آثار مهم نظامی گنجوی در حیطۀ ادبیات غنایی است. نظامی در این منظومه، یکی از مهمترین و مشهورترین داستانهای عاشقانهی عربی را به تصویر کشیده است. در این پژوهش با بهرهگیری از روش مطالعۀ کتابخانهای و به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از نظریۀ مثلث عشقی رابرت. جی استرنبرگ (که نظریهای روانشناختی است)، شخصیت عشقی ...
بیشتر
لیلی و مجنون یکی از آثار مهم نظامی گنجوی در حیطۀ ادبیات غنایی است. نظامی در این منظومه، یکی از مهمترین و مشهورترین داستانهای عاشقانهی عربی را به تصویر کشیده است. در این پژوهش با بهرهگیری از روش مطالعۀ کتابخانهای و به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از نظریۀ مثلث عشقی رابرت. جی استرنبرگ (که نظریهای روانشناختی است)، شخصیت عشقی مجنون مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار گرفته است. حاصل مطالعات نشان میدهد که عشق مجنون در منظومۀ لیلی و مجنون از دیدگاه استرنبرگ، عشق خالی است؛ بدینترتیب که عشق مجنون از صمیمیت در برخوردار نیست؛ عشق او از مؤلفههایی چون میل به افزایش رفاه معشوق، احترام بسیار به معشوق، فهم متقابل طرفین در رابطه، به اشتراکگذاری خود و مایملک و دارایی طرفین عشق، کسب حمایت احساسی از معشوق، احساس حمایت احساسی و هیجانی به معشوق، ارتباطات صمیمانه و ارج نهادن به یکدیگر در بحث صمیمیت برخوردار است، اما در مقابل، از مؤلفههای تجربه خوشحالی در کنار معشوق و توانایی حساب کردن به معشوق هنگام نیازمندیها، بیبهره است. ضلع دیگر مثلث عشقی استرنبرگ، هیجان (شور و شهوت) است که عشق مجنون از این ضلع نیز بهرهای نبرده است. تعهد تنها ضلعی است که عشق مجنون آن را در خود دارد و بر اساس تقسیمبندیهای که استرنبرگ از عشق ارائه میدهد، عشق او عشقی خالی است. بدینترتیب که عشق مجنون از صمیمیت و هیجان (شور و شهوت) بیبهره است و تنها دارای تعهد میباشد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه ماه وان
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 01 شهریور 1402
چکیده
هنر تصویرگری آثار ادبی علاوه بر زینتبخشی اثر به درک بهتر متن نیز کمک میکند. نگارگری رباعیّات خیّام نه تنها نظر هنرمندان مشرق زمین بلکه به مدد ترجمه فیتز جرالد توجّه نقّاشان مغرب را نیز به خود جلب کرده است. این پژوهش شاخصترین نمونههای نگارههای رباعیّات خیّام را از مشرق تا مغرب بررسی میکند و به این پرسش پاسخ میگوید که تصویرگری ...
بیشتر
هنر تصویرگری آثار ادبی علاوه بر زینتبخشی اثر به درک بهتر متن نیز کمک میکند. نگارگری رباعیّات خیّام نه تنها نظر هنرمندان مشرق زمین بلکه به مدد ترجمه فیتز جرالد توجّه نقّاشان مغرب را نیز به خود جلب کرده است. این پژوهش شاخصترین نمونههای نگارههای رباعیّات خیّام را از مشرق تا مغرب بررسی میکند و به این پرسش پاسخ میگوید که تصویرگری هنرمندان شرق و غرب چه تفاوتهایی با هم دارند و هر کدام از چه منظری به رباعیّات توجّه کردهاند؟ از مشهورترین نمونههای شرقی رباعیّات نگارههای محمّد تجویدی و از بهترین نمونههای غربی تقّاشیهای ادموند سالیوان، گابریل روزرتی، گیلبرت جیمز است که این پژوهش به آن میپردازد. ضرورت تحقیق در آن است که گرچه در مغرب زمین به تصویرگری رباعیّات توجّه وافری بذل شده امّا ایرانیان آنچنان که باید اشعار خیّام و به ویژه تصویرگری آن را مورد توجّه قرار ندادهاند و نگارههای موجود عمدتاًً جنبه هنر بازاری دارد. از این رو مقایسه این نگارهها با نمونههای غربی آن میتواند قابلیّتهای تصویری رباعیّات را بیشتر نمایان سازد. حاصل پژوهش نشان میدهد که نگارگران ایرانی به خلق معادل تصویری برای رباعیّات اکتفا کردند اما هنرمندان غربی رویکردی تفسیری به رباعیّات داشته و سعی کردند تا از طریق نمادهای اساطیری و پیوند فرهنگ شرق و غرب تصاویر مبتکرانهای برای رباعیّات خیّام خلق کنند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
هادی یوسفی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 01 خرداد 1402
چکیده
روانزخم اجتماعی یا ترومای فرهنگی یک وامواژه از دانش پزشکی و یکی از مباحث جدید در حیطۀ جامعهشناسی فرهنگی است که در معنای آسیبهای روانی فردی و اجتماعی به کار برده میشود و در زمانهای مشخصی از قبیل جنگ و خشونت و... بر یک جامعه چیره میشود و افراد آن جامعه را به واکنشهای خاصی وا میدارد، بررسی جامعه ایرانی در زمان حملۀ اعراب و ...
بیشتر
روانزخم اجتماعی یا ترومای فرهنگی یک وامواژه از دانش پزشکی و یکی از مباحث جدید در حیطۀ جامعهشناسی فرهنگی است که در معنای آسیبهای روانی فردی و اجتماعی به کار برده میشود و در زمانهای مشخصی از قبیل جنگ و خشونت و... بر یک جامعه چیره میشود و افراد آن جامعه را به واکنشهای خاصی وا میدارد، بررسی جامعه ایرانی در زمان حملۀ اعراب و پس از آن؛ یعنی در زمان حکمرانی آنان بر ایران -که به صورت واضح به تخطئهی فرهنگی، زبانی و هویّتی ایرانیان انجامید- نشان دهندهی دچار شدن جامعه ایرانی به روانزخم یا همان ترومای فرهنگی است که واکنشهای متعددی از مبارزهی مسلحانه تا فعالیتهای فرهنگی را به دنبال داشت، فردوسی یکی از افرادی است که با درکی آگاهانه از ترومای فرهنگی و شناخت شیوههای درمان آن، در مسیر احیای جامعهی ایرانی گام نهاد، از این رو نوشتار حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی و با ذکر نمونه، به بررسی راهبردهای فردوسی در راستای علاج روانزخمهای جامعهی ایرانی پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که فردوسی سه راهبرد مشخص اندیشگانی، هویّتی و زبانی را مدّ نظر قرار داده و با سرایش شاهنامه همزمان هر سه راهبرد را پیش برده است و در نهایت به مخاطبان ایرانی در طول اعصار گوشزد کرده است که اگر ملتی بخواهد زنده بماند باید زبان خود را حفظ کند و حفظ زبان از نظر او برابر است با حفظ هویّت و هر آنچه به آن وابسته است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
افسانه غیاثوند؛ مهرداد اکبری گندمانی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 11 آذر 1402
چکیده
هر روایتی از عناصری تشکیل شده است که این عناصر روایی نیز با تکیه بر روایتشنو و مفاهیم کانونی شده در آن، شکل و شیوههای خاصی به خود میگیرند. بلاغت روایت، ناظر بر تأثیرگذاری روایت بر روایتشنو است که این مهم نیز نشان از خلق آگاهانۀ روایتها برای انتقال مفاهیم دارد. قصههای مجید از جمله آثار داستانی هستند که با محور بازنمایی جهان ...
بیشتر
هر روایتی از عناصری تشکیل شده است که این عناصر روایی نیز با تکیه بر روایتشنو و مفاهیم کانونی شده در آن، شکل و شیوههای خاصی به خود میگیرند. بلاغت روایت، ناظر بر تأثیرگذاری روایت بر روایتشنو است که این مهم نیز نشان از خلق آگاهانۀ روایتها برای انتقال مفاهیم دارد. قصههای مجید از جمله آثار داستانی هستند که با محور بازنمایی جهان معرفتی کودک و نوجوان و متناسب با دنیای ذهنی آنها خلق شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات بینارشتهای در پی تبیین نقش بلاغت در روایت این قصههاست. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که: هوشنگ مرادی کرمانی در قالب شخصیتی درون داستانی (راوی خردسال) در خلق روایت به اقتضائات دنیای کودک و نوجوان و زبان خاص روایت-های آنها پایبند بوده و در خلق تصاویر از امور ملموس و محسوس که سازگاری زیادی با جهان معرفتی کودک و نوجوان دارد، بهره برده است. توجه به روایتشنو در این قصهها باعث شده است که زبان و بیان قصهها، بلاغت نهفته در آنها، سازوکارهای روایی و مفاهیم کانونی شده در آنها، متناسب با روایتشنو بکار گرفته شوند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ساره ملکی؛ فهیمه پهلوان
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 25 بهمن 1402
چکیده
موضوع این پژوهش، تجلّی جناس بصری در طراحی پوستر است. در این پژوهش، ابتدا آرایه جناس و انواع آن معرفی سپس جناس بصری و چگونگی کاربرد آن در طراحی پوستر بررسی شدند. جامعه هدف در این تحقیق، پوسترهای اجتماعی طراحی شده با موضوع بیماری ایدز در کشورآمریکا است که در سالهای 2008 و 2009 طراحی شده و طراحان جناس را دستمایه اصلی برای خلق اثرشان قرار دادهاند. ...
بیشتر
موضوع این پژوهش، تجلّی جناس بصری در طراحی پوستر است. در این پژوهش، ابتدا آرایه جناس و انواع آن معرفی سپس جناس بصری و چگونگی کاربرد آن در طراحی پوستر بررسی شدند. جامعه هدف در این تحقیق، پوسترهای اجتماعی طراحی شده با موضوع بیماری ایدز در کشورآمریکا است که در سالهای 2008 و 2009 طراحی شده و طراحان جناس را دستمایه اصلی برای خلق اثرشان قرار دادهاند. از این میان، تعداد دو پوستر که دارای بیشترین متغیرهای مورد بحث در تحقیق بودند، بهعنوان جامعه نمونه، مورد بررسی قرار گرفتند. هدف از این تحقیق مطالعه تطبیقی آرایه جناس در کلام و چگونگی تجلّی آن در طراحی پوستر است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و روش آن از منظر دادههای تحقیق از نوع کیفی است. بدین معنا که ابتدا متغیرهای مورد نظر در پوسترهای جامعه نمونه، که از طریق مراجعه به منابع الکترونیک جمعآوری شدند، با استفاده از روش مشاهده، کدگذاری و از نمونهها مستخرج سپس در قالب چهار دسته پیامهای تجسمی، شمایلی، زبانی و نیز کاربرد جناس بصری، بررسی شدند. بهطور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد همانطور که جناس در کلام نوعی خلاصهنویسی محسوب میشود و باعث زیبایی و تأثیرگذاری کلام میشود، جناس بصری نیز میتواند بهعنوان یکی از بهترین راههای خلّاقانه حل مسائل طراحیگرافیک، به طراحان کمک کند تا بیشترین مفاهیم را با کمترین عناصر بصری ارائه دهند و از این رهگذر به مخاطب کمک کنند تا پیام اثر را بهتر به ذهن بسپارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
سعیده طاهری رستمی؛ ماندانا منگلی؛ سهیلا موسوی سیرجانی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 04 اسفند 1402
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی صفات رفتاری شخصیتها در رمان پاییز فصل آخرسال استاز نسیم مرعشی(تولد1363 ش.) براساس نظریۀ صفات از دیدگاه ریموند کتل (1905-1998م.) میپردازد. شخصیتهای اصلی رمان ِ مذکور، سه زن به اسامی لیلا، روجا و شبانه دارای صفات رفتاری هستند که درگیرمهاجرت، روابط خانوادگی، عاطفی و شغلی هستند. یکی از دیدگاهها دربارة شخصیت را میتوان ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی صفات رفتاری شخصیتها در رمان پاییز فصل آخرسال استاز نسیم مرعشی(تولد1363 ش.) براساس نظریۀ صفات از دیدگاه ریموند کتل (1905-1998م.) میپردازد. شخصیتهای اصلی رمان ِ مذکور، سه زن به اسامی لیلا، روجا و شبانه دارای صفات رفتاری هستند که درگیرمهاجرت، روابط خانوادگی، عاطفی و شغلی هستند. یکی از دیدگاهها دربارة شخصیت را میتوان نظریۀ صفات ریموندکتل دانست این نظریه سعی دارد تا صفات فرد را که ناشی از رفتار اوست، وصف کند. از دید ریموندکتل، صفات یک ساختار روانی است که از مشاهده رفتار خاص انسان استنباط میشود. در شخصیتِ آدمی، صفات صوری، آشکار و ظاهریاند و دوام آنها بسیار کم است و صفات عمقی بادوام بوده و از نظر کتل اهمیت بیشتری دارند. ریموندکتل شانزده عامل را در مورد صفات شخصیتی ارائه میدهد که سیزده عامل آن در رمان مورد بحث دیده میشود. مقالۀ حاضر به روش توصیفی-تحلیلی میکوشدتا به این سوال اصلی پاسخ دهد براساس نظریۀ کتل، چه نوع شخصیتهایی در رمان یادشده بهکاررفته و بیشترین تیپ شخصیت کدام است و چرا؟ براساس نتایج تحقیق، بیشترین تیپ شخصیت در داستان پاییز فصل آخر سال است، براساس نظریات تیپ شخصیتی ریموند کتل، شخصیت مضطرب و پریشان است که در روایت زندگی شخصیتِ مادر شبانه نمود بیشتری دارد. وی به دلایل مشکلات اجتماعی، کار بیرون از منزل و مراقبت از فرزند عقب ماندۀ ذهنی مضطرب و پریشان است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ساچلی امامی علی بنه سی؛ شهرام همت زاده
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 16 اسفند 1402
چکیده
چکیده:آثار ادبی و مسائل اجتماعی با هم ارتباط تنگاتنگی دارند. چنانکه با بررسی آثار بزرگ ادبی می توان به نکات ظریف اجتماعی پی برد. از جمله مسائل مهمی که همواره در طول تاریخ ذهن بشر را به خود مشغول داشته مساله زن و جایگاه او در جوامع مختلف می باشد.بر این اساس این مقاله درصدد است تا با مطالعه مضمون جنسیت زدگی در دو اثر از صادق هدایت «زنی ...
بیشتر
چکیده:آثار ادبی و مسائل اجتماعی با هم ارتباط تنگاتنگی دارند. چنانکه با بررسی آثار بزرگ ادبی می توان به نکات ظریف اجتماعی پی برد. از جمله مسائل مهمی که همواره در طول تاریخ ذهن بشر را به خود مشغول داشته مساله زن و جایگاه او در جوامع مختلف می باشد.بر این اساس این مقاله درصدد است تا با مطالعه مضمون جنسیت زدگی در دو اثر از صادق هدایت «زنی که مردش را گم کرد» و آنتوان چخوف «بانو با سگ ملوس» روابط فکری و ادبی این دو نویسنده را تطبیق و بررسی نماید. در حقیقت از طریق ترکیب مطالعات میان رشته ای زنان و ادبیات داستانی مسائل و پرسش های مطرح می شود که از اهداف هر دو رشته است. برای این منظور با تحلیل محتوا از نوع جهت دار، عناصر زبانی جنسیت زده را طبق مفاهیم مدل پاک نهاد جبروتی و پایه های ارزشی فمنیسم از متن اصلی هر دو داستان استخراج٬ دسته بندی و کدگذاری کرده و به تفسیر آنها پرداختیم.با توجه به فراوانی واژگان جنسیت زده داستان هدایت از لحاظ زبانی کاملا جنسیت زده است و او از این ابزار برای به تصویر کشیدن جامعه مردسالار عصر خود به خوبی بهره برده است.این درحالی است که در داستان چخوف واژگان جنسیت زده محدودتری به کار رفته و با نزدیک شدن به پایان داستان از میزان استفاده از واژگان کاسته شده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
زهرا علیدوستی شهرکی؛ سجاد نحفی بهزادی؛ ابراهیم ظاهری عبدوند
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 02 اردیبهشت 1403
چکیده
کتابهای تصویری با انتقال مفاهیم از طریق تصویر، نقش مهمی در تعلیم و تربیت و همچنین شکلگیری و رشد ابعاد ذهنی و اطلاعات مخاطب کودک و نوجوان از شخصیت، محتوا، فضا و حال و هوای داستان دارند. یکی از کارکردهای مهم تصویر، انتقال فضا، لحن و محتوای داستانهای کهن برای مخاطب کودک و نوجوان است. شاهنامه فردوسی یکی از متونی است که برای نوجوانان ...
بیشتر
کتابهای تصویری با انتقال مفاهیم از طریق تصویر، نقش مهمی در تعلیم و تربیت و همچنین شکلگیری و رشد ابعاد ذهنی و اطلاعات مخاطب کودک و نوجوان از شخصیت، محتوا، فضا و حال و هوای داستان دارند. یکی از کارکردهای مهم تصویر، انتقال فضا، لحن و محتوای داستانهای کهن برای مخاطب کودک و نوجوان است. شاهنامه فردوسی یکی از متونی است که برای نوجوانان بازنویسی شده است. استفاده از عنصر تصویر در بازنویسی این اثر گران سنگ، مخاطب را در شناخت قهرمانان، اسطورههای ملی و فضای حماسی داستان آشنا میکند. هدف این جستار، بررسی و تحلیل تصاویر داستانهای بازنویسی شده شاهنامه براساس مولفه-های متن و تصویر پری نودلمن است. نودلمن شش مولفه برای تصویرپردازی داستان پیشنهاد میدهد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به دنیال پاسخ گویی به این سوالات است که تصاویر داستانهای بازنویسی شده تا چه اندازه با مولفههای شش گانه نودلمن درباره تصویر مطابقت دارد؟ 2. کدام مولفه از موارد شش گانه نودلمن در تصاویر داستانهای بازنویسی شده دیده میشود؟ 3. تصاویر بازنویسی شده کدام روایت (صالحی یا فتاحی) با مولفههای شش گانه مطابقت بیشتری دارند؟. نتایج نشان داد که تصاویر داستان های بازنویسی شده (به روایت صالحی و فتاحی) بیشتر با مولفههای اول (ابتداییترین ارتباط میان متن و تصویر) و دوم (تصویر صرفاً معادل دیداری واژگان را عرضه میکند) نظریه نودلمن مطابقت دارند. مولفه سوم که مهمترین مولفه از نظر تصویرپردازی است، در هیچ کدام از تصاویر داستانهای بررسی شده، دیده نشد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
محبوبه مباشری؛ الناز خجسته زنوزی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 29 خرداد 1403
چکیده
«مطالعات فرهنگی» از جمله رویکردهای نوین نقد ادبی است که از ویژگیهای بارز آن، میتوان به مناقشه بین «فرهنگ متعالی» و «فرهنگ عامه» اشاره کرد. این رویکرد نظری، ادبیات عامهپسند را معرف فرهنگ روزمره میداند. از این رو، نحوة شکلگیری هویت، فرهنگ جنسیتی، آیینهای اجتماعی و کارکردهای صنعت فرهنگ را در متون معاصر مطرح ...
بیشتر
«مطالعات فرهنگی» از جمله رویکردهای نوین نقد ادبی است که از ویژگیهای بارز آن، میتوان به مناقشه بین «فرهنگ متعالی» و «فرهنگ عامه» اشاره کرد. این رویکرد نظری، ادبیات عامهپسند را معرف فرهنگ روزمره میداند. از این رو، نحوة شکلگیری هویت، فرهنگ جنسیتی، آیینهای اجتماعی و کارکردهای صنعت فرهنگ را در متون معاصر مطرح کرده، میان ادبیات و جامعه پیوندی عمیقتر برقرار میسازد و به تحلیل کارکردهای ابزاری ادبیات میپردازد؛ بهویژه آن دسته از کارکردها که موجب میشود طبقة حاکم، از ادبیات در جایگاه ابزاری برای کنترل رفتارها و واکنش تودهها وام بگیرد. همینجاست که نظریة «هژمونی فرهنگی» شکل میگیرد و با برنامهریزی کیفیت تولیدات ادبی، موجب تحکیم بقای حاکمیت میشود. در این میان، آبنبات هلدار اثر مهرداد صدقی، که طبق آمار وبگاههای گوناگون اطلاعات نشریات ایران در جایگاه سرآمد یکی از پنج اثر پرفروش و پرمخاطب داستانی دهة نود ارزیابی شده، از جمله داستانهای عامهپسند است که از منظر ساختار هژمونی در مطالعات فرهنگی، میتوان به نقد ابعاد گوناگون آن پرداخت. این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، درصدد است مشخصههایی عامهپسند این رمان را بر اساس رویکرد نظری استوارت هال بررسی کرده، آشکار سازد چگونه عنصر طنز در کنار فضاسازیهای نوستالوژیک دهة شصت، بازتاب تصاویر خاطرهانگیز و خوش از جنگ هشت سالة ایران و عراق و تهمیدات نویسنده بهمنظور ارائة روایتی مطلوب حاکمیت از جنگ، برخلاف ظاهری رئالیستیاش، خصوصیاتی کاملاً غیررئالیستی به این اثر بخشیده است. در نتیجه، جایگاه اثری که میتوان آن را قسمی از ادبیات جنگ نامید، در حد رمانی سرگرمکننده تقلیل یافته است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
شهرزاد محمد حسین؛ هدا شب رنگ؛ راضیه اسلامیه
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 16 تیر 1403
چکیده
از دهه ی اول قرن نوزده ,علاقه به مطالعات تطبیقی با تمرکز بر مقایسه و یافتن شباهت در دیدگاه ها و افتراقات در باورها که نمایانگر افکار انسانی است ,توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. هدف غایی مطالعه حاضر, بررسی اجزایی از دو شعر و تجزیه و تحلیل ان دو از دیدگاه تاریخ گرایی نو است. در این راستا ظرایفی فضای فرهنگی,اجتماعی وسیاسی شاعران را ...
بیشتر
از دهه ی اول قرن نوزده ,علاقه به مطالعات تطبیقی با تمرکز بر مقایسه و یافتن شباهت در دیدگاه ها و افتراقات در باورها که نمایانگر افکار انسانی است ,توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. هدف غایی مطالعه حاضر, بررسی اجزایی از دو شعر و تجزیه و تحلیل ان دو از دیدگاه تاریخ گرایی نو است. در این راستا ظرایفی فضای فرهنگی,اجتماعی وسیاسی شاعران را آشکار کرده و تاثیر آن را بر هویت سازی معلوم میکند. اثر اول به نام "من زنی سیاهم" از ماری ایونز شاعره امریکایی-افریقاییی و اثر دوم به نام”وداع “ از فروغ فرخزاد شاعره تاثیر گذار ایرانی است. بی شک نتایج حاصل آشکار خواهد ساخت که چگونه اپیستمه( شناختمان) در فرایند هویت سازی تاثیر دارد. همچنین تاثیر کنش و واکنشهای گفتمانی ,که بر خلاف محدودیتهای "روح زمان", نقشی موثر بر تصویر سازی هنرمند دارد , بررسی خواهند شد. بی شک خلق اثر ادبی همانقدر که حاصل تصورات خلاقانه بر تصویر سازی هنرمند است , برگرفته از گفتمانهای تاریخی – اجتماعی – فرهنگی خالق اثرمی باشد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
عباس واعظزاده؛ محمد صبری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 19 تیر 1403
چکیده
اغلب شخصیتهای آثار بهرام بیضایی، بهخاطر همرنگنشدن با اجتماع و عرف غالب، برهمزدن مناسبات کهنه و داشتن جهانبینیای متفاوت، مطرود جامعۀ خود هستند و داغ ننگ بر پیشانی دارند. بیضایی در پرداخت این شخصیتها و کنشهایشان، بین ادبیات نمایشی و جامعهشناسی پل میزند و به اینوسیله جامعه، رفتارها و مناسبات اجتماعی را به چالش میکشد. ...
بیشتر
اغلب شخصیتهای آثار بهرام بیضایی، بهخاطر همرنگنشدن با اجتماع و عرف غالب، برهمزدن مناسبات کهنه و داشتن جهانبینیای متفاوت، مطرود جامعۀ خود هستند و داغ ننگ بر پیشانی دارند. بیضایی در پرداخت این شخصیتها و کنشهایشان، بین ادبیات نمایشی و جامعهشناسی پل میزند و به اینوسیله جامعه، رفتارها و مناسبات اجتماعی را به چالش میکشد. هدف این مقاله بررسی شخصیتهای دوازده اثر از بهرام بیضایی با تکیه بر نظریۀ داغ ننگ اروینگ گافمن است. برای این منظور داغ ننگهای شخصیتها، براساس نظریۀ یادشده، در سه دستۀ داغهای ظاهری و جسمانی، باطنی و شخصیتی، و نژادی و عقیدتی طبقهبندی و سپس زمینهها و علل بروز داغ، نحوۀ برخورد شخصیتها با آن، و همچنین میزان حقیقیبودن داغ ننگها توصیف و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که داغ ننگ شخصیتهای آثار بیضایی بیشتر از نوع باطنی و شخصیتی، و نژادی و عقیدتی است. شخصیتهای مرد آثار وی، افرادی روشنفکر، هنرمند، آگاهیبخش و متفاوت با زمانۀ خود هستند که جامعه بهسبب این ویژگیها آنها را طرد میکند و شخصیتهای زن نیز افرادی باسواد، تابوشکن و مبارزند که اسیر هنجارهای مردسالارانه هستند و در پی یافتن استقلال، بروز هویت واقعی و احقاق حقوق اولیه، از طرف جامعه متحمل داغ ننگ میشوند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ابراهیم خدایار؛ سمیرا شفیعی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 23 تیر 1403
چکیده
تنوّع موضوعات و پراکندگی تحقیقات انجامشده در زمینۀ معراجنامهها، چشمانداز گستردهای در دو دهۀ اخیر پیش روی پژوهشگران میانرشتهای در ایران گشودهاست. در جستار حاضر، به روش فراتحلیل، این پژوهشها و سیر نگارش آنها را شناسایی، دستهبندی و بررسی کردیم. دستاوردهای این پژوهش آیندهپژوهی در زمینۀ تحقیقات حوزۀ معراج ...
بیشتر
تنوّع موضوعات و پراکندگی تحقیقات انجامشده در زمینۀ معراجنامهها، چشمانداز گستردهای در دو دهۀ اخیر پیش روی پژوهشگران میانرشتهای در ایران گشودهاست. در جستار حاضر، به روش فراتحلیل، این پژوهشها و سیر نگارش آنها را شناسایی، دستهبندی و بررسی کردیم. دستاوردهای این پژوهش آیندهپژوهی در زمینۀ تحقیقات حوزۀ معراج را هدفمند کرده، مسیر انتخاب موضوع مناسب پژوهشی را برای پژوهشگران علاقهمند به این حوزه روشنتر خواهد کرد. براساس نتایج تحقیق، معراج تا به امروز، در حوزههای ادبی، دینی، تاریخی - اسطورهشناختی، عرفانی، فلسفی، هنری و بینارشتهای، موضوع پژوهشهای محض متعددی بوده است. این تحقیقات عموماً با روش توصیفی تحلیلی، رویکرد تطبیقی و مقایسهای، و بر مبنای ساختارِ مقدمه، بحث، نتیجه و منابع نشر یافتهاند؛ با اینهمه، جای خالی پارهای از رویکردهای پژوهشی در آنها دیده میشود: بررسی معراج از منظر رویکردهای نوین نقد ادبی و بینامتنی؛ درک عناصر اعتقادی اعصار مختلف؛ پیگیری مباحث نمادین حکمی، عرفانی و مذهبی در معراجنگاریها؛ درک دیدگاه فقهای ادیان مختلف در باب معراج؛ ردیابی آیات و احادیث معراج در آثار مختلف؛ غنی کردن منابع مطالعاتی در حوزۀ معراج؛ رسیدن به الگوی جهانی قابل قبول برای بررسی معراجنامهها و معراجنگاریها؛ درک بهتر ایدئولوژی معراجنویسان و معراجنگاران؛ و درک انواع فضاسازیها در معراجنگاریها بخشی از این رویکردهاست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
نرگس جعفری؛ سید محسن حسینی موخر؛ سید علی قاسم زاده
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 17 شهریور 1403
چکیده
روانشناسی کمال، با موضعگیری در مقابل دو مکتب مطرح زمان خویش، یعنی رفتارگرایی و روانکاوی، کوشید جنبههای مغفول ماهیت انسان را در کانون توجه خود قرار دهد و در همین راستا بود که دو روانشناس مشهور، آبراهام مزلو و اریک فروم، در پژوهشها و تحقیقات خود، نظریة «هنر بودن» را مطرح کردند؛ یعنی هنر به کارگیری تمامی تواناییهای آدمی ...
بیشتر
روانشناسی کمال، با موضعگیری در مقابل دو مکتب مطرح زمان خویش، یعنی رفتارگرایی و روانکاوی، کوشید جنبههای مغفول ماهیت انسان را در کانون توجه خود قرار دهد و در همین راستا بود که دو روانشناس مشهور، آبراهام مزلو و اریک فروم، در پژوهشها و تحقیقات خود، نظریة «هنر بودن» را مطرح کردند؛ یعنی هنر به کارگیری تمامی تواناییهای آدمی که تنها از طریق رهایی از «داشتن» ها یعنی، خودشیفتگی، خودخواهی و خودپسندی میتوان به آن دست یافت. گفتنی است که فروم صراحتا واژة «داشتن« را به کار برده؛ اما مزلو «داشتن» را با هرمی از سلسلهمراتب نیازها نشان میدهد که برای رسیدن به خودشکوفایی باید تا حد لازم آنها را برآورده کرد. از طرف دیگر به دلیل توجه ویژه غزالی به انسان و کمال او، در کتاب عرفانی و اخلاقیای چون کیمیای سعادت، میتوان این نظریه را واکاوی کرد. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل محتوای کیفی و شیوة استقرایی شکل فرهنگ «داشتن» و هنر «بودن» در اندیشة غزالی و روانشناسان کمال را مشخص کند. یافتهها حاکی از آن است که غزالی همچون روانشناسان کمال، با شناخت جامعی که از انسان دارد به نیازها و لذایذ او توجه داشته؛ اما ماندن در آنها را شایستة انسان نمیداند و باور دارد انسان برای هدفی والاتر خلق شده است که آن هدف را با جلوههایی از «بودن» نشان میدهد؛ هرچند به دلیل نوع نگاه «خدامحور» و «انسانمحور» این دو دیدگاه تفاوتهایی با هم دارند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
منوچهر جوکار؛ قدرت اله ضرونی؛ سارا بهاروند
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 18 شهریور 1403
چکیده
دنیای رمان، دنیای بازتاب جوانب مختلف زندگی فردی و جمعی انسان است. نویسندگان در این عرصه اغلب به تجسم مفاهیم اجتماعی و سیاسی میپردازند. خوانش برساختگرایانۀ متون داستانی به رویکردی ادبی و تحلیلی اشاره دارد که در آن، متن داستانی به عنوان یک ساختار پویا و پر لایه در نظر گرفته میشود. این رویکرد به نحوۀ ساختار دهی عناصر داستان، شخصیتها، ...
بیشتر
دنیای رمان، دنیای بازتاب جوانب مختلف زندگی فردی و جمعی انسان است. نویسندگان در این عرصه اغلب به تجسم مفاهیم اجتماعی و سیاسی میپردازند. خوانش برساختگرایانۀ متون داستانی به رویکردی ادبی و تحلیلی اشاره دارد که در آن، متن داستانی به عنوان یک ساختار پویا و پر لایه در نظر گرفته میشود. این رویکرد به نحوۀ ساختار دهی عناصر داستان، شخصیتها، زمینه و رویدادها با تأکید بر تأثیر آنها بر درک و تفسیر مخاطبان متمرکز است. در خوانش برساختگرایانه، متن به عنوان یک ترکیب یگانه از عناصر ساختاری در نظر گرفته میشود و هر یک از این عناصر تأثیرگذار بر معنا و ارتباطات داستان هستند. یکی از رمانهای برجستۀ فارسی، رمان سووشون سیمین دانشور است که با گستره و عمقی که در توصیف رخدادها و شخصیتها دارد، گزینۀ مناسبی برای تحلیل و بررسی از منظر برساختگرایی اجتماعی است. هدف از نگارش این مقاله، بررسی و تحلیل ارتباطات سیاسی و اجتماعی در این رمان، براساس رویکرد برساختگرایی اجتماعی است و در آن تلاش شده است با خوانشی برساختگرایانه به لایههای زیرین اثر نزدیک شویم. بدین منظور نخست نحوۀ نگرش دانشور را به عنوان یک نویسندۀ برجسته در مورد واقعیت و با خوانشِ برساختگرایانه مشخص میکنیم؛ سپس روشن میسازیم او چگونه از مسائل اجتماعی در رمان سووشون بهره برده است. دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که رخدادهای سیاسی و اجتماعی در رمان سووشون، بهعنوان برآیندهایی از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی در جامعه، گاه برساختة نویسندهاند و به هر حال تأثیر قابلتوجهی بر شخصیتهای داستان و کُنش داستانی آنها دارند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
وحید سجادی فر؛ موسی پرنیان؛ حمید رضا شعیری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 18 شهریور 1403
چکیده
در این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی و متأثر از رویکرد نشانه- معناشناسی در روایتهای کلاسیک است، کوشش شده است با بررسی 661 سوژه حاضر در مجموعه قصّههای عامیانۀ ایرانی که شامل 201 قصّۀ گردآوری شده به کوشش سیدابوالقاسم انجوی شیرازی در مجموعۀ چهار جلدی است، گونههای احساس نقصانِ سوژه نسبت به ابژه مطالعه شود و همچنین نمود گونهای ابژهها ...
بیشتر
در این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی و متأثر از رویکرد نشانه- معناشناسی در روایتهای کلاسیک است، کوشش شده است با بررسی 661 سوژه حاضر در مجموعه قصّههای عامیانۀ ایرانی که شامل 201 قصّۀ گردآوری شده به کوشش سیدابوالقاسم انجوی شیرازی در مجموعۀ چهار جلدی است، گونههای احساس نقصانِ سوژه نسبت به ابژه مطالعه شود و همچنین نمود گونهای ابژهها در این قصّهها واکاوی شود؛ یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سوژهها که در این قصّهها دارای پنج طبقۀ عادی یا رعیت- سوژه، متوسط، خاص یا حاکم- سوژه، افسانهای و اسطورهای هستند، نسبت به ابژهها دو گونه نقصان ایجابی (باید باشد)، سلبی (باید دوباره باشد) و یک احساس خطر نقصان سلبی (نباید از دست برود) را تجربه کردهاند که در این بین نقصان ایجابی بیشترین فراوانی را داشته است و همچنین ابژهها در این قصّهها، در چهار دستۀ ابژههای انتزاعی، ابژههای بیجان، ابژههای صرفاً جاندار، ابژههای جاندار عاقل نمود یافتهاند که ابژههای انتزاعی بیشترین بسامد را داشتهاند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
طارق ذاکر؛ سید اسماعیل قافله باشی؛ قربان ولیئی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 18 شهریور 1403
چکیده
عاطفه از محرکهای اصلی شکلگیری آثار هنری به ویژه شعر محسوب میشود. از اینرو، دانشمندان از گذشتهها به نقش عنصر عاطفه در شعر تاکید کردهاند. در این اواخر در زمینة عاطفهپژوهی در حوزة ادبیات فارسی کارهایی انجام شده است. در تمام این تحقیقات پژوهشگران بدون توجه به اینکه عاطفه از بحثهای اساسی دانش روانشناسی است، به تحقیق پرداختهاند. ...
بیشتر
عاطفه از محرکهای اصلی شکلگیری آثار هنری به ویژه شعر محسوب میشود. از اینرو، دانشمندان از گذشتهها به نقش عنصر عاطفه در شعر تاکید کردهاند. در این اواخر در زمینة عاطفهپژوهی در حوزة ادبیات فارسی کارهایی انجام شده است. در تمام این تحقیقات پژوهشگران بدون توجه به اینکه عاطفه از بحثهای اساسی دانش روانشناسی است، به تحقیق پرداختهاند. عدم توجه به دانش روانشناسی و تکیه بر باورهای غیر علمی در بارة عاطفه، آسیبهای زیادی بر این تحقیقات وارد کرده است. روانشناسان در مورد چیستی و انواع عاطفه پژوهشهای زیادی انجام دادهاند که استفاده از این پژوهشها در شناخت درست عاطفه یک امر مهم پنداشته میشود. جستار حاضر به روش توصیفی – تحلیلی جریان عاطفهپژوهی را در حوزة ادبیات فارسی بهخصوص پژوهشهای دانشگاهی به بررسی گرفته است، بعد از بررسی پژوهشها مشخص شده است که نظریه محور نبودن، فقدان روششناسی علمی، درک نادرست از عاطفه، تکیه بر معنی ظاهری واژهها، انتخاب نادرست عنوان، عدم تناسب عنوان با محتوا، همسانی محتوایی عناوین فرعی و کلیگویی از آسیبهای عمدة این پایاننامهها محسوب میگردد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
محمد هاشمی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 19 شهریور 1403
چکیده
این مقاله قصد دارد با استفاده از نشانه شناسی بوم شناسانه داستان کوتاه سگ ولگرد، اثر صادق هدایت را مورد مطالعه قرار دهد. داستان کوتاه سگ ولگرد از دیدگاه سگی روایت می شود که به تدریج از مادر، برادر و صاحبش جدا می افتد و سپس از سوی همه ی انسان های دیگر، آن قدر آزار می بیند که سرانجام به خستگی و ملالی نزدیک به مرگ دچار می شود. پرسش مقاله ی ...
بیشتر
این مقاله قصد دارد با استفاده از نشانه شناسی بوم شناسانه داستان کوتاه سگ ولگرد، اثر صادق هدایت را مورد مطالعه قرار دهد. داستان کوتاه سگ ولگرد از دیدگاه سگی روایت می شود که به تدریج از مادر، برادر و صاحبش جدا می افتد و سپس از سوی همه ی انسان های دیگر، آن قدر آزار می بیند که سرانجام به خستگی و ملالی نزدیک به مرگ دچار می شود. پرسش مقاله ی حاضر این است که بر اساس دیدگاه نشانه شناسی بوم شناختی مبتنی بر آرای پیرس، چگونه رابطه ی میان سگ و محیط زیستش، نشانه ای میشود. در این مقاله سعی بر آن است که نشان داده شود با شکل گیری تفسیری که طی آن، سگ در جایگاه انسانی می نشیند، چگونه سگ از محیطی امن و آرام و باثبات دور شده و به محیطی ناامن و پرخطر می افتد. انسانی که پس از جدا شدن از آن محیط امن و آرام، ناگزیر به انزوا از جامعه ای تن می دهد که نمی تواند همرنگ آن شود و بنابراین، همواره از جامعه آسیب می بیند. براساس نتیجه ای که این تحقیق به دست می آورد، با فرایند معناسازی بوم شناختی، فعل و انفعال سگ با محیط زیستش در داستان سگ ولگرد از یک ارتباط بی واسطه ی دوتایی فراتر می رود و تبدیل به ارتباط سه گانه ی نشانه ای می شود که ریشه در مثلث نشانگی مورد نظر پیرس دارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مهدی خدادادیان
چکیده
اختلافنظر بر سر بکارگیری متون ادبی اصیل در آموزش زبان دوم/ خارجی بهسبب دشواریها و پیچیدگیهای برخی نمایندگان این دسته از متون، به بهرهگیری از متون ادبی متناسبسازیشده بهعنوان راهکار جایگزین انجامیده و پژوهشهایی را در زبانهای مختلف رقم زده است. در همین راستا، پژوهش حاضر به شیوهای پیمایشی به تعیین میزان ...
بیشتر
اختلافنظر بر سر بکارگیری متون ادبی اصیل در آموزش زبان دوم/ خارجی بهسبب دشواریها و پیچیدگیهای برخی نمایندگان این دسته از متون، به بهرهگیری از متون ادبی متناسبسازیشده بهعنوان راهکار جایگزین انجامیده و پژوهشهایی را در زبانهای مختلف رقم زده است. در همین راستا، پژوهش حاضر به شیوهای پیمایشی به تعیین میزان و درجهی اهمیت شاخصهای مولفهی متون ادبیِ اصیل و متناسبسازیشده در آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان در سه سطح مبتدی، میانی و پیشرفته پرداخته است. بدینمنظور نخست پرسشنامهای محققساخته دربردارندهی شش گویه از مصادیق ادبیِ اصیل و متناسبسازیشده تهیه شد و به شیوهی غیرتصادفی دسترسپذیر و هدفدار در اختیار 94 تن از مدرسان ایرانی با سابقهی تدریس در حوزهی آموزش زبان و ادبیات فارسی به غیرفارسیزبانان قرار گرفت. دادههای بهدستآمده، از طریق نرمافزار اسپیاساس 22 و آزمونهای آماری کای- دو یکطرفه و فریدمن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که جمعیت نمونهی پژوهش با اعتقاد به اینکه متون ادبی متناسبسازیشده از عنصر ادبیت برخوردارند، هیچیک از شاخصهای این دسته را بهسبب عدمتناسب، در سطح مبتدی مهم ارزیابی نکردهاند. بعلاوه، گویههای مربوط به متون ادبی متناسبسازیشده را در هر دو سطح میانی و پیشرفته مهم قلمداد کردهاند، درمجموع به نمایندگان متناسبسازیشدهی متون داستانی و نثر، بهدلیل بینشانی، جهانشمولی، اهمیت در رویکرد جهانی به آموزش زبان، کارآمدی، و تعلق به دورهی معاصر، بیشتر از دو شاخص نمایندهی گونهی نظم اهمیت دادهاند، و در سطح پیشرفته بهسبب افزایش توانش زبانی و ارتباطی فارسیآموزان، متون ادبی اصیل را مهم برشمردهاند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
رامونا عیسی؛ خدیجه حاجیان
چکیده
یکی از راههای شناخت غزلیات شمس و حکایات مقالات تحلیل ساختار درونی قصههای آنهاست. تحقیقاتی در این زمینه با توجه به درون مایۀ قصههای غزلیات انجام شده؛ اما تاکنون به ساختار قصههایشعری آن وحکایات مقالات در قالب نظام نمایش روایی-تعلیمی اصلاً توجه نشده است. از آنجا که مولوی از شمس در زمینههای گوناگون تأثیر بسیار پذیرفته و به ...
بیشتر
یکی از راههای شناخت غزلیات شمس و حکایات مقالات تحلیل ساختار درونی قصههای آنهاست. تحقیقاتی در این زمینه با توجه به درون مایۀ قصههای غزلیات انجام شده؛ اما تاکنون به ساختار قصههایشعری آن وحکایات مقالات در قالب نظام نمایش روایی-تعلیمی اصلاً توجه نشده است. از آنجا که مولوی از شمس در زمینههای گوناگون تأثیر بسیار پذیرفته و به قولی، خود «شمس دیگری» شده بوده است؛ سوال پژوهش این است، آیا قصههای شعری غزلیات (مولوی) و حکایتهای مقالات شمس میتواند در قالب نمایش روایی- تعلیمی قرار گیرد؟ هدف این پژوهش بررسی محتوای این دو کار با نگاهی تعلیمی – روایی است. عناصر داستانیِ قصهها (داستانکهای) غزلیات شمس و مقالات بهگونهای ماهرانه؛ یعنی به صورت وضعیت درآغاز، میانه و پایان بهکار گرفته شدهکه بیانگر هنرمندی مولانا وشمستبریزیدرقصهپردازی است؛همچنیندر بعضی از آنها ساختار تقلیلگرایی سبب شده است داستانکها دارای ایجازو جذابیت خاص شوند. یکی از راههای شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبیعرفادرگام نخست وارد شدن به دنیای حکایات و قصص آثار آنهاست و پس از آن در صورت داشتن عناصر اصلی داستان؛ یعنیشخصیت، کنش، روایت و...حکایات میتواند در قالب نمایش روایی-تعلیمی روی صحنه اجرا شود. مهمترین اهداف پژوهش تأکید بر مضمون نمایش روایی- تعلیمی قصههای شعری غزلیات شمسوحکایتهای مقالات درقالب نظام تئاتر برشت نمایشنامهنویس آلمانی است؛در واقع در مقاله محتوای این دو اثر با نگاهی تعلیمی–رواییبررسیوبرای تبیین بیشتر مسئله از هرکدام نمونههاییذکر شده است.گفتنی است چنین قصههایی علاوه بر سرگرمکنندگی، اخلاقی و دربردارندۀ مضمونهای نیک و آموزنده است؛ زیرا محتوای عرفانی،اخلاقی، دینی و تربیتی آنها مخاطب را به آگاهی و اندیشه وامیدارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
محمد دانشگر؛ رضا چهرقانی
چکیده
ترامتنیت از مهمترین رویکردها در مطالعات علوم انسانی و نقد ادبی است که به تأثیرات و ارتباطات متون میپردازد و روابط همحضوری و برگرفتگی آثار ادبی را مطالعه و بررسی میکند. براساس نظریة ترامتنیت، هیچ متنی بدون وامگیری از متنهای پیشین خلق نمیشود. این دوگونه متن که به ترتیب پیشمتن و بیشمتن نامیده میشود، روابط گوناگون ترامتنی ...
بیشتر
ترامتنیت از مهمترین رویکردها در مطالعات علوم انسانی و نقد ادبی است که به تأثیرات و ارتباطات متون میپردازد و روابط همحضوری و برگرفتگی آثار ادبی را مطالعه و بررسی میکند. براساس نظریة ترامتنیت، هیچ متنی بدون وامگیری از متنهای پیشین خلق نمیشود. این دوگونه متن که به ترتیب پیشمتن و بیشمتن نامیده میشود، روابط گوناگون ترامتنی دارد. به بیانی بهتر، همه عناصر پیشمتن میتواند در بیشمتن دستخوش تغییر و دگرگونی شود، تا متنهایی تازه از دل آنها پدیدار گردد. به همین دلیل، پژوهش حاضر بر اساس نظریة ترامتنیت ژرار ژنت، با تکیه بر دادههای آماری به گونۀ توصیفی- تحلیلی، کیفیت و کمیت تأثیرپذیری رازق فانی از شاعران پیشین را بررسی و تحلیل میکند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که فانی قالبهای غزل، مثنوی، قصیده، مخمس و غزلمثنوی، و درونمایههای عاشقانه، اجتماعی، انتقادی، پایداری، تعلیمی و عرفانی را بر اساس گونههای روابط بینامتنیت، پیرامتنیت و سرمتنیت، با توجه به اشعار ابوسلیک گرگانی، رودکی، فردوسی، مولوی، حافظ، بیدل، مشتاق اصفهانی، یغمایجندقی، شاطرعباس صبوحی، سیداسماعیل بلخی و سیمین بهبهانی خلق کردهاست. از این میان، فانی بیشترین توجه را به اشعار مولوی و حافظ داشته و به گونۀ نظاممند براساس رابطههای سرمتنیت، پیرامتنیت و بینامتنیت از اشعار مولوی و حافظ تأثیر پذیرفتهاست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فهیمه شکیبا؛ حامد مولایی کوهبنانی؛ فاطمه محمدی رفسنجانی پور
چکیده
ردهشناسی زبان با درنظر گرفتن شباهت و تفاوت میان زبانها در پی تعیین ردههای زبانی است. در ردهشناسیِ تاریخی، با استناد به نظریهها و جهانیهای ردهشناختی، ردۀ زبانی هر زبان در دورههای تاریخی بررسی میشود. در پژوهش حاضر با مدنظر قراردادن مؤلفۀ یک نظریۀ سوی انشعاب درایر (1992)، کاربرد نوع حروفاضافه در متن فارسیمیانۀ کارنامۀ ...
بیشتر
ردهشناسی زبان با درنظر گرفتن شباهت و تفاوت میان زبانها در پی تعیین ردههای زبانی است. در ردهشناسیِ تاریخی، با استناد به نظریهها و جهانیهای ردهشناختی، ردۀ زبانی هر زبان در دورههای تاریخی بررسی میشود. در پژوهش حاضر با مدنظر قراردادن مؤلفۀ یک نظریۀ سوی انشعاب درایر (1992)، کاربرد نوع حروفاضافه در متن فارسیمیانۀ کارنامۀ اردشیر بابکان و متن فارسینو آخرین سفر زرتشت بررسی شده و تحلیلی آماری از کاربرد این مؤلفه داده شده؛ همچنین، شواهدی برای بررسی بیشتر فرضیۀ 34 دبیرمقدم (1392) و سایر آثارِ مدعیِ تغییر ردۀ فارسی ارائه شده است. بهعلاوه، سعی شده به این پرسش پاسخ داده شود که چرا فارسی در در دو دورۀ میانه و نو، بهطور یکپارچه، زبانی هستهآغازی یا هستهپایانی نبوده و زبانی است با ویژگیهای ردهشناختی بینابین که هر دو شقّ این مؤلفه را دارد. یافتهها نشان میدهد گرچه بهطور کلی، تمایل غالب هر دو اثر به کاربرد پیشاضافه است، شمار کمیِّ پساضافهها در فارسیمیانه بیشتر از فارسینو است که تمایل غالب آن به زبانهای vo را نیز تأیید میکند. این نتیجهگیری نشان میدهد زبان فارسی در مرحلۀ تغییر رده نبوده و صرفاً مسیری مشابه فارسیمیانه را طی کرده است.