نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری گروه زبان وادبیات فارسی، دانشگاه آزاداسلامی واحد زنجان
2 استاد، گروه زبان وادبیات فارسی، دانشگاه آزاداسلامی واحد زنجان (نویسنده مسئول)
3 دانشیار گروه زبان وادبیات فارسی، دانشگاه آزاداسلامی واحد زنجان
4 استادیار گروه زبان وادبیات فارسی، دانشگاه آزاداسلامی واحد زنجان
چکیده
ادبیات کودک و نوجوان ادبیاتی است متنوع و از دیدگاه های مختلف قابل بررسی. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعهی شخصیت و شخصیتپردازی در داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی بر مبنای نظریهی شخصیت در اندیشهی کارن هورنای است. این مطالعه به لحاظ روششناسی، کیفی است. جامعهی پژوهش حاضر شامل داستانهای کودکان و نوجوانان از هوشنگ مرادی کرمانی گزینش وتحلیل شد. از میان داستان های این نویسنده، داستان هایی انتخاب شده است که شخصیت های آن ها را بتوان با نظریهی کارن هورنای تحلیل روان شناختی کرد. نتایج بررسیها نشان میدهد که تضاد اساسی موجود در شخصیت ها باعث شده است که آن ها به سه تیپ مهرطلب، برتری طلب و انزوا طلب، بگروند. تمام تیپ های شخصیتی، برای رهایی از رنج وآزار عصبی، به خود آرمانی، متوسل شده اند و در برخورد با دیگران عمداً یا به صورت ناخودآگاه ماسک به صورت می زنند و احساس می کنندکه خود حقیقی را از دیگران پنهان کرده اند. در تمام شخصیتهای داستانها، اضطراب بنیادی به عنوان اساسیترین اصل در نظریهی هورنای قابلمشاهده است،اضطرابی که از خانواده، محیط و اجتماع نشأت میگرفت و در دوران طفولیت برکودک تحمیل شده است و به یک رفتارعصبی مخرب، تبدیل شده است.
کلیدواژهها