پژوهشهای میان رشته ای ادبی
جعفر فسائی؛ سمیه رضایی
چکیده
اسطوره در غالب تعاریف، به خواستهای جمعی انسانها تعبیر شدهاست. این خواستها گاه به منظور تفسیر و توجیه پدیدههای اسرارآمیز طبیعت، گاه در شکل ضدروایتی در برابر روایت نیستی و مرگ و گاه در شمایل آمال و خواستهای دور از دسترس انسان، تبلور یافته است. در کنار این طیف از تعاریف، و بر مبنای رویکردهای فکری-فلسفی معاصر حول محور مفاهیمی ...
بیشتر
اسطوره در غالب تعاریف، به خواستهای جمعی انسانها تعبیر شدهاست. این خواستها گاه به منظور تفسیر و توجیه پدیدههای اسرارآمیز طبیعت، گاه در شکل ضدروایتی در برابر روایت نیستی و مرگ و گاه در شمایل آمال و خواستهای دور از دسترس انسان، تبلور یافته است. در کنار این طیف از تعاریف، و بر مبنای رویکردهای فکری-فلسفی معاصر حول محور مفاهیمی از قبیل قدرت و ایدئولوژی، اسطورهها را میبایست نه الزاماً برآمده از ذهن جمعی انسان پیشامدرن با کارکردهای فوق، بلکه نوعی گفتمان معطوف به قدرت تلقی کرد که در ظرف مناسبات قدرت ظهور میکند و همانند ابزاری به تعبیر آلتوسر ایدئولوژیک، در تقویت یا تضعیف گفتمانی خاص ایفای نقش میکند. از این چشمانداز و با چنین قرائتی از اسطوره، نسبت میان رمان شوهرآهوخانم و اسطوره را دنبال کردهایم. نتایج نشان میدهد رمان شوهرآهوخانم در واقع شکل سکولار و زمینی شده اسطوره آفرینش است و این اسطوره با حفظ خطوط و چارچوبهای کلی خود، در این اثر بسیار مهم و شناخته شده کدگذاری شده است. با قرار دادن اسطوره آفرینش در فرمول خوانش ویژه مقاله حاضر از اسطوره، یعنی گفتمان معطوف به قدرت، مشخص شد که کارکرد این اسطوره مطابق با مقتضیات، مسائل و پروبلماتیک عصر نویسنده، در جهت سرکوب یا دستکم مهار نیروهای گریز از مرکز- در اینجا یعنی زن تحول خواه-، به نفع نهاد قدرتی دیرپا به نام مردسالاری قرار گرفتهاست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
سمیه رضایی؛ جعفر فسایی
چکیده
ادبیات و خصوصاً داستانهایی که برای کودکان نوشته میشود، اگر براساس شناخت درست از شخصیت و روحیات کودکانه و روانشناسی دوران کودکی نوشته شده باشد، نه تنها میتواند در برآوردهشدن بعضی از نیازهای کودک، یاریرسان باشد، بلکه در تقویت توانمندی کودکان در برآوردن نیازهایشان نیز میتواند نقش موثری داشته باشد و در این مهم والدین و مربیان ...
بیشتر
ادبیات و خصوصاً داستانهایی که برای کودکان نوشته میشود، اگر براساس شناخت درست از شخصیت و روحیات کودکانه و روانشناسی دوران کودکی نوشته شده باشد، نه تنها میتواند در برآوردهشدن بعضی از نیازهای کودک، یاریرسان باشد، بلکه در تقویت توانمندی کودکان در برآوردن نیازهایشان نیز میتواند نقش موثری داشته باشد و در این مهم والدین و مربیان کودک را یاری کند.از آنجا که نیازهای شخصیتهای داستانی رفتارهای آنها را شکل و جهت میدهد و اینگونه حوادث داستان به وجود میآید و در حقیقت برانگیختگی یک نیاز موجد ناپایداری در خط داستانی میشود، میتوان بر اساس نظریه گلاسر به تحلیل شخصیتهای داستانی در داستانهای کودکانه و در نهایت تبیین جنبه درمانی و میزان اثربخشی داستانها در شخصیت و بهبود سلامت روانی مخاطبان کودک پرداخت. در این پژوهش به منظور رسیدن به این هدف، آثار داستانی (تألیف و ترجمه) برگزیده (آثاری که بیشترین جوایز را به خود اختصاص دادهاند) در بازه زمانی 1300-1390، براساس کتاب برگهای ماندگار (حدوداً 145 داستان)، گزینش شدند. پس از گزینش آثار، شخصیتهای داستانی (اصلی و فرعی) در همه داستانها استخراج شدند؛ سپس به تبیین نیازهای شخصیتها در داستان پرداخته شد و اینکه برانگیختگی این نیازها به چه انتخابهایی منجر میشود و نوع انتخاب شخصیتها چه تأثیری در سرنوشت آنها دارد و سپس مقایسهای میان نیازهای پنجگانه صورت گرفت.