نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیأت علمی دانشگاه کوثر بجنورد، دانشکدۀ علوم انسانی، گروه زبان و ادبیات عربی، بجنورد، ایران
چکیده
از آن زمان که در ادبیات مردمی به چشم رشتهای دانشگاهی نگریسته شد دیری نمیگذرد و از همان اوان پژوهندگان این شاخه بر آن بوده و هستند که افسانهها را روشمند بررسند. پیتر جیلت از جمله کسانی است که الگوی خود را برای خوانشی آکادمیک از افسانههای شگفت پیش مینهد. الگوی پیشنهادی او دو سویه دارد: متنی (ساختی) و بافتی. سویۀ متنی آن پنج کارکرد را در ساختار مشترک قصههای شگفت میشناساند: موقعیت نخستین، تعامل با یاریگر، تعامل با شهبانو؛ تعامل با دشمن و بازگشت قهرمان. سویۀ بافتی الگو پیوند تنگاتنگ میان افسانۀ شگفت و آیین تشرف بلوغ را آشکار میکند و نشان میدهد که راز ساختار مشترک قصههای شگفت پیوندشان با آیین گذار است. جیلت مدعی است که الگوی پیشنهادیاش برای تمام قصههای شگفت جهان کاربرد دارد. پژوهش پیشرو در پی آزمودن این ادعا پنج افسانۀ ایرانی و پنج افسانۀ عربی را برگزیده و متن و فرامتنشان را بر شالودۀ الگوی جیلت میکاود. این کاوش نشان میدهد که الگوی جیلت در خوانش افسانههای ایرانی و عربی کارآست و میتوان از آن برای شناخت ژرفتر افسانههای این دو قلمرو زبانی بهره جست.
کلیدواژهها
موضوعات