نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار فرهنگ و زبانهای باستان، گروه ایرانشناسی، دانشگاه ولیعصر(عج) رفسنجان
2 استادیار زبانشناسی، گروه زبانشناسی ، دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان
3 گروه زبانشناسی، دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان
چکیده
ردهشناسی زبان با درنظر گرفتن شباهت و تفاوت میان زبانها در پی تعیین ردههای زبانی است. در ردهشناسیِ تاریخی، با استناد به نظریهها و جهانیهای ردهشناختی، ردۀ زبانی هر زبان در دورههای تاریخی بررسی میشود. در پژوهش حاضر با مدنظر قراردادن مؤلفۀ یک نظریۀ سوی انشعاب درایر (1992)، کاربرد نوع حروفاضافه در متن فارسیمیانۀ کارنامۀ اردشیر بابکان و متن فارسینو آخرین سفر زرتشت بررسی شده و تحلیلی آماری از کاربرد این مؤلفه داده شده؛ همچنین، شواهدی برای بررسی بیشتر فرضیۀ 34 دبیرمقدم (1392) و سایر آثارِ مدعیِ تغییر ردۀ فارسی ارائه شده است. بهعلاوه، سعی شده به این پرسش پاسخ داده شود که چرا فارسی در در دو دورۀ میانه و نو، بهطور یکپارچه، زبانی هستهآغازی یا هستهپایانی نبوده و زبانی است با ویژگیهای ردهشناختی بینابین که هر دو شقّ این مؤلفه را دارد. یافتهها نشان میدهد گرچه بهطور کلی، تمایل غالب هر دو اثر به کاربرد پیشاضافه است، شمار کمیِّ پساضافهها در فارسیمیانه بیشتر از فارسینو است که تمایل غالب آن به زبانهای vo را نیز تأیید میکند. این نتیجهگیری نشان میدهد زبان فارسی در مرحلۀ تغییر رده نبوده و صرفاً مسیری مشابه فارسیمیانه را طی کرده است.
کلیدواژهها
موضوعات