نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 علوم تربیتی/دانشکده علوم انسانی/دانشگاه تربیت مدرس/تهران/ ایران
2 گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی/دانشکده علوم انسانی/دانشگاه تربیت مدرس/تهران/ایران
چکیده
یکی از راههای شناخت غزلیات شمس و حکایات مقالات تحلیل ساختار درونی قصههای آنهاست. تحقیقاتی در این زمینه با توجه به درون مایۀ قصههای غزلیات انجام شده؛ اما تاکنون به ساختار قصههایشعری آن وحکایات مقالات در قالب نظام نمایش روایی-تعلیمی اصلاً توجه نشده است. از آنجا که مولوی از شمس در زمینههای گوناگون تأثیر بسیار پذیرفته و به قولی، خود «شمس دیگری» شده بوده است؛ سوال پژوهش این است، آیا قصههای شعری غزلیات (مولوی) و حکایتهای مقالات شمس میتواند در قالب نمایش روایی- تعلیمی قرار گیرد؟ هدف این پژوهش بررسی محتوای این دو کار با نگاهی تعلیمی – روایی است. عناصر داستانیِ قصهها (داستانکهای) غزلیات شمس و مقالات بهگونهای ماهرانه؛ یعنی به صورت وضعیت درآغاز، میانه و پایان بهکار گرفته شدهکه بیانگر هنرمندی مولانا وشمستبریزیدرقصهپردازی است؛همچنیندر بعضی از آنها ساختار تقلیلگرایی سبب شده است داستانکها دارای ایجازو جذابیت خاص شوند. یکی از راههای شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبیعرفادرگام نخست وارد شدن به دنیای حکایات و قصص آثار آنهاست و پس از آن در صورت داشتن عناصر اصلی داستان؛ یعنیشخصیت، کنش، روایت و...حکایات میتواند در قالب نمایش روایی-تعلیمی روی صحنه اجرا شود. مهمترین اهداف پژوهش تأکید بر مضمون نمایش روایی- تعلیمی قصههای شعری غزلیات شمسوحکایتهای مقالات درقالب نظام تئاتر برشت نمایشنامهنویس آلمانی است؛در واقع در مقاله محتوای این دو اثر با نگاهی تعلیمی–رواییبررسیوبرای تبیین بیشتر مسئله از هرکدام نمونههاییذکر شده است.گفتنی است چنین قصههایی علاوه بر سرگرمکنندگی، اخلاقی و دربردارندۀ مضمونهای نیک و آموزنده است؛ زیرا محتوای عرفانی،اخلاقی، دینی و تربیتی آنها مخاطب را به آگاهی و اندیشه وامیدارد.
کلیدواژهها
موضوعات