نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک ایران
2 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک
چکیده
هر روایتی از عناصری تشکیل شده است که این عناصر روایی نیز با تکیه بر روایتشنو و مفاهیم کانونی شده در آن، شکل و شیوههای خاصی به خود میگیرند. بلاغت روایت، ناظر بر تأثیرگذاری روایت بر روایتشنو است که این مهم نیز نشان از خلق آگاهانۀ روایتها برای انتقال مفاهیم دارد. قصههای مجید از جمله آثار داستانی هستند که با محور بازنمایی جهان معرفتی کودک و نوجوان و متناسب با دنیای ذهنی آنها خلق شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات بینارشتهای در پی تبیین نقش بلاغت در روایت این قصههاست. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که: هوشنگ مرادی کرمانی در قالب شخصیتی درون داستانی (راوی خردسال) در خلق روایت به اقتضائات دنیای کودک و نوجوان و زبان خاص روایت-های آنها پایبند بوده و در خلق تصاویر از امور ملموس و محسوس که سازگاری زیادی با جهان معرفتی کودک و نوجوان دارد، بهره برده است. توجه به روایتشنو در این قصهها باعث شده است که زبان و بیان قصهها، بلاغت نهفته در آنها، سازوکارهای روایی و مفاهیم کانونی شده در آنها، متناسب با روایتشنو بکار گرفته شوند.
کلیدواژهها
موضوعات