نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 (نویسنده مسئول) دانشیار زبان و ادبیات فارسی، گروه ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، کرج، ایران، neghabi@khu.ac.ir
2 دانشآموختۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، گروه ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، کرج، ایران. Mohammadrezatusi1@gmail.com
چکیده
پژوهش حاضر با نگاه میانرشتهای ادبیات و علوم شناختی به بررسی مفهومسازی استعاری احساسات عشق و غم در دیوان اشعار فارسی ملامحمد فضولی بغدادی اختصاص دارد. در مورد ضرورت اتخاذ ماهیت میانرشتهای این پژوهش باید گفت تحلیل فهم متن از جنبة میانرشتهای، بررسی آن را بر اساس اصول علومی مانند زبانشناسی شناختی ممکن میسازد. تحقیق حاضر پژوهشی توصیفی-تحلیلی با رویکرد نظریه استعاره شناختی است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤالات است که کلان الگوهای استعاری فضولی در بیان احساسات عشق و غم در اشعارش کدامند و چه تفاوتی با حوزههای مبدأ استعاری از دید کوچش (2000) در باب حوزههای استعاری احساسات دارند؟ آیا مفهومسازی استعاری احساسات در اشعار فضولی بغدادی با الگوی مفهومسازی استعاری جهانی تطابق دارد یا مفهومسازی احساسات به صورت فرهنگی و خاص است؟ با بررسی تعداد 5814 بیت شعر از دیوان فارسی فضولی مشخص شد 122 عنوان عبارت استعاری احساس غم و 107 عنوان عبارات استعاری در حوزه عشق را شامل میشوند و کلانالگوهای استعاری به ترتیب بسامد مشخص شدند. همچنین مشخص شد که احساسات عشق و غم در اشعار فضولی بغدادی با قلمروهای مبدأ استعاری کوچش (2000) شباهتها و تفاوتهایی دارند. شباهت قلمروهای استعاری کوچش و فضولی در مفهومسازی استعاری احساسات نشان از فرضیة جهانی استعارههای مفهومی است. این شباهتها ناشی از حالات فیزیولوژیکی و رفتاری احساسات مذکور یا واکنشهای ناشی از این احساسات است. تفاوتهای قلمروهای مبدأ استعاری مورد نظر کوچش و فضولی هم ناشی از عقاید و باورهای فرهنگی گروه اجتماعی و فرهنگی خاص فضولی بغدادی است.
کلیدواژهها
موضوعات