نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد تربت حیدریه، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت حیدریه، ایران.
2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
3 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تربت حیدریه، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت حیدریه، ایران
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی میان رشتهای در حوزههای زبانشناسی، نقدادبی و جامعه شناسی است که بر کارکرد اجتماعی زبان در جامعه و سیاست و نحوة بازتولید قدرت اجتماعی و سیاسی تاکید میکند. بر اساسِ نظریۀ نورمن فرکلاف ، برای کشف لایههای زیرین و تحلیل الگوی گفتمانی، باید سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و«تبیین» را بررسی کرد. برای دست یافتن به الگوی گفتمانی درسطح «تبیین» که سطح اصلی و بنیادین در بررسی جامعهشناسی زبان است، باید سطح «توصیف» (شاخصهای زبانشناختی، عناصر صوری زبان و دستور زبان متن) و سطح «تفسیر» (فرایندهای گفتمان، بافت موقعیتی متن و عوامل بینامتنی) مورد توجّه قرار گیرد. در این مقاله که به روش تحلیلی- توصیفی به گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، روش تحلیل داده ها به روش کیفی وروش استدلال استقرایی(ازجز به کل) انجام شده میکوشیم برپایة نظریة گفتمانی نورمن فرکلاف، به بررسی رابطة دیالکتیک زبان و قدرت و زبان و گفتمان در رمان چراغها را من خاموش میکنم صرفاً در دو سطح توصیف وتفسیر بپردازیم. دستاورد تحلیل گفتمانی این رمان این است که زویا پیرزاد با تسلط بر گونههای آوایی، واژگانی، ساختارجمله و انواع آن و شخصیت پردازی متن در این اثر، زیر ساختی مناسب برای ورود به سطوح دیگر تحلیل گفتمان انتقادی ایجادکرده است. کاربرد الگوی گفتمانی رمان چراغها را من خاموش میکنم، ازنظرفرکلاف، درسطح توصیف، یعنی توصیف عناصر زبانشناختی و ساختهای زبانی و در سطح تفسیر، یعنی تفسیر فرایندهای گفتمان، گامی است در شناختِ لایههای زیرین این رمان و شناختِ ساختارها و کنش اجتماعی و جهان نگری انتقادی و جامعه شناختی.
کلیدواژهها