محمد کشاورز بیضایی
چکیده
هنر و ادبیات، یکی از صادقترین اشکال و تجلّی تاریخ یک ملت است. شاعران و هنرمندان، وجدان و صدای زمانهشان هستند. تغییرات و دگردیسیها اجتماعی و تاریخی، اگر اصالت و موضوعیّت داشته باشند در قلمرو ادبیات نیز وارد میشوند. در تاریخ ایران، شعر، محمول و جلوهگر مصائب، تکانهها و دردهای اجتماعی بیشماری بوده و چون رسانهای فرهنگی و ...
بیشتر
هنر و ادبیات، یکی از صادقترین اشکال و تجلّی تاریخ یک ملت است. شاعران و هنرمندان، وجدان و صدای زمانهشان هستند. تغییرات و دگردیسیها اجتماعی و تاریخی، اگر اصالت و موضوعیّت داشته باشند در قلمرو ادبیات نیز وارد میشوند. در تاریخ ایران، شعر، محمول و جلوهگر مصائب، تکانهها و دردهای اجتماعی بیشماری بوده و چون رسانهای فرهنگی و برنده، بسیاری از آسیبها و بحرانهای تاریخی و اجتماعی این مرز و بوم را در خود ضبط و ثبت نموده است. در این میان حافظ شیرازی، به مثابهی حافظهی تاریخی و فرهنگی جامعهی ایرانی و همچنین یکی از ناقدان وضعیت اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری، بسیاری از دردها و آسیبهای تاریخی و اجتماعی زمانهاش را دریافته و در عالم شعری به آن واکنش نشان داده است. این پژوهش با رویکردی تاریخی و روش توصیفی ـ تحلیلی، آسیبهای اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری در دیوان حافظ را در کانون توجه خود قرار داده است. یافتهها بیانگر آن است که: حافظ با فراست و وقوفی کمنظیر، بسیاری از آسیبها و بحرانهای اجتماعی و تاریخی زمانهاش، نظیر: ناامنی و بیثباتی، جبرباوری و تقدیرگرایی، پیمانشکنی، ریا و دوگانگی، بیاعتمادی، و چیرگی رذیلت بر فضیلت را دریافته و به شکلی ایضاحی و غیرایضاحی و به منظور آگاهیبخشی، آن را در اشعارش وارد نموده است. وی همچنین با کلامی سحرانگیز، در بسیاری از مواقع بدیلها و راهکارهای قابلتأملی از قبیل: شکیبایی، اختیارباوری، وفا، عشق و یکرنگی، آزمودن و عملگرایی، خردسندی و درویشی، در مقابل این آسیبهای اجتماعی را، ارائه داده است.