پژوهشهای میان رشته ای ادبی
سمانه رفاهی؛ نعمت الله ایران زاده
چکیده
این پژوهش، در راستای مطالعات بینرشتهای ادبیات، به دنبال واکاوی پیوند میان معماری و ادبیات داستانی شکل گرفته است. هدف این پژوهش تحلیل رمان سمفونی مردگان عباس معروفی و نقش بناها و عناصر معماری در شکل دادن به ساختار این رمان است. روش تحقیق بر مبنای نظریۀ مفهوم سکونت نوربری-شولتز است. در این پژوهش بناهای معماری این رمان از منظر نظریۀ ...
بیشتر
این پژوهش، در راستای مطالعات بینرشتهای ادبیات، به دنبال واکاوی پیوند میان معماری و ادبیات داستانی شکل گرفته است. هدف این پژوهش تحلیل رمان سمفونی مردگان عباس معروفی و نقش بناها و عناصر معماری در شکل دادن به ساختار این رمان است. روش تحقیق بر مبنای نظریۀ مفهوم سکونت نوربری-شولتز است. در این پژوهش بناهای معماری این رمان از منظر نظریۀ مفهوم سکونت و انواع سکنی گزیدن واکاوی شد. نتایج این پژوهش نشان میدهد بناهای معماری مانند کاروانسرا، قهوهخانه، خانه و فضاهایی چون آشپزخانه، انباری و عناصری چون آستانه و پنجره نقش کلیدی در این رمان ایفا میکنند و نویسنده با یاری جستن از ویژگیهای منحصرد به فرد آنها از منظر شیوههای مختلف سکونت و نیز دلالتهای ضمنیشان مفاهیم موردنظر خود را شرح میدهد. خانه، قهوهخانه و کاروانسرا در این داستان ادامۀ شخصیتها هستند و هویت شخصیتها با این مکانها تکمیل میشود. خانه برابر با پدر، قهوهخانه برابر با آیدین و کاروانسرا برابر با اورهان است. شخصیت آیدا نیز به کمک جزءفضای آشپزخانه و فضای آستانهای، که مبین مفاهیم خاصی در معماری است، توصیف میشود.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ماندانا منگلی
چکیده
دیوید یالوم، تنهایی را اولین منشاء اضطراب رنج وجودی انسان میداند و نظر وی بیشتر تنهایی و انزوای بنیادین اگزیستانسیال است. اغلب شخصیتهای داستانی بلقیس سلیمانی از تنهایی و بی پناهی رنج می برند و گرفتار سرگشتگی هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی وجوه تنهایی از دیدگاه دیویدیالوم و آثار داستانی بلقیس سلیمانی به روش توصیفی-تحلیلی میکوشد ...
بیشتر
دیوید یالوم، تنهایی را اولین منشاء اضطراب رنج وجودی انسان میداند و نظر وی بیشتر تنهایی و انزوای بنیادین اگزیستانسیال است. اغلب شخصیتهای داستانی بلقیس سلیمانی از تنهایی و بی پناهی رنج می برند و گرفتار سرگشتگی هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی وجوه تنهایی از دیدگاه دیویدیالوم و آثار داستانی بلقیس سلیمانی به روش توصیفی-تحلیلی میکوشد تا به بررسی عوامل تنهایی در شخصیت داستانهای سلیمانی از دید یالوم بپردازد. بر اساس دستاورد و ماحصل تحقیق حاضر، بیشتر شخصیت های داستانی بلقیس سلیمانی-به ویژه زنان- علیرغم تلاش در رویارویی با کاستیهای اجتماعی در پی یافتن و ساختن یک هویت یگانه برای خود هستند، اما موفق نمیشوند و گاه تنهایی آنان را به فنا و خودکشی سوق میدهد در این میان، خانواده نقش اساسی را در تنهایی شخصیتهای داستانی بلقیس سلیمانی ایفا میکند و تحصیل در دیار غربت به تنهایی دامن میزند. شناخت و پذیرش تنهایی، در زندگی انسان و ارتباط او با دیگران، نقشی بسیار مؤثر دارد. براساس یافته پژوهش، اضطراب تنهایی برآمده از رابطه به شدت متزلزل فرد با جهان پیرامون است.
احسان رئیسی
چکیده
ین مقاله ترجمهای است از مقالۀ «What Has Literature to Offer Computer Science?» که به قلم Mark Dougherty در سال 2003 در شمارۀ 7 مجلۀ HumanIT انتشار یافته است.نویسنده در این مقاله کوشیده است ظرفیتهای ادبیات را برای استفاده در علوم رایانه تبیین کند. مقاله به دو بخش کلی تقسیم میشود: در قسمت نخست دیدگاههای فلسفی مختلف دربارۀ نسبت مهندسی با هنر بررسی و تحلیل شده و ...
بیشتر
ین مقاله ترجمهای است از مقالۀ «What Has Literature to Offer Computer Science?» که به قلم Mark Dougherty در سال 2003 در شمارۀ 7 مجلۀ HumanIT انتشار یافته است.نویسنده در این مقاله کوشیده است ظرفیتهای ادبیات را برای استفاده در علوم رایانه تبیین کند. مقاله به دو بخش کلی تقسیم میشود: در قسمت نخست دیدگاههای فلسفی مختلف دربارۀ نسبت مهندسی با هنر بررسی و تحلیل شده و در بخش دوم در باب پیوند ادبیات و رایانه سخن رفته است. مؤلف میکوشد نشان دهد که میتوان بین ادبیات و رایانه نیز پیوندی مانند پیوند زبانشناسی و رایانه برقرار کرد و به واسطۀ این پیوند از ظرفیتهای ادبیات برای ارتقاء علوم رایانه بهره جست. مؤلف در حوزۀ علوم رایانه بر چند محور تمرکز کرده است که میتوان در آنها از ادبیات استفاده کرد: 1. هوش مصنوعی (برای فهم متن)؛ 2. مستندسازی سیستمهای رایانهای (برای آن که درک و دریافت این مستندات آسانتر شود)؛ 3. کدنویسی (برای مواجهه با کدها به مثابه یک متن ادبی یا بهرهگیر از صورتهای تمثیلی برای سادهسازی مسئلهها)
یاسر فراشاهی نژاد
چکیده
پارادایم به معنی سرمشقها و نمونههای حاکم بر ذهن و زبان دانشمندان در دورههای مختلف است و با اندکی تسامح، در علوم انسانی و هنر نیز نظامهای فکری غالب یا همان پارادایمها قابل شناسایی است. هنرمندان بسیاری خود را ذیل این نمونههای غالب میبینند و پیوندی عمیق با اندیشههای حاکم در زمان خود مییابند. در ایران از سالهای 1320 غالب هنرمندان ...
بیشتر
پارادایم به معنی سرمشقها و نمونههای حاکم بر ذهن و زبان دانشمندان در دورههای مختلف است و با اندکی تسامح، در علوم انسانی و هنر نیز نظامهای فکری غالب یا همان پارادایمها قابل شناسایی است. هنرمندان بسیاری خود را ذیل این نمونههای غالب میبینند و پیوندی عمیق با اندیشههای حاکم در زمان خود مییابند. در ایران از سالهای 1320 غالب هنرمندان و نویسندگان خود را وقف تبلیغ برای پارادایم حاکم؛ یعنی مارکسیسم کردهبودند و در دهه چهل، هنر مدرنِ خودارجاع «کانتی» بود که هنرمندان و نویسندگان متعددی را مجذوب خود ساخت. یک دهه بعد، تفکرات بومگرای اسلامی، که در ادامهی برخوردهای مختلف با سنت پدید آمده بود، زمینه را برای رشد زیباشناسی «قدسی» ایجاد کرد. به بیان دیگر روشنفکران و نواندیشان دینی با بهرهگیری از آرای فلاسفه غرب و سنتهای مذهبی، نوع جدیدی از فلسفهی هنر و ادبیات را در ایران پی نهادند. این نواندیشان که افرادی چون علی شریعتی، مرتضی مطهری، عبدالکریم سروش، داوری اردکانی و دیگران بودند، گرچه در موارد متعددی اختلاف نظر داشته و دارند، در زیباشناسی به حضور یک «امر قدسی» در هنر اسلامی باور دارند. بنابراین، باورمندی به امرقدسی در کنار شرایط اجتماعی و سیاسی ، به خصوص پس از انقلاب اسلامی، زمینه را برای رشد هنر اسلامی- انقلابی فراهم ساخته است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
سمیه رضایی؛ جعفر فسایی
چکیده
ادبیات و خصوصاً داستانهایی که برای کودکان نوشته میشود، اگر براساس شناخت درست از شخصیت و روحیات کودکانه و روانشناسی دوران کودکی نوشته شده باشد، نه تنها میتواند در برآوردهشدن بعضی از نیازهای کودک، یاریرسان باشد، بلکه در تقویت توانمندی کودکان در برآوردن نیازهایشان نیز میتواند نقش موثری داشته باشد و در این مهم والدین و مربیان ...
بیشتر
ادبیات و خصوصاً داستانهایی که برای کودکان نوشته میشود، اگر براساس شناخت درست از شخصیت و روحیات کودکانه و روانشناسی دوران کودکی نوشته شده باشد، نه تنها میتواند در برآوردهشدن بعضی از نیازهای کودک، یاریرسان باشد، بلکه در تقویت توانمندی کودکان در برآوردن نیازهایشان نیز میتواند نقش موثری داشته باشد و در این مهم والدین و مربیان کودک را یاری کند.از آنجا که نیازهای شخصیتهای داستانی رفتارهای آنها را شکل و جهت میدهد و اینگونه حوادث داستان به وجود میآید و در حقیقت برانگیختگی یک نیاز موجد ناپایداری در خط داستانی میشود، میتوان بر اساس نظریه گلاسر به تحلیل شخصیتهای داستانی در داستانهای کودکانه و در نهایت تبیین جنبه درمانی و میزان اثربخشی داستانها در شخصیت و بهبود سلامت روانی مخاطبان کودک پرداخت. در این پژوهش به منظور رسیدن به این هدف، آثار داستانی (تألیف و ترجمه) برگزیده (آثاری که بیشترین جوایز را به خود اختصاص دادهاند) در بازه زمانی 1300-1390، براساس کتاب برگهای ماندگار (حدوداً 145 داستان)، گزینش شدند. پس از گزینش آثار، شخصیتهای داستانی (اصلی و فرعی) در همه داستانها استخراج شدند؛ سپس به تبیین نیازهای شخصیتها در داستان پرداخته شد و اینکه برانگیختگی این نیازها به چه انتخابهایی منجر میشود و نوع انتخاب شخصیتها چه تأثیری در سرنوشت آنها دارد و سپس مقایسهای میان نیازهای پنجگانه صورت گرفت.
رضا عباسی؛ بهروز محمودی بختیاری؛ مهدی امیری؛ علی عسکر علیزاده مقدم
چکیده
بنیاد اندیشۀ آرمانشهری در دو داستان رحله ابن فطوطه نجیب محفوظ و نون و القلم جلال آل احمد بر نفی وضع موجود، وجود بحران و تلاش برای آرمانی کردن امور مطلوب بنا شده است، محیط خلق هر دو داستان، یعنی ایران و مصر در زمان نوشتن آنها دارای شرایطی بحرانی از نظر اجتماعی و فکری است که زمینه ساز ایجاد اندیشۀ آرمان شهری است از این رو. نویسندگان ...
بیشتر
بنیاد اندیشۀ آرمانشهری در دو داستان رحله ابن فطوطه نجیب محفوظ و نون و القلم جلال آل احمد بر نفی وضع موجود، وجود بحران و تلاش برای آرمانی کردن امور مطلوب بنا شده است، محیط خلق هر دو داستان، یعنی ایران و مصر در زمان نوشتن آنها دارای شرایطی بحرانی از نظر اجتماعی و فکری است که زمینه ساز ایجاد اندیشۀ آرمان شهری است از این رو. نویسندگان این دو اثر با استفاده از زبانی نمادین و با توجه به تصوف تلاش دارند تا تصویری از جامعۀ آرمانی خود ارائه دهند. از نگاه نویسندگان، آرمانشهر دستیافتنی است و علت عدم تحقق آن وجود حکومت و قبضه کردن قدرت توسط عدهای خاص است. زبان نوشتاری نجیب محفوظ در رحله ابن فطومه زبانی ادبی و متأثر از آثار کلاسیک ادبیات عربی است، در حالی که آل احمد زیانی عامیانه را برای روایت خود برگزیده است. داستان آل احمد در روایت خود، از تصوفی بهره برده است که جنبۀ اجتماعی آن نیرومند است و قلندران پیرو آن به دنبال قدرت هستند، اما در مواجه با دشواریهای آن خود نیز به راه صاحبان پیشین قدرت میروند و در نهایت از قدرت پیشین شکست میخورند؛ و قهرمان داستان نیز اگرچه به دنبال شهادت است، در نهایت تبعید میشود؛ اما محفوظ تصوف را در جنبۀ فردی آن یعنی بریدن از عالم مادّی و نقایص آن و کشف و شهود ناشی از مراقبه و ریاضت، وارد داستان خود کرده است و شخصیت اصلی داستان در پایان راه سعادت را در چنین تصوفی مییابد که امری فردی است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مژگان ربانی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمود فیروزی مقدم؛ سهند خیرآبادی
چکیده
این مقاله میکوشد با رویکردی بینانشانهشناسی و بر اساس الگوی رمزگان روایی رولان بارت به تحلیل فیلم اقتباسی «گاو خونی» ساختۀ بهروز افخمی برگرفتهشده ازرمان گاوخونی نوشتۀ جعفرمدرّس صادقی بپردازد. در نقد آثار سینمایی، به طور عمده به جنبههای زیباییشناسی، صحنه پردازی، عناصر بصری فیلم و درونمایۀ فیلم توجّه میشود و دلالتها، ...
بیشتر
این مقاله میکوشد با رویکردی بینانشانهشناسی و بر اساس الگوی رمزگان روایی رولان بارت به تحلیل فیلم اقتباسی «گاو خونی» ساختۀ بهروز افخمی برگرفتهشده ازرمان گاوخونی نوشتۀ جعفرمدرّس صادقی بپردازد. در نقد آثار سینمایی، به طور عمده به جنبههای زیباییشناسی، صحنه پردازی، عناصر بصری فیلم و درونمایۀ فیلم توجّه میشود و دلالتها، نشانهها و مؤلّفههای نشانهشناختی و معناشناختی آن، کمتر مورد توجّه قرار میگیرد. در تحلیل سینما، رویکرد نشانهشناسی به بررسی، تحلیل و تفسیر کنش دلالت پذیری و فرایند معنا سازی متن میپردازد و فیلم را به عنوان یک نظام نشانهای تصویری، دربرگیرندۀ «تصویر»(باز نمودشی)،«شاخص»(نشانة نقش کارکردی برای بازنمود تصویر) و «نماد»(نشانة تلقین کنندۀ معنا از معنای ذاتی تصویر) بررسی میکند. در رویکرد بینانشانهای، به یاری الگوی رمزگان روایی رولان بارت، یعنی رمزگان هرمنوتیکی، فرهنگی، معنابنی، کنشمند و نمادین، میتوان به تحلیل بینانشانه شناختی فیلمهای سینمایی از جمله فیلم اقتباسی «گاو خونی» پرداخت. دستاورد این پژوهش این است که با بررسی نظام نشانگانی متمایز بین دو متن زبانی- ادبی و متن تصویری، میتوان به تحلیل بینانشانگانی متنی ادبی-روایی(دراین پژوهش: رمان«گاوخونی») وفیلم اقتباسی-روایی(دراین پژوهش: فیلم«گاو خونی») به کمکِ رمزگان روایی پنجگانة رولان بارت پرداخت که این پژوهش، موجب غنای مطالعات متن شناختی ومطالعات سینمایی می شود.
شهرام کارگر؛ میثم زارع؛ بهرام شعبانی
چکیده
استعارۀ مفهومی از جمله نظریات زبانشناختی است که در سالهای اخیر توسّط دو زبانشناس به نامهای لیکاف و جانسون (1980) مطرح شده است.آنها معتقد هستند که بستر استعاره در ذهن و اندیشه و ناخودآگاه بشر است؛ نظام ادراکی انسان،سرشتی استعاری دارد و تمام کنشها و رفتار و گفتار انسان بر اساس همین قلمرو سازمانیافته و ناخودآگاه ذهنی صورت ...
بیشتر
استعارۀ مفهومی از جمله نظریات زبانشناختی است که در سالهای اخیر توسّط دو زبانشناس به نامهای لیکاف و جانسون (1980) مطرح شده است.آنها معتقد هستند که بستر استعاره در ذهن و اندیشه و ناخودآگاه بشر است؛ نظام ادراکی انسان،سرشتی استعاری دارد و تمام کنشها و رفتار و گفتار انسان بر اساس همین قلمرو سازمانیافته و ناخودآگاه ذهنی صورت میگیرد. طبق این نگاه، استعاره انتقال یا نگاشت از قلمروی انتزاعی به سوی قلمروی عینی است. پاسخ به این پرسش که چگونه عشق با واژهها و اصطلاحاتی که مفید معنای نورانیت هستند، تبیین شده است، محور اصلی این پژوهش است. بنابراین تلاش شده است تا بر اساس نگرش استعارۀ مفهومی، مقولۀعشقو ارتباط آن با نور، در غزلیات حافظ بررسی و تحلیل گردد. بدین ترتیب نور و ملزومات آن که مفهومی عینی است، در قلمروی مبدأ و عشق که موضوعی انتزاعی است، در قلمروی مقصد قرار گرفته است. ارتباط گستردۀ این دو قلمرو در غزل حافظ، بیانگر آن است که شاعر برای محسوس کردن موضوع عشق از مجموعۀ نور و ملزوماتش استفاده کرده استکه خود این مساله نشاندهندۀ آن است که حافظ عشق را روشنگر میداند. این پژوهش به شیوۀ کتابخانهای و روش تحلیلی توصیفی انجام شده است.
زهرا صابری نیا؛ نرگس محمدی بدر؛ فاطمه کوپا؛ فرهاد درودگریان
چکیده
از دیدگاه هرمنوتیک تأملی، نقل قصه و روایت حکایت متعلق به دو دنیای گفتمانی متفاوت است. هر چند هیچ روایتی بدون کنش و تهی از زمان نیست، ولی تحلیل انتقادی حکایت، پیشانگاشت همسویی و همگونی کنش و زمانِ آن را با قصه متعارض میسازد. به طوری که میتوان گفت چالش حکایت، واداشتن زبان به پیروی از اندیشه و استعارگی فهم و دغدغة قصه، عمقبخشی ...
بیشتر
از دیدگاه هرمنوتیک تأملی، نقل قصه و روایت حکایت متعلق به دو دنیای گفتمانی متفاوت است. هر چند هیچ روایتی بدون کنش و تهی از زمان نیست، ولی تحلیل انتقادی حکایت، پیشانگاشت همسویی و همگونی کنش و زمانِ آن را با قصه متعارض میسازد. به طوری که میتوان گفت چالش حکایت، واداشتن زبان به پیروی از اندیشه و استعارگی فهم و دغدغة قصه، عمقبخشی به یکپارچگی زبان و رویدادانگاری داستان است. آنچه که اندیشة نوشتار حاضر حول محور آن میگردد در نافذترین شکل خود در دقایق سهگانة زمان و حکایت «پل ریکور» فرانسوی مطرح شده است. او با تحلیل انتقادی ماهیت کنش و زمان در عرصة محاکات میگوید: هم-بستگی تنگاتنگ بین محاکات و پیرنگ سبب شده نظریهپردازان ادبی متوجه حضور مؤلفهای پنهان بنام «آفرینش» که حکایت را برخلاف قصه سرشار از اندیشندگی میکند نشوند و کنش و بازنمود آن در قصه را با بازعملآوری کنش در حکایت یکسان پندارند. پنداشت اخیر سبب غفلت از پیکربندی و فهم عملی حکایت شده خصیصههایی را نادیده میگیرد که این سنخ ادبی را در مقابل قصه قرار میدهد. پژوهشگران مقالة حاضر با استفاده از رهیافتهای وی روایت «پیر چنگی» را که از داستانهای مشترک عطار و مولوی است به شیوة تحلیلی- محتوایی مقایسه کرده در مواجهه با این سؤال که کدام خصیصههای روایتی قادر است قصه و حکایت را از هم متمایز سازد به این برآیند رسیدهاند که حکایت برخلاف قصه، فربه از «برونگستری»، «فهم عملی»، «خودآیینی» و «شاکلهسازی» است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
سودابه صفری سنجانی؛ بهمن نامور مطلق
چکیده
روایت «سبزهقبا» یکی از افسانههای عامیانهی مشهور سنجان است. چگونگی خط سیر قهرمان در سفر اسطورهای سبزهقبا بر اساس الگوی تک اسطورهی سفر قهرمان کمپبل و همچنین شناسایی سوق دهندهی روانی قهرمان داستان بر اساس نظریهی T.A ، مسئلهی اصلی این پژوهش است. هدف این پژوهش شناخت کهن الگوی سفر قهرمان در داستان اسطورهای «سبزهقبا»، ...
بیشتر
روایت «سبزهقبا» یکی از افسانههای عامیانهی مشهور سنجان است. چگونگی خط سیر قهرمان در سفر اسطورهای سبزهقبا بر اساس الگوی تک اسطورهی سفر قهرمان کمپبل و همچنین شناسایی سوق دهندهی روانی قهرمان داستان بر اساس نظریهی T.A ، مسئلهی اصلی این پژوهش است. هدف این پژوهش شناخت کهن الگوی سفر قهرمان در داستان اسطورهای «سبزهقبا»، مطالعهی ضمیر ناخودآگاهِ جامعهی مخاطبان داستان و پی بردن به انگیزهی روایتی داستان فوق است. این نوشتار با رویکرد اسطورهشناسی و روانشناسی به تحلیل داستان سبزهقبا میپردازد. روش انجام این پژوهش، توصیفیِ تحلیل محتوا و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانهای است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تمام مراحل الگوی کمپبل به جز چهار مؤلفهی آخرِ مرحلهی بازگشت در داستان سبزهقبا وجود دارد. به علاوه این پژوهش گواهِ وجود تعامل بین انگیزههای روانی-اخلاقی و روایی در شکلگیری داستان نمادین سبزهقبا است. همچنین نتیجهی این تحقیق نشان میدهد که طی کردن رشد شخصیتی، به عنوان یک کهن الگو در ضمیر ناخودآگاه جمعی در انسان، ارزشی فرامنطقهای محسوب میشود به علاوه این پژوهش نتیجه میگیرد که نظریهی سوق دهنده (رانه)های اریک برن در قسمت آزمونهای نظریهی سفر قهرمان کمپبل به خوبی بازتاب یافته است و وجود سوق دهندههای مذکور را در این افسانهی ایرانی ثابت میکند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
علیرضا عزیزی یوسفکند؛ بهمن نامور مطلق
چکیده
کرونا، ویروس ناشناختهای است که همه مرزهای طبیعی و انسانی را پشت سر گذاشته به طوری که هنرمندان جهان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. هنرمندان کرد نیز از این امر بیتأثیر نبوده و در آثارشان این امر را بازتاب دادهاند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل پیامدهای کرونا، در ﭼﺎرﭼﻮﺑﻲ ﻏﻴﺮ از ﻣﺎﻫﻴﺖ اصلی آن، بهعنوان ﻣﻀﻤﻮن هنری در آثار هنرمندان ...
بیشتر
کرونا، ویروس ناشناختهای است که همه مرزهای طبیعی و انسانی را پشت سر گذاشته به طوری که هنرمندان جهان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. هنرمندان کرد نیز از این امر بیتأثیر نبوده و در آثارشان این امر را بازتاب دادهاند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل پیامدهای کرونا، در ﭼﺎرﭼﻮﺑﻲ ﻏﻴﺮ از ﻣﺎﻫﻴﺖ اصلی آن، بهعنوان ﻣﻀﻤﻮن هنری در آثار هنرمندان کرد از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار است. باشلار جهت تحلیل اثر هنری، تخیل مؤلف را مورد توجه قرار داده و عناصر اصلی و اولیه سازنده جهان (آب، هوا، خاک و آتش) را اساس شناخت اثر هنری و تخیل هنرمند قرار میدهد چراکه معتقد است تخیل بر پایه صورتهای مادی شکل میگیرد. این پژوهش، به لحاظ ماهیت از نوع کیفی بوده و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. همچنین گردآوری اطلاعات و دادهها با استفاده از منابع مکتوب و کتابخانهای، میدانی، همچنین شبکه جهانی اطلاعرسانی (اینترنت) صورت گرفته و در پی پاسخ به این پرسش است که: تأثیر پاندمی کرونا و فضای حاصله از آن بر هنرمندان کرد منتخب در این پژوهش و آثارشان چگونه بوده است؟ در این راستا، ابتدا با تنظیم یک فراخوان و پخش آن در فضای مجازی و جامعه، ارتباط با هنرمندان بهصورت میدانی و ... بالغبر 290 اثر در قالبهای متفاوت هنری و با محوریت کرونا جمعآوری شد. سپس با توجه به کیفیت آثار جمعآوریشده به روش هدفمند، آثار هر هنرمند از هر کشور کردنشین «ایران، عراق، سوریه» انتخاب و به تحلیل و بررسی آثار این سه هنرمند منتخب از منظر نظریۀ باشلار پرداخته شد. نتیجه نشان داد که هنرمندان منتخب در این پژوهش بیشتر به فضای درونی خویش مراجعه کرده و آثار این دوره آنها بیشتر به سمت درونگرایی و دغدغههای درونی هنرمند گرایش پیداکرده و انعکاس مستقیم اثرات کووید 19 در جامعه انسانی کمتر در آثار این هنرمندان انعکاس پیداکرده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
خدیجه ساتیاروند؛ تقی پورنامداریان؛ یوسف محمدنژاد
چکیده
احمد شاملو از چهره های نامبردار شعر نو محسوب می شود، قضاوت های متفاوتی درباره ی شعرش صورت گرفته است، برخی وی را بسیار متأثر از شاعران فرنگی دانسته اند. از آنجا که تصویرغالباً از ارکان مهم شعر است و با توجه به نظریه بینامتنیت که هر متنی را متأثر از متون پیشین یا معاصر خود می داند با بررسی تصاویر شعری می توان به میزان ارتباط یا عدم ارتباط ...
بیشتر
احمد شاملو از چهره های نامبردار شعر نو محسوب می شود، قضاوت های متفاوتی درباره ی شعرش صورت گرفته است، برخی وی را بسیار متأثر از شاعران فرنگی دانسته اند. از آنجا که تصویرغالباً از ارکان مهم شعر است و با توجه به نظریه بینامتنیت که هر متنی را متأثر از متون پیشین یا معاصر خود می داند با بررسی تصاویر شعری می توان به میزان ارتباط یا عدم ارتباط شعر شاملو با میراث شعری کهن پی برد.برای این منظور تصویرهایی که در قالب تشبیه ، استعاره ، تشخیص ،کنایه و صفت هنری در شعر وی بیان شده اند، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با نگاهی به نظریه بینامتنیت و رویکرد سنت گرایی ادبی انجام شده است. بررسیوتحلیل داده های تحقیق نشان داده برغم نظر مخالفین شاملو، تصاویرشعری شاعران کهن پارسی در شعر وی به صورت صریح (عین تصویر در بافت نو) و ضمنی( قسمتی از تصویر ، تصویر با مفهومی تازه در بافت نو) بازتاب یافته است. در این میان بیشترین بازتاب مستقیم یا صریح به ترتیب در تصاویر شعری کنایه و تشبیه و بازتاب غیرمستقیم یا ضمنی در تصاویرشعری تشخیص ، استعاره و صفت هنری صورت گرفته است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه زمانی؛ ابراهیم کنعانی
چکیده
مسألۀ سبک زندگی، یکی از مباحث مهمی است که در نشانهشناسی اجتماعی طرح میشود. جایگاه سوژه بهمنزلۀ ساحتی گفتمانی بازنمایی میشود که در تعاملات بینسوژهای زیسته و در بستری گفتمانی تحقق پذیرفتهاست. این ساحت گفتمانی، بر قراردادهای اجتماعی- فرهنگی استوار است که براساس آن، سوژه با ابژهها و کنشهای دیگر تعامل برقرار میکند. اریک ...
بیشتر
مسألۀ سبک زندگی، یکی از مباحث مهمی است که در نشانهشناسی اجتماعی طرح میشود. جایگاه سوژه بهمنزلۀ ساحتی گفتمانی بازنمایی میشود که در تعاملات بینسوژهای زیسته و در بستری گفتمانی تحقق پذیرفتهاست. این ساحت گفتمانی، بر قراردادهای اجتماعی- فرهنگی استوار است که براساس آن، سوژه با ابژهها و کنشهای دیگر تعامل برقرار میکند. اریک لاندوفسکی، نشانهشناس اجتماعی، در بررسی ارتباطات اجتماعی، براساس ارتباط گروه «مرجع» و «دیگری»، چهار نوع «سبک مختلف زندگی» را شناسایی کردهاست که عبارتند از سبک زندگی «اسنوب»، «داندی»، «آفتابپرست» و «خرس». سابقۀ طولانی نظام طبقاتی در ایران و تداوم آن در دوران اسلامی تا پیش از مشروطیت، سبکهای زندگی متفاوتی را سازماندهی کردهاست. در آثار ادبی و بهویژه آثار تعلیمی برخورد گروه حاکم با گروههای زیردست انعکاس یافتهاست. کلیله و دمنه نیز از جمله آثاری است که به شیوهای تمثیلی و نمادین ارتباط گروه حاکم و زیردست در آن بازنمایی شدهاست. مقالۀ حاضر با استفاده از رویکرد اریک لاندوفسکی به بررسی سبکهای مختلف زندگی در باب «شیر و گاو» کلیله و دمنه پرداختهاست. نتیجۀ بررسی حاضر نشان میدهد که دمنه اسنوبوار با شبیهسازی خود با گروه مرجع دو نوع سبکزندگی درباریان( فدائیان و غدراندیشان) را بازنمایی میکند. کنش رفتاری کلیله نیز همانند «داندی» به تمایز از گروه مرجع درباری تمایل دارد. گاو نیز ابتدا همانند «آفتابپرست» بهناچار به تقلید از گروه مرجع میپردازد و در پایان همانند «خرس» با رفتاری نابهنجار موجب هلاکت خویش میگردد. شیر که نماد قدرت مطلق است با در پیش گرفتن سبک رفتاری نابهنجار «خرس» از خصوصیات پادشاه مطلوب فاصله میگیرد.
تورج زینی وند؛ روژین نادری
چکیده
عزالدین المناصره (1946- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینیتبار از پژوهشگران برجستة ادبیّات تطبیقی در جهان عرب بهشمار میآید که موضعگیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با طرح مفاهیم مرکزیّت اروپا-آمریکایی زبان، شرط اختلاف زبانی در مطالعات مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، آنگلوگرایی و فرانکوگرایی ...
بیشتر
عزالدین المناصره (1946- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینیتبار از پژوهشگران برجستة ادبیّات تطبیقی در جهان عرب بهشمار میآید که موضعگیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با طرح مفاهیم مرکزیّت اروپا-آمریکایی زبان، شرط اختلاف زبانی در مطالعات مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، آنگلوگرایی و فرانکوگرایی و ترجمة بیگانهساز، به بررسی نقادانة امپریالیسم زبانی در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهشهای ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. از اینرو، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به معرّفی و تحلیل و البته نقد دیدگاههای عزالدین مناصره در جریان سیاست زبانی استعمار پرداخته و به این نتایج دست یافته است. مناصره از زبان به مثابة ابزار «انتقال فرهنگ»، بهعنوان شکل نوینی از استعمار در دوران حاضر یاد میکند. از نظرگاه او، ترویج زبان انگلیسی و فرانسوی توسط سلطهطلبان، در کشورهای جهان سومی، از یکسو، بهمنزلة «نفوذ و استیلا» یافتن در آنها به شکلی نرم و آرام است که موجب افزایش منافع غرب در کشورها شده و از سوی دیگر، فرهنگها و زبانهای ملّی و محلّی را در بلندمدت به سمت تضعیف یا نابودی سوق داده است. مناصره، بومیگرایی ترجمه و برگردان آثار ادبی مطابق با ارزشهای ایدئولوژیکی فرهنگ مقصد و به کارگیری وسائل ارتباطات و اطلاعات همچون رسانهها و اینترنت و تعاملهای سازنده با کشورهای اسلامی را که زبان عربی در آن کشورها به عنوان زبان دوم مورد توجّه قرار میگیرد؛ از جمله راهکارهایی برای حفظ و نشر زبان عربی و مقابله با امپریالیسم زبانی برمیشمرد.
طاهره گلستانی بخت؛ مریم زمانی(الله داد)؛ سامان رحمانی فرشباف
چکیده
منتقدین ادبی با بهره گیری از علم روان شناسی و تحلیل شخصیت و رویدادهای داستان، زوایای پنهان متن را آشکار می نمایند. یکی از اهداف نقد روان کاوانه بررسی و تحلیل شخصیت ها و وقایع پیوسته در متن است. هدف این مطالعه بررسی عقده حقارت، نمودهای برتری جویی و شیوه های جبران عقده حقارت در شخصیتهای اصلی داستان است. رمان های بلند و هنری، با توجه به ...
بیشتر
منتقدین ادبی با بهره گیری از علم روان شناسی و تحلیل شخصیت و رویدادهای داستان، زوایای پنهان متن را آشکار می نمایند. یکی از اهداف نقد روان کاوانه بررسی و تحلیل شخصیت ها و وقایع پیوسته در متن است. هدف این مطالعه بررسی عقده حقارت، نمودهای برتری جویی و شیوه های جبران عقده حقارت در شخصیتهای اصلی داستان است. رمان های بلند و هنری، با توجه به پرداختن به وجه های مختلف شخصیت و رویدادهای متنوع پیرامون آن، جایگاه خوبی برای بروز و ظهور نقد روان شناختی هستند؛ از این رو رمان بلند و درخشان کلیدر، به قلم محمود دولت آبادی به دلیل پرداختن به وجوه مختلف شخصیتهای متعدد داستان ، متن خوبی برای این بررسی است. یافته های این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده؛ حاکی از این است که نیروی برانگیزنـده و محرک رفتـارهـای گل محمد حس برتری جویی او و تلاش برای غلبـه بر احسـاس کهتری بود که عمال حکومتی بر وی روا داشتند. رفتار وی در پایان داستان بیانگر رسیدن به یکپارچگی و انسجام نقش وی و وسیله ای برای بروز جنبه های برتر و متعالی شخصیت وی می باشد. سایر شخصیتهای داستان نیز مانند ستار، بیگ محمد و خان عمو نیز با غلبه بر احساس حقارت به مراتبی از حس برتری جویی رسیده بودند اما برخی دیگر مانند قدیر، نادعلی، از احساس کهتری به ورطه عقده حقارت غلطیدند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
علی عشقی سردهی
چکیده
نظریۀ کنش اجتماعی ِ ماکس وبر، جامعهشناس نامدار آلمانی، زمینۀ بررسی عقلانیت را در رفتارهای اجتماعی فراهم میکند. وبر و پس از او پیروان و همفکرانش با تعیین کنشهای چهارگانۀ اجتماعی و دستهبندی آن، میزان عقلانیت موجود در این کنشها را بررسی کردند. اکبر رادی نمایشنامهنویس ایرانی، یک بخش از این نظریه را به نام کنش معطوف به ...
بیشتر
نظریۀ کنش اجتماعی ِ ماکس وبر، جامعهشناس نامدار آلمانی، زمینۀ بررسی عقلانیت را در رفتارهای اجتماعی فراهم میکند. وبر و پس از او پیروان و همفکرانش با تعیین کنشهای چهارگانۀ اجتماعی و دستهبندی آن، میزان عقلانیت موجود در این کنشها را بررسی کردند. اکبر رادی نمایشنامهنویس ایرانی، یک بخش از این نظریه را به نام کنش معطوف به هدف در نمایشنامۀ پلکان، بررسی میکند. نظریۀ تحرک اجتماعی یا فرا رفتن فرد از یک لایۀ اجتماعی به لایۀ بالاتر هم با نمایش زندگی بلبل، میوهفروش دورهگرد تشریح میشود. در این نمایشنامه، بلبل با روی آوردن به دزدی، دروغ، عهدشکنی، تشکیل گروه فشار، رشوه دادن و حتی قتل غیر عمد به یک مقاطعهکار ساختمانی ثروتمند تبدیل میشود. در روند این تحرک اجتماعی ابتدا عناصری مانند فرهنگ، بیگانگی و میل به ارتقا، مبارزه و رقابت بررسی میگردد و پس از آن از پدیدههایی همچون خودکشی، خودکامگی، مهاجرت و اعتصاب کارگران هم سخن به میان میآید. قهرمان نمایش اکبر رادی، گرچه موفق به بهبود جایگاه اقتصادی خود میشود اما به دلیل رفتارهای ناهنجار اجتماعی، نمیتواند جایگاه فرهنگی خویش را تغییر دهد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
علیرضا شعبانلو
چکیده
لیکاف و جانسون، استعاره را ابزاری شناختی میدانند که بواسطة چیزی متعارف و تجربی، چیزی دیگر را میشناسیم. از نظر آنان استعاره در سراسر زندگی روزمره و نه تنها در زبان، که در اندیشه و عمل ما جاری است و نظام مفهومی معمول ما که در چارچوب آن میاندیشیم و عمل میکنیم، ماهیتی اساساً استعاری دارد. آنان مدّعیاند در نظریههای سنتی، به رابطة ...
بیشتر
لیکاف و جانسون، استعاره را ابزاری شناختی میدانند که بواسطة چیزی متعارف و تجربی، چیزی دیگر را میشناسیم. از نظر آنان استعاره در سراسر زندگی روزمره و نه تنها در زبان، که در اندیشه و عمل ما جاری است و نظام مفهومی معمول ما که در چارچوب آن میاندیشیم و عمل میکنیم، ماهیتی اساساً استعاری دارد. آنان مدّعیاند در نظریههای سنتی، به رابطة استعاره با تفکر توجّه نشده است؛ بلکه فقط به تعابیر زبانی استعارهها در شعر و ادبیات توجه کردهاند و بین زبان روزمره و زبان ادبی تمایز نهادهاند. از این رو تعریف جدید را در تقابل با استعارة زبانی، استعارة مفهومی نامیدند که دارای ویژگیهای چون یکسویگی نگاشت و اصل تغییر ناپذیری است و به انواعی چون استعاره متعارف و نو و تصویری تقسیم میشود. در این مقاله، نظریة استعاره مفهومی و برخی از تناقضهای درونی آن را نقد کردهایم که برخی از نتایج عبارتند از: شناخت و فهم استعاری نیست بلکه قیاسی است؛ استعاره مبتنی بر شباهت است و تغییر ناپذیری اصل معتبری نیست.
محمد کشاورز بیضایی
چکیده
هنر و ادبیات، یکی از صادقترین اشکال و تجلّی تاریخ یک ملت است. شاعران و هنرمندان، وجدان و صدای زمانهشان هستند. تغییرات و دگردیسیها اجتماعی و تاریخی، اگر اصالت و موضوعیّت داشته باشند در قلمرو ادبیات نیز وارد میشوند. در تاریخ ایران، شعر، محمول و جلوهگر مصائب، تکانهها و دردهای اجتماعی بیشماری بوده و چون رسانهای فرهنگی و ...
بیشتر
هنر و ادبیات، یکی از صادقترین اشکال و تجلّی تاریخ یک ملت است. شاعران و هنرمندان، وجدان و صدای زمانهشان هستند. تغییرات و دگردیسیها اجتماعی و تاریخی، اگر اصالت و موضوعیّت داشته باشند در قلمرو ادبیات نیز وارد میشوند. در تاریخ ایران، شعر، محمول و جلوهگر مصائب، تکانهها و دردهای اجتماعی بیشماری بوده و چون رسانهای فرهنگی و برنده، بسیاری از آسیبها و بحرانهای تاریخی و اجتماعی این مرز و بوم را در خود ضبط و ثبت نموده است. در این میان حافظ شیرازی، به مثابهی حافظهی تاریخی و فرهنگی جامعهی ایرانی و همچنین یکی از ناقدان وضعیت اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری، بسیاری از دردها و آسیبهای تاریخی و اجتماعی زمانهاش را دریافته و در عالم شعری به آن واکنش نشان داده است. این پژوهش با رویکردی تاریخی و روش توصیفی ـ تحلیلی، آسیبهای اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری در دیوان حافظ را در کانون توجه خود قرار داده است. یافتهها بیانگر آن است که: حافظ با فراست و وقوفی کمنظیر، بسیاری از آسیبها و بحرانهای اجتماعی و تاریخی زمانهاش، نظیر: ناامنی و بیثباتی، جبرباوری و تقدیرگرایی، پیمانشکنی، ریا و دوگانگی، بیاعتمادی، و چیرگی رذیلت بر فضیلت را دریافته و به شکلی ایضاحی و غیرایضاحی و به منظور آگاهیبخشی، آن را در اشعارش وارد نموده است. وی همچنین با کلامی سحرانگیز، در بسیاری از مواقع بدیلها و راهکارهای قابلتأملی از قبیل: شکیبایی، اختیارباوری، وفا، عشق و یکرنگی، آزمودن و عملگرایی، خردسندی و درویشی، در مقابل این آسیبهای اجتماعی را، ارائه داده است.
سعیده صمیمی؛ پروانه عادلزاده؛ کامران پاشایی فخریی
چکیده
مثلث کارپمن یک الگوی اجتماعی یا روانشناختی است که تعاملِ بین افراد را در یک تحلیل تراکنش، که توسط استفان کارپمن طراحی شده است، توضیح میدهد. این الگو سه نقش روانشناختی را که معمولا افراد ناخودآگاه در موقعیتهای روزمره اشغال میکنند، بیان میکند؛ در مدل ترسیمی مثلث کارپمن سه ضلع وجود دارد. یک ضلع به نام ناجی، ضلعی به نام قربانی ...
بیشتر
مثلث کارپمن یک الگوی اجتماعی یا روانشناختی است که تعاملِ بین افراد را در یک تحلیل تراکنش، که توسط استفان کارپمن طراحی شده است، توضیح میدهد. این الگو سه نقش روانشناختی را که معمولا افراد ناخودآگاه در موقعیتهای روزمره اشغال میکنند، بیان میکند؛ در مدل ترسیمی مثلث کارپمن سه ضلع وجود دارد. یک ضلع به نام ناجی، ضلعی به نام قربانی و ضلع دیگر با عنوان آزارگر. هر شخص یک نقش اصلی و آشناترین نقش را دارد کارپمن این موقعیت را دروازه شروع مینامد. اگرچه هر کسی نقشی دارد که بیشترین آشنایی را با آن دارد، اما وقتی فرد روی مثلث قرار گرفت، به طور خودکار از طریق تمام موقعیتها میچرخد و نقشها را تغییر میدهد. مقاله پیشرو مبتنی بر رویکرد تحلیلی روانکاوانه تلاش خواهد کرد تا شخصیت طوبا را بر اساس مثلث کارپمن تببین نماید. آنچه از بازخوانی شخصیت طوبا در رمان برمیآید این است که شخصیت طوبا بر اساس مثلث کارپمن حالت چرخشی دارد. و در هر سه نقش جا به جا میشود و در هر سه جایگاه ایفای نقش میکند. از ناجی به قربانی جهت گیری می کند و از قربانی به آزارگری که این پرسه تقریبا تکرار میشود و بیشتر در نقش آزارگر و قربانی ظاهر میشود. طوبا در مثلث کارپمن گیر میافتد و در واقع اسیر بازهای روانی میشود که حاصلی جز استیصال و درماندگی ندارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
حامد صافی
چکیده
تاریخ الامم و الملوک» یا تاریخ الرّسل و الملوک» نام کتابی است که محمّد بن جریر طبری در تاریخ جهان از آغاز خلقت تا پایان سال 302 هجری قمری به رشتۀ تحریر درآوردهاست. از ابوعلی محمّد بلعمی کتابی به دست ما رسیدهاست که با نام «تاریخنامۀ طبری» یا «تاریخ بلعمی» شناخته میشود. باور پژوهشگران بر آن است که بلعمی کتاب طبری ...
بیشتر
تاریخ الامم و الملوک» یا تاریخ الرّسل و الملوک» نام کتابی است که محمّد بن جریر طبری در تاریخ جهان از آغاز خلقت تا پایان سال 302 هجری قمری به رشتۀ تحریر درآوردهاست. از ابوعلی محمّد بلعمی کتابی به دست ما رسیدهاست که با نام «تاریخنامۀ طبری» یا «تاریخ بلعمی» شناخته میشود. باور پژوهشگران بر آن است که بلعمی کتاب طبری را به فارسی برگردان کرده و مطالبی از آن کاسته و بخشیهایی را نیز برافزودهاست. در پژوهش حاضر، روایت طبری و بلعمی از رویدادهای روز عاشورای سال 61 هجری قمری، تجزیه، مقایسه و تحلیل شدهاست. این پژوهش با تکیه بر نظریۀ فزونمتنیّت ژرار ژنت انجام شدهاست. بر اساس این نظریه، همۀ متون از متون پیش از خویش برگرفته شدهاند. متن آغازین، «پیشمتن» و متن پسین، «بیشمتن» نامیده میشود. در جریان برگرفتگی بیشمتن از پیشمتن، تغییراتی حاصل میشود که «گشتار» نام دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، روایت بلعمی از روز عاشورا نمیتواند ترجمهای از روایت طبری باشد. اعمال انواع گشتار کمّی مهمترین عامل دگرگونی روایت بلعمی نسبت به روایت طبری بودهاست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
یحیی طالبیان؛ محمد صادق فتاح آتانی؛ محمود بشیری
چکیده
بر اساس یافته های زبان شناسان، گویش الموتی را می توان در زیر مجموعه زبان های شمالی_غربی ایران باستان تقسیم بندی کرد و زبان های ایرانی را میتوان در قالب خانواده ی بزرگ زبانی (هند و اروپایی) بررسی کرد، افق مقایسه و پیوند گویش الموتی با زبان لاتین در سرآغاز و منشا از جهات شکل، ساختار آوایی و معنایی دامنه وسیعی از تحقیقات را پیش چشم محققان ...
بیشتر
بر اساس یافته های زبان شناسان، گویش الموتی را می توان در زیر مجموعه زبان های شمالی_غربی ایران باستان تقسیم بندی کرد و زبان های ایرانی را میتوان در قالب خانواده ی بزرگ زبانی (هند و اروپایی) بررسی کرد، افق مقایسه و پیوند گویش الموتی با زبان لاتین در سرآغاز و منشا از جهات شکل، ساختار آوایی و معنایی دامنه وسیعی از تحقیقات را پیش چشم محققان می گستراند، هنوز بسیاری از واژگانی که در زبان گویشوران الموتی به کار برده می شود با صورت و ساخت آوایی کهن آن به کار می رود. در این مقاله به طور اجمالی به برخی از ویژگی های صرفی باستانی این گویش اشاره خواهد شد و در ادامه برای اثبات نگرش فوق بیست واژه و سه پسوند را که از جهت شکل آوایی و معنایی با واژگان لاتین هم پوشانی دارند تطبیق می شوند؛ نخست واژگان را در منشا و ریشههای باستانی زبان های ایرانی یعنی پهلوی و اوستایی می کاود؛ سپس کلمات را در نگاهی عمیق تر در بستر خانواده زبان های هند و اروپایی مقایسه می کند و شباهت های معنایی و آوایی آن را ارائه می دهد. هویت و اصالت باستانی این گویش را در زبان های ایرانی و پیوند آن را با خانواده زبان های هند و اروپایی می توان مشاهده کرد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
علیرضا شعبانلو
چکیده
عشق از مفاهیم اساسی عرفان اسلامی و اساس آفرینش در منظر عرفاست و شناخت عرفان اسلامی بی شناخت عشق ممکن نیست. سخن عرفا به دلیل این که اغلب در حالات بی خودی بیان میشود یا این که بیانگر معارفی است که در حالات بی خودی بدان دست یافتهاند، لذا سراسر استعاری و نمادین است و برای دستیابی به بنیان تفکر و اندیشة عرفا لازم است تا سخنانشان تحلیل ...
بیشتر
عشق از مفاهیم اساسی عرفان اسلامی و اساس آفرینش در منظر عرفاست و شناخت عرفان اسلامی بی شناخت عشق ممکن نیست. سخن عرفا به دلیل این که اغلب در حالات بی خودی بیان میشود یا این که بیانگر معارفی است که در حالات بی خودی بدان دست یافتهاند، لذا سراسر استعاری و نمادین است و برای دستیابی به بنیان تفکر و اندیشة عرفا لازم است تا سخنانشان تحلیل و تأویل شود. در این مقاله با یاری از نظریة مفهومی استعاره، تعابیر عشق در آثار مولوی را تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدم که استعارههای «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» و «عشق خداست»، سه کلید مفهومی عشق هستند و دو کلید مفهومی «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» از کلان استعاره «عشق خداست» برآمدهاند.زبان استعاری مولوی، زبان اساطیری است و ساختار ذهنی وی منطبق بر اندیشههای کهن است زیرا آثار زبانی و اندیشگانی روایات کهن درباره شاه و معشوق و خدا و عشق و آفرینش همچنان در متونی که مولوی خوانده بود و در باورهای عامه و فضای جامعة وی برجای بوده است و چه بسا مولوی بدون اراده به چنین شناختی از عشق رسیده بود و آن را دارای چنان ویژگیهایی میدانست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه تقینژاد؛ محتشم محمدی؛ علی محمد محمودی
چکیده
یکی از ساختارهای بنیادی در شعر رُزا جمالی و غادهالسّمّان تفکر اسطورهای است. از آنجا که این دو شاعر از لحاظ شیوۀ استفاده از واژگان و عناصر زبانی زنانه شباهتهای بسیاری با هم دارند، اشعارشان از جنبۀ عناصر زبانی مشترک و دارای کهن الگو، تحلیل تطبیقی شده است؛ بنابراین روش انجام پژوهش تطبیقی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده است. یافتهها ...
بیشتر
یکی از ساختارهای بنیادی در شعر رُزا جمالی و غادهالسّمّان تفکر اسطورهای است. از آنجا که این دو شاعر از لحاظ شیوۀ استفاده از واژگان و عناصر زبانی زنانه شباهتهای بسیاری با هم دارند، اشعارشان از جنبۀ عناصر زبانی مشترک و دارای کهن الگو، تحلیل تطبیقی شده است؛ بنابراین روش انجام پژوهش تطبیقی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده است. یافتهها نشان میدهد هر دو شاعر بر اساس اندیشه و عاطفۀ زنانه از عناصر و جلوههای طبیعت استفاده کردهاند و حضور این عناصر و مفاهیم مثل زمین، دهلیز، دریا، اقیانوس، درخت و ... ریشۀ کهنالگویی دارند؛ درواقع هر دو شاعری دارای سرشت و ذهنیتی متأثر از ضمیر ناخودآگاه هستند و تصاویر شعر آنها فراتر از مرزها و محدودیتهای مردسالارانه محسوب میشود. همچنین عناصر کهنالگویی زنانه (رویش، زایش، حیات، جاودانگی و مرگ) در اشعار این شاعران برجسته است. رزا جمالی، زایش و حیات را از طریق تشبیه خود به کلمۀ زنانه «زمین» و غادهالسمان جاودانگی زنانه را از طریق همانند دانستن خود با «درخت و جنگل» نشان داده است. از لحاظ ذهنیت زنانه باید گفت زبان جمالی نسبت به زبان غاده مبهمتر و زنانهتر است. همچنین وحدت و جاودانگی در شعر جمالی بیشتر از غاده دیده میشود.
کلمات کلیدی: ادبیات تطبیقی؛ رزا جمالی؛ غادهالسمان؛ طبیعت؛ اسطوره؛ کهنالگو
رحیم سلامت آذر
چکیده
ین و اخلاق در «شهریار» و «سیاستنامه» و وجوه تفاوت آنها، موضوع اصلی این نوشتار است. روشی که برای اینکار مدنظر است، مطالعه تطبیقی است. آنچه این مطالعه مفروض داشته، این است که دید ماکیاولی در «شهریار» نسبت به دین یکسره فایدهگرایانه، واقعگرا، مدرن و البته غیرسکولار بوده و آن را تنها وسیلهای جهت اتّحاد مردم میداند ...
بیشتر
ین و اخلاق در «شهریار» و «سیاستنامه» و وجوه تفاوت آنها، موضوع اصلی این نوشتار است. روشی که برای اینکار مدنظر است، مطالعه تطبیقی است. آنچه این مطالعه مفروض داشته، این است که دید ماکیاولی در «شهریار» نسبت به دین یکسره فایدهگرایانه، واقعگرا، مدرن و البته غیرسکولار بوده و آن را تنها وسیلهای جهت اتّحاد مردم میداند و در اخلاق نیز بیپروا، عاری از احساسات و گاه بیاخلاق است، بعلاوه که هیچ اخلاقی مقدّم بر جامعه و حکومت نمیداند و اخلاق را محصول زور و قانون حکومت میپندارد. از سوی دیگر نگرش نظامالملک در «سیاستنامه» نسبت به دین متعصّبانه، کلاسیک و محافظهکارانه است و برخلاف ماکیاولی، دین را هم بهخاطر خود دین و حقانیّت آن، ارزش مینهد و هم اینکه از آثار سیاسی آن غافل نیست. در اخلاق نیز چون آن را برآمده از دین (اسلام) میداند معتقد بود در صورت عدم وجود حکومت، باز اخلاقی وجود خواهد داشت، یعنی اخلاق را منوط به وجود حکومت نمیانگارد. همه اینها بهعنوان فرضیه این نوشتار، با رجوع به متن هر دو اثر مذکور، بررسی میشود.
سیامک نادری
چکیده
بخشی از فضای مناقشهبرانگیز و تأویلپذیر بوف کور را میتوان در تصاویری بازجست که به فرهنگ شفاهی تهران سدهی سیزدهم اشاره دارد. به مردمانی قصهپرداز که اینک خود بخشی از قصهها شدهاند. حکایات بازمانده از این مردمان به اندازهای به شخصیتها و حوادث بوف کور نزدیک است که این گمان را ایجاد میکند: «شاید هدایت در نوشتن ...
بیشتر
بخشی از فضای مناقشهبرانگیز و تأویلپذیر بوف کور را میتوان در تصاویری بازجست که به فرهنگ شفاهی تهران سدهی سیزدهم اشاره دارد. به مردمانی قصهپرداز که اینک خود بخشی از قصهها شدهاند. حکایات بازمانده از این مردمان به اندازهای به شخصیتها و حوادث بوف کور نزدیک است که این گمان را ایجاد میکند: «شاید هدایت در نوشتن بوف کور از آنها بهره جسته باشد.» این تصاویر را به طور خلاصه میتوان در موضوعات زیر دستهبندی کرد: جغد ساعت،حکیمباشی یا قلمدانساز انبار ارگ،بیبیخانم و حکیمباشی،سرنوشت یک بیمار در حال احتضار، سمساری حسین گدا و شرابخانهی اعتضادالسلطنه، مهدیعلیخان مردی از بنارس، کلیسای طاطاووس، تصنیف رایج «حالا نخوریم کی خوریم؟»،وکلای بقال و چقال مجلس، جوانمرد قصاب، آبگوشت آدم، محاکمهی محمدباقر گلپایگانی،آببازی روز سیزده و عمارت سرخهحصار. بازخوانی این عناصر میتواند بوف کور را به یک اثر اتوبیوگرافیک تاریخی با محوریت تهران صفوی ـ قاجاری نزدیک کند. این پژوهش در نظر دارد با تکیه بر مطالعات تطبیقی به روش کتابخانهای به این پرسش پاسخ گوید که سهم بوف کور از این تصاویر، حکایات و فرهنگ شفاهی تا چه اندازه است؟ و آیا ایماژهای دگرگونهی بوف کور تباری داستانی دارند یا پاره نقوشی از گلیم تکهتکهشدهی تهران هستند که در این اثر فرصت تجلی یافتهاند؟ نویسنده معتقد است که با انگارههای مردمشناسی که نزد هدایت به امانت سپرده شده، بعید نیست که ساختار بوف کور بر پایهی بخشی از این انگارهها پیریزی شده باشد؛ تهرانی که هدایت در آن زیسته و بدون شک با فرهنگ شفاهی مردمان آن آشنایی داشته است.