پژوهشهای میان رشته ای ادبی
منصور پیرانی؛ مرضیه سلیمیان
چکیده
سلامت، تربیت و موفقیت کودکان در جهان امروز از مسایل بسیار مهم در خانوادهها، محیط آموزشی، فرهنگی و ادبیات کودکان است که در قالبهای گوناگون از جمله داستانها، انیمیشنها و گونههای دیگر ادبی بازتاب مییابد. اهمیت این مساله موجب شد در آثار ادبی کودکان با رویکرد روانشناختی هم مورد بررسی قرار بگیرد. بدین منظور داستانهایی مورد ...
بیشتر
سلامت، تربیت و موفقیت کودکان در جهان امروز از مسایل بسیار مهم در خانوادهها، محیط آموزشی، فرهنگی و ادبیات کودکان است که در قالبهای گوناگون از جمله داستانها، انیمیشنها و گونههای دیگر ادبی بازتاب مییابد. اهمیت این مساله موجب شد در آثار ادبی کودکان با رویکرد روانشناختی هم مورد بررسی قرار بگیرد. بدین منظور داستانهایی مورد مطالعه قرارگرفت؛ از میان آنها داستان «مننوکربابا نیستم» نوشتۀ احمد اکبرپور به جهت وضوح بازتاب این مهم انتخاب شد. این داستان مسائل و مشکلات زندگی فرزندی به نام داوود را روایتِ میکند، که بسیاری از خصلتهایش در مقام شخصیت اصلی داستان منعکسکنندۀ شخصیت افراد مهرطلب براساس تقسیمبندی سهگانۀ کارنهورنای و قابل انطباق با نظریهیروانکاویشخصیت اوست. این مقاله با روش تحلیل ـ توصیفی، بر آن است تا ضمن شناخت و معرفی تعارض مهرطلبی، شخصیت اصلی این داستان مورد بررسی قرارگیرد و زوایای شخصیتی او که بازتابی است از ویژگیهای فرد مهرطلب، تحلیل شود. هدف این مقاله بررسی ابعاد مهرطلبی و ارائه راهکاری در جهت تصعید این مهم است لازم است در امر مهم تربیت بدان توجه شود که غفلت از آن عوارض و پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
هیوا حسن پور؛ هاجر هدایتی زاده
چکیده
ارزیابیها و الگوهای ارزشی از جمله مواردی هستند که بر اساس آنها میتوان متون ادبی را بررسی و تحلیل کرد. این پژوهش بر پایۀ الگوهای ارزشگذاری متن و با تکیه بر بومگرایی و دانش بینارشتهای به بررسی و تحلیل دو مجموعه داستان همراه آهنگهای بابام و آبشوران از درویشیان پرداخته است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی است. این دو مجموعه ...
بیشتر
ارزیابیها و الگوهای ارزشی از جمله مواردی هستند که بر اساس آنها میتوان متون ادبی را بررسی و تحلیل کرد. این پژوهش بر پایۀ الگوهای ارزشگذاری متن و با تکیه بر بومگرایی و دانش بینارشتهای به بررسی و تحلیل دو مجموعه داستان همراه آهنگهای بابام و آبشوران از درویشیان پرداخته است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی است. این دو مجموعه داستان از جمله آثاری هستند که در حوزۀ واقعگرایی نوشته شده-اند و با تکیه بر الگوهای ارزشگذاری در آنها میتوان کانونیسازیها، برجستهسازیها و ارزیابیهای نویسنده از بوم را در آنها سنجید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درویشیان در قالب عناصر زیست محیطی و برای بیان آلام و رنجهای قشر متوسط و ضعیف جامعه در تقابل با قشر مرفّه، دستکاریها و تخریبهای زیست محیطی را هرچند همسو با مظاهر فرهنگ و پیشرفت نیز باشد، نمیپسندد و همواره ارزیابیهایی منفی نسبت به آنها دارد. همچنین با توجه به الگوهای ارزشی متون میتوان فهمید که زندگی مسالمتآمیز در کنار طبیعت و مخاطرات آن، ریشه در احترام به وابستگیهای چند سویۀ سیاسی، اجتماعی و... انسان با طبیعت دارد. ذکر این نکته لازم است که موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی راوی برای شکلدهی دیدگاهی در پیوند با زیستبوم تأثیر بسزایی دارد.
زهرا پارساپور؛ حسین لبانی مطلق
چکیده
نگاره سرو یکی از پرکاربردترین درختان در نگارگری و ادبیات و هنر ایرانی است. این جایگاه وامدار پیشینه بسیار دیرینه و کهنی است که در متون اساطیری، دینی و عرفانی جهان ریشه دارد. معانی و مفاهیم نمادین نگاره ها را در فرهنگها و بسیاری از کتابهای موجود در زمینه نمادها می توان فهرست وار یافت، اما دو مقوله در این میان اغلب نادیده گرفته می شود: ...
بیشتر
نگاره سرو یکی از پرکاربردترین درختان در نگارگری و ادبیات و هنر ایرانی است. این جایگاه وامدار پیشینه بسیار دیرینه و کهنی است که در متون اساطیری، دینی و عرفانی جهان ریشه دارد. معانی و مفاهیم نمادین نگاره ها را در فرهنگها و بسیاری از کتابهای موجود در زمینه نمادها می توان فهرست وار یافت، اما دو مقوله در این میان اغلب نادیده گرفته می شود: نخست رابطه همنشینی و جانشینی این نمادها و دوم نقش بافت موقعیت و فرهنگی که این نگاره ها در آن قرار دارند . در این تحقیق برآنیم نقش این مقوله ها را در فهم دلالتهای نمادین سرو در متون ادبی و نقوش موجود در ظروف، فرش و بناها بررسی کنیم. برای این منظور از مبحث رابطه همنشینی(Syntagmatic relationship) و جانشینی (paradigmatic relationship) در زبانشناسی که سوسور آن را مطرح ساخت کمک گرفته ایم. جهت فهم مدلولها و مفاهیم در مورد تک نگاره ها بافت موقعیت ( Contex of situation) را لحاظ نمودیم. بررسی ده ها نگاره نشان داد که سرو در رابطه همنشینی با انسان، خورشید و سیمرغ، درختان، حیوانات مفاهیمی چون راست قامتی، پاکدامنی، جاودانگی، قداست و سرسبزی، مقاومت را با خود دارد. همچنین نگاره سرو به تنهایی با توجه به بافت موقعیت مفاهیمی چون جاودانگی، سوگواری و مرگ و اتصال به آسمان را با خود دارد . این تحقیق چند رشته ای در حوزه زبانشناسی، ادبیات و هنرهای تجسمی و با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و در پایان پیشنهاداتی در جهت درک بهتر مفهوم نگاره ها ارائه شده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ناهید بهمنش؛ فروغ کاظمی
چکیده
در پژوهش پیشرو مساله اصلی بررسی همپوشانی استعارههای ساختاری مفهوم "دنیا" در قصیدهها و قطعههای سعدی و پروین است. این پژوهش با بررسی استعارههای مفهومی با حوزه مقصد "دنیا" در قصیدهها و قطعات سعدی و پروین در پی یافتن پاسخ به این سوالات است: الف) استعارههای مفهومی ساختاری با حوزه مقصد "دنیا" در اشعار سعدی و پروین کداماند؟ ب) همپوشانی ...
بیشتر
در پژوهش پیشرو مساله اصلی بررسی همپوشانی استعارههای ساختاری مفهوم "دنیا" در قصیدهها و قطعههای سعدی و پروین است. این پژوهش با بررسی استعارههای مفهومی با حوزه مقصد "دنیا" در قصیدهها و قطعات سعدی و پروین در پی یافتن پاسخ به این سوالات است: الف) استعارههای مفهومی ساختاری با حوزه مقصد "دنیا" در اشعار سعدی و پروین کداماند؟ ب) همپوشانی استعاری استعارههای مفهومی ساختاری با حوزه مقصد "دنیا" در شعر دو شاعر چگونه است؟ پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. نتایج حاصل از بررسیهای کمی پژوهش شامل 94 استعاره مفهومی ساختاری با حوزه مقصد دنیاست که از قصیدهها و قطعههای دو شاعر نمونهگیری و ارزیابی شد. یافتهها نشانمیدهد که در شعر دو شاعر حوزههای مبدأ ساختاری مشترک پربسامد برای مفهومسازی دنیا، ساختمان، سفر و مزرعه است. در نهایت، پژوهش نشانداد استعارهها در شعر هر دو شاعر ریشه در همبستگیهای تجربی و درک آنان از مفهوم "دنیا" دارد و هر چند که تنوع استعاری در شعر پروین بیشتر است؛ اما به طور کل میان اهداف آنها همپوشانی وجود دارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
خلیل بیگزاده؛ پریسا احمدی؛ سوسن جبری؛ عبدالرضا نادری فر
چکیده
آشوب و نظم از تقابلهای دوگانة تولید معنا در نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان هستند. نظم امری ایجابی و سازنده است که با قرار گرفتن در تعامل آشوب که امری سلبی و ویرانگر است، باعث تولید معنا و خلق مفاهیمی پیچیده میگردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با خوانشی تطبیقی رمان چاه بابل رضا قاسمی و واحۀ غروب بهاء طاهر بر پایة الگوی ...
بیشتر
آشوب و نظم از تقابلهای دوگانة تولید معنا در نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان هستند. نظم امری ایجابی و سازنده است که با قرار گرفتن در تعامل آشوب که امری سلبی و ویرانگر است، باعث تولید معنا و خلق مفاهیمی پیچیده میگردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با خوانشی تطبیقی رمان چاه بابل رضا قاسمی و واحۀ غروب بهاء طاهر بر پایة الگوی آشوب و نظم یوری لوتمان انجام شدهاست. دستاورد پژوهش حاکی است که آشوب ازلی و حرکت بال پروانهای باعث شده تا رخدادها در این رمانها به صورت غیر خطی و پیشامدها مبتنی بر عدم قطعیت باشند؛ در واقع هر پدیدة پیچیده مانند ترس و نابهسامانی از رخدادهایی دیگر تأثیر میپذیرد. این رخدادها مواردی مانند: آشوب ازلی، آشوب پیش از نظم و آشوب پس از نظم است که باعث تغییرات و آشفتگیهای در دل متن و شخصیتهای داستانی میشود. آنچه در دو رمان بسیار شبیه است، آشوب ازلی است که بنیان اصلی آن، ترس و سرگردانی است و حرکت بال پروانهای تفاوت عمدۀ این دو رمان است که در رمان چاه بابل به دلیل دورههای زمانی مختلف بسامد بیشتری یافتهاست.
علیرضا حسینی؛ فاطمه زمانی؛ لیلا صحرائیان
چکیده
دیوان بحتری مشتمل بر قصاید وصفی و مدحی فراوانی است که به اشکال گوناگون تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی را بازآفرینی میکند و به فراخور مضمون و بافت کلام پادشاهان بزرگ، آلات موسیقی، معماری، لباسها و اسامی شهرهای ایرانی و غیره بازنمایی کردهاست. لذا مطالعه و بررسی چگونگی و چرایی تأثیرپذیری بحتری از فرهنگ و تمدن ایرانی از اهمیت بسزایی برخوردار ...
بیشتر
دیوان بحتری مشتمل بر قصاید وصفی و مدحی فراوانی است که به اشکال گوناگون تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی را بازآفرینی میکند و به فراخور مضمون و بافت کلام پادشاهان بزرگ، آلات موسیقی، معماری، لباسها و اسامی شهرهای ایرانی و غیره بازنمایی کردهاست. لذا مطالعه و بررسی چگونگی و چرایی تأثیرپذیری بحتری از فرهنگ و تمدن ایرانی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در پژوهش حاضر از رویکرد بینامتنیت که با خوانشی تفسیری تأثیر و تأثر متون از یکدیگر را واکاوی میکند به مطالعه دیوان بحتری پرداختهشده است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای منابع کتابخانهای است. بدین ترتیب که ابتدا دیوان بحتری مورد مطالعه قرار گرفته است و شواهد تأثیر پذیری او از فرهنگ و تمدن ایرانی استخراج شده است. سپس بر اساس نظریه باختین و مایکل ریفاتر تحلیل شده است. مهمترین پرسش این تحقیق بررسی اَشکال تأثیر پذیری بحتری از تمدن ایرانی است. نتیجه این بررسی حاکی از آن است که بحتری با ذکر جغرافیای سرزمین ایران و به نیکی یاد کردن از شهرهای آن در اشعار خود، برای خوشامد ممدوحان ایرانی خویش از جغرافیای ایران به نیکی یاد کرده است. همچنین وی با همانندپنداری ممدوحان خود به شاهان و وزیران ایرانی، منظومهای توصیفی از سلاطین ایرانی با معنابن قدرت و سلطنت تشکیل میدهد و بر شجاعت و دلاوری فرماندهان ایرانی تأکید میکند. همچنین شاعر در ضمن توجه به انواع هنر ایرانی همانند موسیقی، معماری رمز ماندگاری سروری ممدوحانش بر ایرانیان را در اهتمام آنان در حفظ و احیاء آیین و رسوم ایرانی می داند
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
آسیه ذبیح نیا
چکیده
تحقیق حاضر رمان جای خالی سلوچ (1358) از دولت آبادی(1319) را در چارچوب نظریۀ داغ ننگ گافمن(1963( بررسی می کند. نظریۀ گافمن، روابط میان افراد در زندگی روزانه را تحلیل می کند. رمان خالی خالی سلوچ، روایت زندگی زن روستایی به نام «مِرگان» در روستای دور افتاده «زمینج» است که میکوشد پس از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش، خانواده را حفظ کند، ...
بیشتر
تحقیق حاضر رمان جای خالی سلوچ (1358) از دولت آبادی(1319) را در چارچوب نظریۀ داغ ننگ گافمن(1963( بررسی می کند. نظریۀ گافمن، روابط میان افراد در زندگی روزانه را تحلیل می کند. رمان خالی خالی سلوچ، روایت زندگی زن روستایی به نام «مِرگان» در روستای دور افتاده «زمینج» است که میکوشد پس از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش، خانواده را حفظ کند، در این راستا خود و فرزندانش متحمل انواع آزار جسمی، جنسی، سرخوردگی روحی و عاطفی، تحقیر، خیانت و بیوفایی میشوند. مقاله سعی دارد تا با روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که کدام مضمون و درونمایۀ نظریۀ داغ ننگ گافمن در رمان جای خالی سلوچ نمود بیشتری دارد؟ براساس نتایج تحقیق، مهمترین داغ ننگ و برچسب زنیها در رمان جالی خالی سلوچ، بیهویتی، ناامنی و انزجار است. داغ بیاعتباری، احساس شومی سرنوشت، ناامنی وعقده حقارت و به تبع آن برانگیختگی حس کینتوزی و انتقام است که بیش از هر چیز دیگر مرگان را در برمیگیرد. مرگان و دیگر زنان داستان، اشخاصی رنجور، پریشان و سرگشته، ناامید، مضطرب و افسرده هستند که گرفتار چنبره سرنوشتاند. دولت آبادی به روایت زندگی این افراد میپردازد که احساس بیهویتی و سرگشتگی میکنند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
بدریه قوامی؛ نعمت منصوری؛ رضا برزویی؛ جمال ادهمی
چکیده
نقد جامعهشناختی یکی از شیوههای جدید و کارآمد متون ادبی است که در تحلیل رمان معاصر کآرایی دارد. با توجه به اینکه رمان و داستان بیش از هر اثر ادبی دیگری تحت تأثیر اوضاع و شرایط جامعه قرار میگیرند و بهتر از هر نوع دیگری میتوانند ساختارهای اجتماعی را منعکس کنند، بنابراین نقد جامعهشناختی حائز اهمیت است. این مقاله میکوشد با روش ...
بیشتر
نقد جامعهشناختی یکی از شیوههای جدید و کارآمد متون ادبی است که در تحلیل رمان معاصر کآرایی دارد. با توجه به اینکه رمان و داستان بیش از هر اثر ادبی دیگری تحت تأثیر اوضاع و شرایط جامعه قرار میگیرند و بهتر از هر نوع دیگری میتوانند ساختارهای اجتماعی را منعکس کنند، بنابراین نقد جامعهشناختی حائز اهمیت است. این مقاله میکوشد با روش تحلیل محتوا رمان «عزاداران بیل» را از دیدگاه چندصدایی باختین مورد واکاوی قرار دهد. چندصدایی از موضوعات کلیدی و مؤثّر در عرصه نقد ادبی و هنری به شمار میرود که توسط باختین منتقد ادبی و فیلسوف روسی در نیمه قرن بیستم ارائه شده است. بر اساس دیدگاه او چندصدایی در یک اثر ادبی بدین گونه است که غیر از صدای راوی یا نویسنده، صدای دیگر شخصیتها نیز به گوش میرسد و هیچ یک از صداها بر یکدیگر سلطه ندارند و در یک متن چندصدا، گفتمانهای طرد شده از جامعه و صداهای نشنیده شده و محروم، توان دیده شدن و معرفی شدن پیدا میکنند.گفتارهای دوسویه، ایجاد شرایط مساعد برای گفتگو، حضور پررنگ شخصیتها، تکثّرگرایی، آزادی شخصیتها و همچنین کارکردهای بینامتنی همچون: ضربالمثل و کنایه، اسطوره، تأثیرپذیری از آثار ادبی و... بر چندصدایی متن در این اثر افزوده است. در این مقاله تلاش میشود که نمودهای چندصدایی متن استخراج و تأثیر هر یک از آنها در چندصداشدن متن نشان داده شود.
علیرضا پورشبانان؛ امیرحسین پورشبانان
چکیده
ادبیات داستانی فارسی، گنجینهای غنی از روایتهای مختلف فکر و خیال نویسندگان خوش ذوق ایرانی است که در تعامل با هنر پر نفوذ سینما، قابلیتهای تعامل فراوانی دارد و رمان تاریخی دهنفرقزلباش نوشتهی حسین مسرور، یکی از این آثار است که در بستر ادبیات عامیانه با جزئیات فراوان نوشته شده و با بهرهمندی از وجوه تصویری و تعدد برخی عناصر ...
بیشتر
ادبیات داستانی فارسی، گنجینهای غنی از روایتهای مختلف فکر و خیال نویسندگان خوش ذوق ایرانی است که در تعامل با هنر پر نفوذ سینما، قابلیتهای تعامل فراوانی دارد و رمان تاریخی دهنفرقزلباش نوشتهی حسین مسرور، یکی از این آثار است که در بستر ادبیات عامیانه با جزئیات فراوان نوشته شده و با بهرهمندی از وجوه تصویری و تعدد برخی عناصر نمایشی، ظرفیتهای اقتباسی مطلوبی دارد. بر این اساس در مقالهی پیش رو تلاش شده به روش توصیفی- تحلیلی نشان داده شود چگونه زمینهی داستانی اثر و فراز و فرودهای پرکشش آن در کنار انبوهی از خردهروایتها با انواع بحرانها و نقاط اوج داستانی، به بستری تبدیل شده که سایر عناصر نمایشی مانند کشمکشهای پر هیجان فراوان، توصیفات متنوع و دقیق تصویری و شخصیتهای نمایشی باورپذیر، با بیانی حماسی و کنشمحور در آن شکل گرفته و در تعامل با درونمایههای پرمخاطب، این اثر را به گزینهای مطلوب برای اقتباس سینمایی تبدیل کرده است.
سوسن جبری؛ شقایق کهریزی
چکیده
چرا متون کهن صوفیانه و از جمله؛ کشفالاسرار و عدهالابرار چنین توان اقناعی و تبلیغی چشمگیر، ماندگار و موفقی دارند. چنانکه قرنهاست نگرش صوفیانه را زنده و تأثیرگذار نگاه داشتهاست. در این پژوهش با بهکارگرفتن نظریۀ ارتباطات اقناعی اتولر بینگر روانشناس اجتماعی و با شیوۀ تحلیل محتوی به بررسی پیامهای النوبه الثالثه کشفالاسرار ...
بیشتر
چرا متون کهن صوفیانه و از جمله؛ کشفالاسرار و عدهالابرار چنین توان اقناعی و تبلیغی چشمگیر، ماندگار و موفقی دارند. چنانکه قرنهاست نگرش صوفیانه را زنده و تأثیرگذار نگاه داشتهاست. در این پژوهش با بهکارگرفتن نظریۀ ارتباطات اقناعی اتولر بینگر روانشناس اجتماعی و با شیوۀ تحلیل محتوی به بررسی پیامهای النوبه الثالثه کشفالاسرار و عدهالابرار پرداختهایم. یافتهها وجود طرح پنج پایهای اقناعی اتولر بینگر را در متن نشانمیدهند. اول؛ طرح محرک پاسخ؛ میبدی ابتدا اندیشه مورد نظرش را مطرحمیکند، سپس با آوردن استشهاد به آیات، احادیث، روایات، سخنان بزرگان دین و مشایخ صوفیه آن را با آموزهها و ارزشهای پیشین پیوندمیزند. اصل دوم؛ منطقیبودن و منصفبودن. انواع جملات اقناعی و زبان شاعرانه از ابعاد گوناگون، اندیشۀ محوری را توضیحمیدهند و منصف و منطقیبودن را إلقاء میکنند. اصل سوم؛ بیانگر نیازهای مخاطبان بودن. چون؛ نیاز به آزادی فردی، نیاز به امنیت، نیاز به عشق، نیاز به آگاهی و شناخت، نیاز به معنای زندگی، نیاز به خودشکوفایی. اصل چهارم؛ دربرداشتن هنجارهای گروهی و منافع اجتماعی مخاطبان چون؛ نیاز به پذیرش دیگران، نیاز به درونیبودن ارزشهای انسانی، نیاز به مورد احترام بودن، نیاز تعلق به گروه، نیاز به حمایت از حقوق انسانی. اصل پنجم: پیامهای متن با توجه به ویژگیهای شخصیتی مخاطبان شکلگرفتهاست. بنابراین؛ کاربرد خلاقانۀ شیوههای اقناعی و تبلیغی، توان تأثیرگذاری و ایجاد همدلی دارد و پیامها را دلپذیر میکند. در نتیجه؛ پاسخگویی به نیازهای فردی و جمعیِ جاودانۀ بیزمان و بیمکانِ مخاطبان، موجب برخورداری پیامهای صوفیانه از چنین قدرت تبلیغی و اقناعی و تأثیرگذاری ماندگار بر اندیشه و رفتار مخاطبان شدهاست.
نغمه حسین قزوینی؛ منصور حسامی
چکیده
اشیاء روزمره مبنای بسیاری از تشبیهات و استعارات بدیع در ادب فارسی هستند، اشیائی که بسیاری از آنها در دنیای کنونی مهجور و نامانوس بوده و این امر سبب می گردد، به درک زیبایی شناختی شایسته از دریافت آنها، در متون ادبی نائل نگردیم. حال این پژوهش بر این فرض است که می توان با استمداد از روش بازسازی افق انتظار به معیار و ملاکی برای درک زیبایی ...
بیشتر
اشیاء روزمره مبنای بسیاری از تشبیهات و استعارات بدیع در ادب فارسی هستند، اشیائی که بسیاری از آنها در دنیای کنونی مهجور و نامانوس بوده و این امر سبب می گردد، به درک زیبایی شناختی شایسته از دریافت آنها، در متون ادبی نائل نگردیم. حال این پژوهش بر این فرض است که می توان با استمداد از روش بازسازی افق انتظار به معیار و ملاکی برای درک زیبایی شناختی از گستره این دریافتها دست یافت. حال در تعریف مختصر این روش باید گفت، افق انتظار در منظر هانس روبرت یاوس معیاریست که خوانندگان برای قضاوت، ارزشگذاری و تفسیر متون ادبی یک عصر به کار میبرند و معتقد است میتوان آن را با دستورالعملی سه مرحلهای بازسازی نمود. در این پژوهش برای آزمون کارآمدی این روش، افق انتظار دو ظرف روشنایی پردریافت در متون ادب فارسی (قندیل و فانوس) بازسازی گردید. بدین ترتیب که در دو مرحله نخست، به استناد متون ادبی، نمونههای موجود در موزه ها و یا تصاویر آنها در برخی نگارهها، انتظارات واقعی مردمان از آنها، که در نقش وجوه شبه استعارات و تشبیهات ظاهر شدهاند، را شناخته؛ و در مرحله سوم با مقایسه انتظارات واقعی از این ظروف با دریافت خلاقانه و خیالانگیز آنها در متون ادبی، به تحلیل زیباییشناختی آنها در متون ادبی پرداخته شد. نتیجه این بازسازیها نشان میدهد که با این روش میتوان به تفسیر زیباییشناختی بهتری نسبت به دریافت اشیاء روزمره در متون ادبی، نائل گردید.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مریم درپر؛ مژگان میرحسینی
چکیده
ماهیت استعاره جمعی و اشتراکی است و بر این اساس که تاریخ و مسائل تاریخی در گزینش قلمروهای منبع/ مبدأ استعارهها و کارکرد شناختی آنها نقش دارند، مسئلهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، دلایل پدید آمدن استعارۀ مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانۀ فارسی است. جهت پرداختن به مسئلۀ مذکور به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی غزلیات سعدی ...
بیشتر
ماهیت استعاره جمعی و اشتراکی است و بر این اساس که تاریخ و مسائل تاریخی در گزینش قلمروهای منبع/ مبدأ استعارهها و کارکرد شناختی آنها نقش دارند، مسئلهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، دلایل پدید آمدن استعارۀ مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانۀ فارسی است. جهت پرداختن به مسئلۀ مذکور به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی غزلیات سعدی شیرازی و حسین منزوی پرداخته و سپس به روش تطبیقی نقشمایههای خورشید نیز مطالعه و بررسی شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در شعر سعدی یکی از عوامل پدید آمدن این کلاناستعاره، پوشیدهرویی معشوق و لزوم وضوح بخشیدن به چگونگی زیبایی معشوق و چگونگی حضور او بوده است اما در شعر منزوی ازآنجایی که معشوق رویپوشیده نیست تا خورشید جایگزینی برای توصیف روی او باشد، کارکردهای شناختی این کلاناستعاره تغییر قابل ملاحظهای یافته است؛ خورشید بهعنوان قلمرو مبدأ، دیگر آن خورشید قدرتمند شعر سعدی با نور خیرهکننده و درخشانش نیست، خورشید بهعنوان استعارهای هستی شناختی در شعر منزوی گاه کارکردهای شناختی مشابه استعارههای شیئی مانند فانوس و شمع را دارد. بعلاوه این که حوزه مقصد خورشید از معشوق به عاشق میرسد تناظر بین حوزه مبدأ و مقصد، نگاشتهایی از قبیل گرمای خورشید/ گرمای حضور معشوق، روشنایی خورشید یا ماه/ درخشندگی و سپیدی روی معشوق، قدرت رویش و زایش نور خورشید/ قدرت باروری معشوق را قابل درک مینماید. نقشمایههای خورشید در دوران معاصر و تصویر خورشید خانم بر روی سفالینهها امتداد حضور استعارۀ «خورشید ایزدبانو است» را نشان میدهد که با استعارۀ مفهومی «معشوق خورشید است» در غزل عاشقانۀ فارسی تناسب دارد.
ساناز تقی پور حاجبی؛ کامران پاشایی؛ پروانه عادلزاده
چکیده
ترس از عواطفی است که بشر در طول تاریخ همواره تجربه کرده است استعارۀ مفهومی یکی از راههایی است که میتوان تفاوت و شباهت فرهنگها را در اظهار و چگونگی آن به دست آورد. در اینجا به بررسی و مقایسۀ این استعاره در آثار علی محمد افغانی و ایشی گورو به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است و دادههای تحقیق بر پایۀ رویکرد معناشناسی شناختی در چهارچوب ...
بیشتر
ترس از عواطفی است که بشر در طول تاریخ همواره تجربه کرده است استعارۀ مفهومی یکی از راههایی است که میتوان تفاوت و شباهت فرهنگها را در اظهار و چگونگی آن به دست آورد. در اینجا به بررسی و مقایسۀ این استعاره در آثار علی محمد افغانی و ایشی گورو به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است و دادههای تحقیق بر پایۀ رویکرد معناشناسی شناختی در چهارچوب دیدگاه-های نظری لیکاف و جانسون با تعداد 57 مورد در آثار دو نویسنده (29 مورد در آثار افغانی و 28 مورد در آثار ایشی گورو) استخراج شد و تفاوت و تشابه آنها در حوزههای مبدأ، اسم نگاشت و انواع استعاره بررسی گشت. نتایج حاصله شباهت میان آنها است و تفاوت کمتر است، شباهت در مبدأهای جانداربنیاد، رنگ بیناد، دشمنانگاری، دریا، رکود و بیحرکتی، سرما، مرگ و ماده و در مبدأهای آتش، بیماری، سلاح، قمار و دشمن در آثار افغانی است ولی در آثار ایشی گورو نبود، در عوض مبدأ گیاه در آثار ایشی گورو آمده و افغانی ندارد که بر اساس مبدأها، در اسمنگاشت نیز متفاوت هستند. شباهت اصلی در کاربرد انواع استعاره است که با تفاوت یک درصد، وجود شباهت را تأیید کرده است. استعاره هستی شناختی در آثار افغانی با تعداد 15 مورد و درصد 31 /26 و در آثار ایشی گورو با تعداد 14 مورد و درصد 56/24 آمده است، در استعاره ساختاری، اسمنگاشتهای هر دو با تعداد مساوی 14 مورد با درصد 56/24 آمده است. این تفاوت اندک موًید تأثیر فرهنگ و محیط در ساخت استعاره های «ترس» است.
سارا پارسائی جهرمی؛ دره دادجوی توکلی؛ شیرین کوشکی؛ محمدعلی گذشتی
چکیده
مهدی حمیدی و شاملو، شاعران صاحب سبکِ ادبیات معاصر هستند؛ مشخصهی روانی تسلیمناپذیری به صورت یک اندیشه و فرم بیانِ غالب در اشعار این دو شاعر، انعکاس یافته است؛ این هنرمندان، هنگام رویارویی با دشواریها، در غالب مضامین ادبی خود، علاوه بر مشابه دانستن استعداد و توان خویش با شخصیتهای اساطیری، مقابل سوژههای بزرگ مانند قانون، ...
بیشتر
مهدی حمیدی و شاملو، شاعران صاحب سبکِ ادبیات معاصر هستند؛ مشخصهی روانی تسلیمناپذیری به صورت یک اندیشه و فرم بیانِ غالب در اشعار این دو شاعر، انعکاس یافته است؛ این هنرمندان، هنگام رویارویی با دشواریها، در غالب مضامین ادبی خود، علاوه بر مشابه دانستن استعداد و توان خویش با شخصیتهای اساطیری، مقابل سوژههای بزرگ مانند قانون، سیاست، مقدسات و... قدرتمندانه گردنفرازی کردهاند؛ ابعاد روانی ذکر شده، مرتبط با طیفهایی از خودشیفتگی نیز است. در جستار حاضر، با استفاده از نظریات روانکاوان، علل درونی سرایش اشعار گردنفرازانه مشخص شد. پژوهش میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که پدیدهی روانی تسلیمناپذیری، کیفیت، کمیت و سبک بیان ادبی این دو شاعر را به صورت چشمگیر تحت تأثیر قرار داده است یا خیر. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که انواع جلوههای تسلیمناپذیری، نقش بارزی را در نحوهی گزینش صنایع ادبی، کمیت، پیشبرد وجه هنریِ مضامین و ارزش آثار این شاعران ایفا نموده و ازین رو قابل چشمپوشی نیست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
رضا جمشیدی؛ قدرت قاسمی پور؛ اسد آبشیرینی
چکیده
جانورهمسری یکی از برجستهترین نمودهای دگرپیکری است که در روایات گوناگون در دگردیسی دیو یا جانور به شاهزادهای زیبا نمایان شده است. ریشههای جانورهمسری را میتوان در ازدواج انسانها و خدایان در اساطیر و افسانهها دانست. روایت اسطورهای «کوپید و سایکی» یکی از مهمترین اسطورههایی است که در آن ازدواج یکی از خدایان و یک انسان ...
بیشتر
جانورهمسری یکی از برجستهترین نمودهای دگرپیکری است که در روایات گوناگون در دگردیسی دیو یا جانور به شاهزادهای زیبا نمایان شده است. ریشههای جانورهمسری را میتوان در ازدواج انسانها و خدایان در اساطیر و افسانهها دانست. روایت اسطورهای «کوپید و سایکی» یکی از مهمترین اسطورههایی است که در آن ازدواج یکی از خدایان و یک انسان رخ داده است. برخی این اسطوره را سرمنشأ روایات جانورهمسری میدانند، حال آنکه در اساطیر و قصّههای عامیانۀ کهنتر از «کوپید و سایکی» نیز میتوان ریشههای جانورهمسری را کاوید. در ادبیات عامیانۀ فرهنگهای گوناگون، بهویژه ایران، میتوان قصّههای شفاهی یا مکتوب فراوانی از جانورهمسری مشخص کرد که بسیاری از آنها شباهتهای فراوانی به اسطورۀ «کوپید و سایکی» دارند. «دیو و دلبر» و «میرزا مستوخمار و بیبی مهرنگار» دو مورد از قصّههایی است که اشتراکاتی با اسطورۀ «کوپید و سایکی» دارند. در این پژوهش با رویکرد فرانسوی ادبیات تطبیقی به تأثیر و تأثرهای موجود در میان این روایات پرداخته شده است و با رویکردهای روانکاوانه و کهنالگویی نقد و تحلیل شدهاند تا برخی از زوایای پنهان آنها که نشاندهندۀ اشتراکات و تفاوتهایشان است، آشکار شود. قصّههای جانورهمسری فارسی، بیش و پیش از آنکه متأثر از اسطورۀ رومی «کوپید و سایکی» دانسته شوند، متأثر از یکی از قصّههای پنچهتنترا هستند؛ البته میتوان قصّههایی را که ترکیبی از اسطورۀ رومی و قصّۀ هندی باشند هم در میان آنها دید. عقدة ادیپ، ترس از ازالۀ دوشیزگی، سفر قهرمانی زنانه، مواجهه با آنیموس و گذار از جوامع مادرسالار اشتراکاتی است که در این روایات وجود دارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه جمالی؛ حمید طاهری؛ ملیکا حاجی شعبانیان
چکیده
کارل گوستاو یونگ، روانپزشک مشهور سوئیسی، قائل به گونهای دیگر از ضمیر ناخودآگاه است که مبیّن اندیشهها و آرزوهای کام نیافته و هراس فردی نبوده، بلکه مخزن گرایشها و افکاری است که در نزد همه ابناء بشر مشترک هستند. شناخت ضمیر ناخودآگاه که یونگ آن را ناخودآگاه جمعی مینامید، از جمله با مطالعه اسطورههای ملل مختلف میسر میشود که تمایلات ...
بیشتر
کارل گوستاو یونگ، روانپزشک مشهور سوئیسی، قائل به گونهای دیگر از ضمیر ناخودآگاه است که مبیّن اندیشهها و آرزوهای کام نیافته و هراس فردی نبوده، بلکه مخزن گرایشها و افکاری است که در نزد همه ابناء بشر مشترک هستند. شناخت ضمیر ناخودآگاه که یونگ آن را ناخودآگاه جمعی مینامید، از جمله با مطالعه اسطورههای ملل مختلف میسر میشود که تمایلات و اندیشههای فرا فردی بشر را متجلی میکنند. یونگ با مطالعه گسترده در نظامهای اسطورهای در فرهنگهای گوناگون، مجموعهای از تصاویر ذهنی جهانشمول را تدوین کرد که در مکتب او با نام کهنالگو مشخص میشوند. تفحص در کهن الگوها نه فقط راهی برای فهم الگوهای عام رفتار بشر، بلکه همچنین شیوهای برای قرائت نقادانه متون ادبی و آثار هنری است. طریقتنامه عمادالدین فقیه کرمانی از جمله مثنویهای عارفانه قرن هشتم هجری است که از منظر نقد کهن الگویی ارزش پژوهش و مطالعه دارد. در این مقاله قصد داریم صورتهای مختلف سنخهای باستانی (کهن الگوها) را در آن مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای با هدف شناخت و بررسی کهنالگوهای اصلی و فرعی طریقتنامه شاعر مذکور صورت گرفته است و در این تحقیق، مشخص گردید که مهمترین کهن الگوهای به کار رفته در مثنوی طریقت نامه، شامل پیر خرد، نقاب، سایه و نوزایی یا تولد مجدد میشوند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
عارفه خمر زابلی؛ علی اصغر حبیبی؛ مجتبی بهروزی
چکیده
روانشناسان برای شناخت شخصیتها، روشهای گوناگون را ارائه دادهاند که هریک از زاویه خاصی به موضوع مینگرند. آنیاگرام (Ennea gram) یکی از این الگوهای شناخت شخصیت در روانشناسی نوین است. الگوی تیپشناسی آنیاگرام دارای9 تیپ شخصیتی: اصلاحطلب، کمکگرا، موفقیتطلب، فردگرا، فکور، محتاط، خوشگذران، رهبر و صلحطلب است که با به کارگیری آن می-توان ...
بیشتر
روانشناسان برای شناخت شخصیتها، روشهای گوناگون را ارائه دادهاند که هریک از زاویه خاصی به موضوع مینگرند. آنیاگرام (Ennea gram) یکی از این الگوهای شناخت شخصیت در روانشناسی نوین است. الگوی تیپشناسی آنیاگرام دارای9 تیپ شخصیتی: اصلاحطلب، کمکگرا، موفقیتطلب، فردگرا، فکور، محتاط، خوشگذران، رهبر و صلحطلب است که با به کارگیری آن می-توان نوع تیپ شخصیتی هر فرد را تشخیص داد. سعود السنعوسی(1981-) ازجمله رماننویسان معاصر کویت به شمار میآید. یکی از مطرحترین رمانهای او "ساقالبامبو" است که مسئله کارگران مهاجر آسیای شرقی در کویت و بحرانهای اجتماعی و مسائل روانی ایشان را دستمایه اصلی داستان خویش قرار داده است. پژوهش پیش روی با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی و آماری تلاش می-کند تا ویژگیهای شخصیتی عیسی قهرمان اصلی رمان ساقالبامبو را براساس تئوری آنیاگرام از3 زاویه تیپشناسی، تعیین سطوح سلامت و تشخیص تیپ ثانویه تحلیل نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عیسی دارای تیپ4 (فردگرا) میباشد و تیپ ثانویه و تکمیلکننده وی، تیپ5 (فکور) است. همچنین سطح سلامت عیسی با 91 بسامد در سطح حد وسط سلامت به طرف ناسالم میباشد.
رضا رفایی قدیمی مشهد؛ غلامحسین غلامحسین زاده
چکیده
مسألۀ پژوهش حاضر، تردید دربارۀ ضبط و نتیجتاً بازتصحیح و شرح بیتی از یکی از غزلهای سعدی، به کمک میان رشته ای زیبایی شناسی شناختی است. بیت مورد نظر در غالب نسخههای چاپی موجود اینچنین ضبط شده است:بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در استپذیرش ضبط «رندان» در این بیت توسط مصححان مختلف باعث شده است که شارحان ...
بیشتر
مسألۀ پژوهش حاضر، تردید دربارۀ ضبط و نتیجتاً بازتصحیح و شرح بیتی از یکی از غزلهای سعدی، به کمک میان رشته ای زیبایی شناسی شناختی است. بیت مورد نظر در غالب نسخههای چاپی موجود اینچنین ضبط شده است:بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در استپذیرش ضبط «رندان» در این بیت توسط مصححان مختلف باعث شده است که شارحان نیز با ابتنا به آن، شرحهایی گوناگون، متناقض و کمارتباط با ساختار متن را ارائه دهند. در این پژوهش با استفاده از شواهد گوناگون اثبات شده است که ضبط صحیح واژۀ مذکور در این بیت «زندان» است و نه «رندان»: اولاً با بررسی نسخ خطی واضح است که این واژه در قدیمیترین نسخۀ خطی دیوان سعدی متعلق به زمان حیات شاعر، «زندان» ثبت شده است. ثانیاً از حیث زیباییشناسی شناختی، واضح است که بیت حاضر بر پایۀ طرحوارۀ تصویری حجمی و استعارۀ مفهومی «شوق، زندان است» تصویرسازی شده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
جعفر فسائی؛ سمیه رضایی
چکیده
اسطوره در غالب تعاریف، به خواستهای جمعی انسانها تعبیر شدهاست. این خواستها گاه به منظور تفسیر و توجیه پدیدههای اسرارآمیز طبیعت، گاه در شکل ضدروایتی در برابر روایت نیستی و مرگ و گاه در شمایل آمال و خواستهای دور از دسترس انسان، تبلور یافته است. در کنار این طیف از تعاریف، و بر مبنای رویکردهای فکری-فلسفی معاصر حول محور مفاهیمی ...
بیشتر
اسطوره در غالب تعاریف، به خواستهای جمعی انسانها تعبیر شدهاست. این خواستها گاه به منظور تفسیر و توجیه پدیدههای اسرارآمیز طبیعت، گاه در شکل ضدروایتی در برابر روایت نیستی و مرگ و گاه در شمایل آمال و خواستهای دور از دسترس انسان، تبلور یافته است. در کنار این طیف از تعاریف، و بر مبنای رویکردهای فکری-فلسفی معاصر حول محور مفاهیمی از قبیل قدرت و ایدئولوژی، اسطورهها را میبایست نه الزاماً برآمده از ذهن جمعی انسان پیشامدرن با کارکردهای فوق، بلکه نوعی گفتمان معطوف به قدرت تلقی کرد که در ظرف مناسبات قدرت ظهور میکند و همانند ابزاری به تعبیر آلتوسر ایدئولوژیک، در تقویت یا تضعیف گفتمانی خاص ایفای نقش میکند. از این چشمانداز و با چنین قرائتی از اسطوره، نسبت میان رمان شوهرآهوخانم و اسطوره را دنبال کردهایم. نتایج نشان میدهد رمان شوهرآهوخانم در واقع شکل سکولار و زمینی شده اسطوره آفرینش است و این اسطوره با حفظ خطوط و چارچوبهای کلی خود، در این اثر بسیار مهم و شناخته شده کدگذاری شده است. با قرار دادن اسطوره آفرینش در فرمول خوانش ویژه مقاله حاضر از اسطوره، یعنی گفتمان معطوف به قدرت، مشخص شد که کارکرد این اسطوره مطابق با مقتضیات، مسائل و پروبلماتیک عصر نویسنده، در جهت سرکوب یا دستکم مهار نیروهای گریز از مرکز- در اینجا یعنی زن تحول خواه-، به نفع نهاد قدرتی دیرپا به نام مردسالاری قرار گرفتهاست.
علیرضا حسینی؛ حسن اعظمی خویرد؛ مریم بخشنده؛ پوریا اسمعیلی
چکیده
بینامتنی نظریهای است که به روابط بین متون میپردازد؛ بدینشکل که هر متن را بهمنزلة دگرگونسازی متون گوناگون گذشته و یا همزمان با آن میداند. بر این اساس، داد و ستدهای ادبی به شکلهای مختلف در ادبیات ملل وجود دارد و کمتر ادبیاتی را میتوان یافت که به صورت محدود حرکت کند. اشعار عربی خراسان در قرنهای چهارم و پنجم، به دلیل تأثیرپذیری ...
بیشتر
بینامتنی نظریهای است که به روابط بین متون میپردازد؛ بدینشکل که هر متن را بهمنزلة دگرگونسازی متون گوناگون گذشته و یا همزمان با آن میداند. بر این اساس، داد و ستدهای ادبی به شکلهای مختلف در ادبیات ملل وجود دارد و کمتر ادبیاتی را میتوان یافت که به صورت محدود حرکت کند. اشعار عربی خراسان در قرنهای چهارم و پنجم، به دلیل تأثیرپذیری از الگوهای پیشین ادبیات عربی، میتواند نمونة خوبی برای تأثیرپذیری از شاهکارهای شعر کهن عربی، بهویژه معلقات باشد. با بررسی های این اشعار، مجموعهای گسترده از اشعاری مشابه با ساختار و بدنة معلّقات به دست میآید که نشان از تأثیرپذیری آنها از معلّقات دارد. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی جلوههای بینامتنیت این اشعار با معلّقات و علل و عوامل آن مورد بررسی قرار گیرد. برداشت نهایی نشان میدهد که ظهور اسلام، آمیزش عربها با خراسانیان، جایگزینی خط عربی به جای خط پهلوی و حمایت حاکمان از محافل ادبی ازجمله عوامل برونمتنی ایجاد روابط بینامتنی شعرای خراسان با معلقات است و این تأثیرپذیری از بُعد درونمتنی بیشتر از نوع نفی جزئی بوده و در سویههای واژه، ساختار و مضمون مشهود است.
چنور سیدی؛ حسن کریمیان
چکیده
هروایت هنری از جمله هنر نگارگری که توسط روایت گران آفریده می شوند، شامل مجموعه ای از گفته هایی است که در طی روایت به آن ها هویت داده می شود و صدایی از درون دنیای نگاره ها که متعلق به نگارگر است، آن ها را برای دنیای بیرون نقل می کنند. نگارگر برای انتقال ذهن هدفمند خود از بیرون و درون نگاره ها از انواع زاویه ی دید برای روایت داستان، برخورداری ...
بیشتر
هروایت هنری از جمله هنر نگارگری که توسط روایت گران آفریده می شوند، شامل مجموعه ای از گفته هایی است که در طی روایت به آن ها هویت داده می شود و صدایی از درون دنیای نگاره ها که متعلق به نگارگر است، آن ها را برای دنیای بیرون نقل می کنند. نگارگر برای انتقال ذهن هدفمند خود از بیرون و درون نگاره ها از انواع زاویه ی دید برای روایت داستان، برخورداری جسته است؛ همچنین با توجه به راویتگر بودن خود، در سیر روایت پردازی نقش هایی را عهده دارد که شامل: کارکردهای (بازنمایی، کنترلی و تفسیری) است. پژوهش حاضر، در پی پاسخ گویی به این پرسش هاست، نگارگر بر اساس گفتمان روایی ژپ لینت ولت از چه کارکردهای در نگاره های خود، درمواجهه با مخاطب برخوردار است؟ کدام کارکرد بر کارکردهای دیگر می چربد؟ تأثیرکارکرد غالب در نگارهها چگونه است؟ پژوهش حاضر با بررسی و مطالعات کتابخانهایی بین رشته ایی ادبیات و هنر باستانی به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است برای پاسخ به پرسش های فوق با بررسی نگاره هایِ اثر کمال الدین بهزاد هراتی در دوره تیموریان، به این نتیجه می رسد در عمل روایت پردازی توسط نگارگر، کارکرد تفسیری بر کارکردهای دیگر غلبه دارد و دلیل آن را نیز می توان جنبه ی اخلاقی و تعلیمی بودن آن آثار دانست که بر ژانر محتوای تصویر، بسیار تأثیرگذار است و نگارگر از طریق کارکردها و مسئولیت های خود، مخاطب را به جنبهی اخلاقی و تعلیمی بودن نگاره ها سوق میدهد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ابوالفضل حری
چکیده
این مقاله، بر نقش مطالعات میانرشتگی و فرهنگی در تبیین ادبیات تطبیقی تأکید میکند. در اینجا، پای چند مسأله به میان میآید. اول، ادبیات فقط محدود به متون مکتوب نمیشود و همه نوع متون نوشتاری و غیرنوشتاری را در برمیگیرد. دوم، تعریف دقیقی از ادبیات تطبیقی بهمثابه «رشته» یعنی نظام مطالعاتی در دست نداریم. سوم، علاوه بر مطالعات ...
بیشتر
این مقاله، بر نقش مطالعات میانرشتگی و فرهنگی در تبیین ادبیات تطبیقی تأکید میکند. در اینجا، پای چند مسأله به میان میآید. اول، ادبیات فقط محدود به متون مکتوب نمیشود و همه نوع متون نوشتاری و غیرنوشتاری را در برمیگیرد. دوم، تعریف دقیقی از ادبیات تطبیقی بهمثابه «رشته» یعنی نظام مطالعاتی در دست نداریم. سوم، علاوه بر مطالعات رشتهای، بحث مطالعات میانرشتهای، چندرشتهای، بینارشتهای، پسارشتهای و فرارشتهای نیز به میان میآید. همة بحث این است که ادبیات تطبیقی چه موقع و چگونه ممکن است به مطالعۀ فرهنگی بدل شود؟ این مقاله، میکوشد به برخی مسائل مرتبط با پیوند مطالعات فرهنگی، میانرشتگی، و ادبیات تطبیقی اشاره و روابط میان آنها را به اختصار تبیین کند. از این رو، ابتدا به پیشینة مطالعاتی اشاره، و سپس، مبانی نظری بحث تبیین میشود. به تعاریف مختلف فرهنگ نیز اشاره، و مباحث میان رشتگی در ارتباط با مطالعات فرهنگی و ادبیات تطبیقی مرور میشوند. آنگاه تلاش میشود، مسائل میانرشتگی ادبیات تطبیقی به مثابه رشته، مرور شود. این مقاله، درآمدی بر بحث ارتباط ادبیات تطبیقی با سایر هنرها محسوب میشود.
حسین رحمانی
چکیده
گواهنمایی بر نحوهی دستیابی گوینده به منبع اطلاع و شیوهی انتقال آن به شنونده متمرکز است. جملات در زبانهایی که دارای مقولهی گواهنمایی هستند، نشانگری دارند که از طریق آن شنونده درمییابد که آیا گوینده خود شاهد آن فعل بوده است، از کسی شنیده است، آن را استنباط کرده است و یا اینکه آن را حدس زده است. با اینکه زبان فارسی فاقد ...
بیشتر
گواهنمایی بر نحوهی دستیابی گوینده به منبع اطلاع و شیوهی انتقال آن به شنونده متمرکز است. جملات در زبانهایی که دارای مقولهی گواهنمایی هستند، نشانگری دارند که از طریق آن شنونده درمییابد که آیا گوینده خود شاهد آن فعل بوده است، از کسی شنیده است، آن را استنباط کرده است و یا اینکه آن را حدس زده است. با اینکه زبان فارسی فاقد مقوله گواهنمایی است ولی گوینده از راهکارهایی خاص همچون وجه فعلی، افعال حسی و شناختی، نقل قول و مجهول، سوگند و ضمایر برای بیان گواه-نمایی درجهت تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب استفاده میکند. مقالۀ حاضر درپی بررسی ارتباطِ راهکارهای گواهنمایی با شخصیت-پردازی در نمایشنامۀ پلکان اثر اکبر رادی است تا از این رهگذر به پرسشهای الف) نویسنده در شخصیتپردازی از کدام راهکار جهت گواهنمایی برای خواننده استفاده میکند؟ ب) شخصیتهای نمایشنامه در ارتباط با هم از چه راهکارِ گواهنمایی بیشتراستفاده میکنند؟، پاسخ دهد. برای پاسخ به این پرسشها همۀ دیالوگهایی که در آن نویسنده، شخصیت را برای مخاطب ترسیم میکند و یا شخصیتها در گفتگو باهم شخصیت خود را آشکار میسازند، بررسی شدند و بر اساس یافتههای پژوهش مشخص شد که هم نویسنده و هم شخصیتهای نمایش بیشتر از گواهنمایی مستقیم در شخصیتپردازی استفاده میکنند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مهدی سبزواری
چکیده
در این مقاله گفتمان کنشی در رابطه با مفهومی مطرح در ادبیات معاصر آمریکا تحت عنوان مستثنیبودن آمریکایی در دو رمان معاصر آمریکایی مورد بررسی قرار میگیرد. مفهوم مستثنیبودن آمریکایی یکی از شناخته شده ترین مفاهیم معاصر در ادبیات و هنر و فرهنگ معاصر امریکا است. براساس این مفهوم، آمریکا و مردم آن و فرهنگ آمریکایی در مقایسه با سایر فرهنگها ...
بیشتر
در این مقاله گفتمان کنشی در رابطه با مفهومی مطرح در ادبیات معاصر آمریکا تحت عنوان مستثنیبودن آمریکایی در دو رمان معاصر آمریکایی مورد بررسی قرار میگیرد. مفهوم مستثنیبودن آمریکایی یکی از شناخته شده ترین مفاهیم معاصر در ادبیات و هنر و فرهنگ معاصر امریکا است. براساس این مفهوم، آمریکا و مردم آن و فرهنگ آمریکایی در مقایسه با سایر فرهنگها و کشورهای دنیا استثنایی و منحصربفرد هستند و ترویج این ایده در دهههای اخیر در رسانه ها، فیلم های هالیودی و ادبیات داستانی آمریکا کاملا مشهود است. در این مقاله نگارنده می کوشد تا با استفاده از تحلیل نظام گفتمانی کنشی که خاستگاهی نشانه شناختی دارد به خوانش دقیقتری از مفهوم مستثنی بودن آمریکایی دست یابد. جهت ارائه این تحلیل بازنمود و بروز این تفکر و نگرش در دو رمان معاصر ادبیات داستانی به طور اجمالی بررسی می شوند تا زوایای انعکاس این مفهوم در ادبیات معاصر آمریکا تا حدودی مشخص شود. رمان تروریست اثر آپدایک (2006) و رمان مردم گرانقیمت اثر اوآتس (1968) دارای درونمایه مشترکی در این زمینه هستند. هر دو رمان با اتکا به مفهوم مستثنی بودن امریکایی گفتمانی کنشی را فراهم می سازند که به طور اجمالی در این مقاله بررسی میشود. مبنای تحلیل پژوهش حاضر، نقد روایت اصلی رمانهای فوق و بررسی نقش کنش و کنشگران آنها در تحول معنا در چهارچوب نظام گفتمانی کنشی است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
بهمن حیدری؛ مسعود دهقان؛ عامر قیطوری
چکیده
شعرشناسی شناختی بهعنوان یکی از شاخههای مطرحشده در علوم شناختی، به خواننده امکانمیدهد تا با کمک ابزارها و عناصر سازندۀ متن به تحلیل آن بپردازد. از اینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عناصر سازندۀ شعر، گزیدهای از اشعار شیرکو بیکس با عنوان «معروف آقایی شعری موزون و بارانی جوانمرگشده» از مجموعۀ «چراکانی سهر ...
بیشتر
شعرشناسی شناختی بهعنوان یکی از شاخههای مطرحشده در علوم شناختی، به خواننده امکانمیدهد تا با کمک ابزارها و عناصر سازندۀ متن به تحلیل آن بپردازد. از اینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عناصر سازندۀ شعر، گزیدهای از اشعار شیرکو بیکس با عنوان «معروف آقایی شعری موزون و بارانی جوانمرگشده» از مجموعۀ «چراکانی سهر ههلهمووت»(چراغهایی بر فراز قله) میباشد که با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس انگارۀ جهانهای متن ورث (1999) انجام گرفته است. لایههای مختلف شعر شیرکو بیکس که با عزیمت از جهان متن اصلی به جهانهای زیرشمول و سپس بازگشت به جهان متن اصلی همراه بود، مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که مهمترین ویژگی اشعار وی، استفاده از اسامی خاص، استعارههای مفهومی و نیز کاربرد قید بهعنوان مهمترین عناصر جهانساز در ساخت جهانهای زیرشمول و جهان متن میباشد. همچنین، استفاده از فرایندهای ذهنی در ساخت جهانهای زیرشمول و استفاده از فرایندهای رابطهای و مادی در ساخت جهان متن از مهمترین گزارههای نقشگستر بهشمار میروند. یافتهها حاکی از آن است که در گزیدۀ بررسیشده، علت گرایش به خواندن این اشعار در بسامد بالای جهانهای زیرشمول آرزو و یکیشدن جهان گفتمان و جهان متن در یکدیگر و از میانبرداشتهشدن لایۀ میان آن دو است.