مسعود باوان پوری؛ نرگس لرستانی
چکیده
با توجه به رشد صعودی تولیدات علمی در ایران و جهان، نیاز به معیارهایی برای سنجش و مقایسه انتشارات علمی به شدت احساس میشود که این امر با استفاده از علمسنجی صورت میگیرد؛ علمی که از روش تجزیه و تحلیل دادهها بهره میگیرد. مجله علمی - پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد، یکی از مجلات معتبر و مهم در زمینه زبان و ادبیات ...
بیشتر
با توجه به رشد صعودی تولیدات علمی در ایران و جهان، نیاز به معیارهایی برای سنجش و مقایسه انتشارات علمی به شدت احساس میشود که این امر با استفاده از علمسنجی صورت میگیرد؛ علمی که از روش تجزیه و تحلیل دادهها بهره میگیرد. مجله علمی - پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد، یکی از مجلات معتبر و مهم در زمینه زبان و ادبیات عربی در ایران به شمار میرود که در 11 شماره منتشره، 82 مقاله را از 131 نویسنده با مدرک دانشگاهی معتبر و از 27 دانشگاه و مؤسسه آموزشی به چاپ رسانده است. مقاله حاضر به بررسی آماری و تحلیلی تعداد نویسندگان مقالات، مدارک نویسندگان، میزان همکاری بین نویسندگان، مراکز و مؤسسات فعال در مجله و ... پرداخته است. در این میان نتایج زیر به دست آمده است: 37 مقاله به صورت انفرادی و 45 مقاله نیز به صورت مشترک نگاشته شده است که 36 مقاله از مقالات مشترک به صورت همدانشگاهی و 9 مقاله به صورت غیرهمدانشگاهی تألیف شده است. حسن عبداللهی با 5 مقاله، بیشترین مشارکت را در نگارش مقالات مجله داشته و بیشترین فراوانی در زمینه مدارک علمی با 8/45 درصد متعلق به استادیاران است. ادبیات معاصر نیز با 4/30 درصد بیشترین فراوانی را در موضوعات مقالات نگارشی داشته است.
مرتضی افشار؛ فرید محسنی
چکیده
سعدی شاعر و نویسنده قرن هفتم که از پرورش یافتگان نامی فرهنگ اصیل ایرانی واسلامی است اگرچه به عنوان جامعهشناس و جرمشناس شناخته نمیشود؛ اما درآثار شبه مانندیک جرمشناس وجامعهشناس، نسبت به کجروی و بزهکاری بیتفاوت نبوده و در خلال گفتارهایش مطالبی مطرح کرده که با نظریات مطرح جرم شناسی سازگاری و تطابق قابل توجهای دارد. ...
بیشتر
سعدی شاعر و نویسنده قرن هفتم که از پرورش یافتگان نامی فرهنگ اصیل ایرانی واسلامی است اگرچه به عنوان جامعهشناس و جرمشناس شناخته نمیشود؛ اما درآثار شبه مانندیک جرمشناس وجامعهشناس، نسبت به کجروی و بزهکاری بیتفاوت نبوده و در خلال گفتارهایش مطالبی مطرح کرده که با نظریات مطرح جرم شناسی سازگاری و تطابق قابل توجهای دارد. در این نوشتار ضمن اینکه بر ارتباط عمیق جرمشناسی با ادبیات پی میبریم ردب پای بسیاری از نظریات مطرح در جرمشناسی را در خصوص بزهکاری اطفال و نوجوانان در آثار سعدی خواهیم یافت. سعدی در آثارش به خوبی به تأثیر وراثت و محیط بر شکلگیری رفتار انحرافی اشاره کرده و به راهکارهای قابل توجهای چون سیاست تشویق و تنبیه، تعلیم وتربیت و.... در راستای پیشگیری از کجروی اشاره میکند. همچنین خواهیم دید تعارض موجود در آثار سعدی؛ انتخابی کاملا آگاهانه بوده که از جامع نگری وی نشات گرفته است و میتوان گفت نظریات وی با جرمشناسی پست مدرنیسم که تصویری واقع گرایانه وچند بعدی ازعلل جرم ارائه میدهد تشابه بسیاری دارد.
خدابخش اسداللهی؛ حسین قاسمی زاده
چکیده
خسرو و شیرین یکی از آثار مهم نظامی گنجوی در حوزۀ ادبیات غنایی است. نظامی در این منظومه، یکی از مهمترین داستانهای عاشقانۀ قبل از اسلام را به تصویر کشیده است. در این پژوهش با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای و به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از نظریۀ عشق اریک فروم که نظریهای روانشناختی است، شخصیت فرهاد بررسی و تحلیل شده است. این پژوهش ...
بیشتر
خسرو و شیرین یکی از آثار مهم نظامی گنجوی در حوزۀ ادبیات غنایی است. نظامی در این منظومه، یکی از مهمترین داستانهای عاشقانۀ قبل از اسلام را به تصویر کشیده است. در این پژوهش با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای و به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از نظریۀ عشق اریک فروم که نظریهای روانشناختی است، شخصیت فرهاد بررسی و تحلیل شده است. این پژوهش بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که فرهاد از دیدگاه روانشناسی اریک فروم، شرایط عاشقی راستین را داراست یا نه. حاصل مطالعه نشان میدهد که فرهاد در خسرو و شیرین، عاشقی راستین است که در راه عشق، سختیهای بسیاری را به جان میخرد و از خصایصی چون: استغنا، مهربانی، احساس مسئولیت، احترام و معرفت که از مهمترین خصایص عشق در نظریۀ عشق اریک فروم هستند، به طور کامل برخوردار است. همچنین، فرهاد، صفات مورد نظر برای رسیدن به عشق را در وجود خود دارد و او در راه رسیدن به مقصود، فردی واقعگرا، مؤمن و فعال است. بر این اساس، فرهاد از نظرگاه روانشناختی فروم، تمام خصایص و صفات یک عاشق واقعی را در وجود خود دارد و کیفیت حضور او در داستان و وقایعی که روی میدهد، گواهی بر این ادعاست.
سید ناصر جابری اردکانی؛ حسین علی اکبری؛ دریا محیط
چکیده
مثنوی مولانا جلالالدین رومی دایرهالمعارف فرهنگ ایرانی- اسلامی است. این اثر به دلیل اشتمال بر داستانهای متعدد و نیز به دلیل تعمق مولانا در مسائل روانشناختی، اثری مهم و قابل تأمل است. بر این اساس در این تحقیق اختلالات جنسی و مسألۀ هویتهای جنسی متفاوت (دگرباشان) -که به دلیل عرفی کمتر به آن توجه شده است- بررسی می گردد. سؤال تحقیق ...
بیشتر
مثنوی مولانا جلالالدین رومی دایرهالمعارف فرهنگ ایرانی- اسلامی است. این اثر به دلیل اشتمال بر داستانهای متعدد و نیز به دلیل تعمق مولانا در مسائل روانشناختی، اثری مهم و قابل تأمل است. بر این اساس در این تحقیق اختلالات جنسی و مسألۀ هویتهای جنسی متفاوت (دگرباشان) -که به دلیل عرفی کمتر به آن توجه شده است- بررسی می گردد. سؤال تحقیق این است که مولانا کدام ناهنجاریهای جنسی را در لابلای حکایات بیان کرده است و دیدگاه او دربارۀ دگرباشان چیست؟ هدف تحقیق این است که دقت نظر مولانا دربارۀ اختلالات جنسی بیان شود و در عین حال به روش تحلیلی – توصیفی نقدی بر دیدگاه او و همعصرانش دربارۀ هویتهای جنسی دیگرگونه مطرح شود. این تحقیق نشان میدهد که گونههای مختلفی از اختلالات جنسی از سوی مولانا در پردۀ طنز و حکایت طرح و نقد شده است. از آن جمله: همجنسگرایی، پدوفیلی، بستیالیتی، بهرهکشی جنسی، اختگی، مبدلپوشی و... . همچنین دو هویّت جنسی برای مولانا و همعصران او غریب بوده و نکوهش شده است، این دو گروه «مخنّث» و «سَعتَری» نامیده شدهاند و همان است که امروزه ترانسسکسوال و لزبین نامیده میشوند. مولانا این خوی همجنسگرایی و رفتارهای منوط به آن را در این دو طیف، ذاتی – معادل مادر زاد و ژنتیکی- دانسته؛ عملکردی که درون آن تناقضی آشکار نهفته است و امروزه میتوان دربارۀ آن تأمل و تجدید نظر کرد. معرفی این دو جنسیت، آنگونه که در این مقاله آمده تا کنون صورت نگرفته و میتواند زمینۀ تحقیقات مرتبط دیگری را فراهم آورد.
فاطمه آقانوری؛ احسان رئیسی؛ سید علی اصغر میرباقری فرد؛ محمد حسین حیدری
چکیده
بازنویسی متون کهن موضوعی بسیار مهم و پیونددهندۀ نسلهای مختلف از لحاظ فرهنگی است. بازنویسی فعالیتی علمی_خلاقه است؛ بدان جهت که برای انجام یک بازنویسی موفق ضروری ست نسبت به متن کهن (مبدأ بازنویسی) اشراف علمی داشت و در فرآیند بازنویسی نیز باید به اصول علمی توجه کرد. افزون بر آن بازنویس نیز بهمانند هر فعالیت علمی دیگر به الگویی کارا ...
بیشتر
بازنویسی متون کهن موضوعی بسیار مهم و پیونددهندۀ نسلهای مختلف از لحاظ فرهنگی است. بازنویسی فعالیتی علمی_خلاقه است؛ بدان جهت که برای انجام یک بازنویسی موفق ضروری ست نسبت به متن کهن (مبدأ بازنویسی) اشراف علمی داشت و در فرآیند بازنویسی نیز باید به اصول علمی توجه کرد. افزون بر آن بازنویس نیز بهمانند هر فعالیت علمی دیگر به الگویی کارا و موثر نیاز دارد تا بتواند بر اساس آن الگو، متنی منقح و اثرگذار در اختیار مخاطبان قرار دهد. اهمیت و حساسیت وجود این الگو، وقتی دوچندان میشود که گروه مخاطبان بازنویسی، کودکان باشند. این مقاله با بهرهگیری از مباحث و نظریات علوم تربیتی و علوم ادبی کوشیده است الگویی گامبهگام برای بازنویسی مثنوی برای کودکان7-12سال طراحی کند. مبنای علوم تربیتی این الگو برپایۀ آرای مونتهسوری استوار شده است. استخراج مقاصد اصلی مولوی از سرایش مثنوی از منابع معتبر و علمی، فهم بافت و موقعیت داستان در کلام مولوی، بهکارگیری وزن مثنوی، حذف داستانهای فرعی، استفاده از راوی دوم شخص در زاویۀ دید، تکمیل شدن پایان داستان توسط خود کودک و.. از جمله مباحثی ست که با نظر به آرای تربیتی و ویژگیهای منحصربهفرد مثنوی به طور ویژه در باب بازنویسی مثنوی مولوی مطرح شده و از یافتههای این پژوهش به شمار میرود. در پایان، مبتنی بر الگوی ارائهشده، یکی از داستانهای مثنوی بازنویسی شده است. این تحقیق در قالب الگویی روشمند و با استفاده از دیدگاههای تربیتی مونتهسوری، پیادهسازی اصول بازنویسی برای کودکان را تسهیل و تبیین کرده است.
بهاره احمدی کمالوند؛ سیاوش مرادی
چکیده
در بسیاری از آثار بهرام بیضایی، یکی از دغدغههای اصلی، نمایش برهمکنشهای نظام خودکامه و افراد جامعه است، که خودکامگی در آن به عنوان یک عارضۀ تاریخی و فرهنگی، با ذهن و زندگی مردمان گره میخورد. در واکنش به آن، ظهور قهرمان، مضمونی پرتکرار در برانداختن ستم خودکامه و در مقابله با وضعیتِ پرآشوبی است که در تاریخ بسیار رخ نموده است. این ...
بیشتر
در بسیاری از آثار بهرام بیضایی، یکی از دغدغههای اصلی، نمایش برهمکنشهای نظام خودکامه و افراد جامعه است، که خودکامگی در آن به عنوان یک عارضۀ تاریخی و فرهنگی، با ذهن و زندگی مردمان گره میخورد. در واکنش به آن، ظهور قهرمان، مضمونی پرتکرار در برانداختن ستم خودکامه و در مقابله با وضعیتِ پرآشوبی است که در تاریخ بسیار رخ نموده است. این پیدایی، ولی سویۀ دیگری نیز دارد. این که افراد در بروز عوارض استبداد، دست از تلاش برای دیدن اشکالات و جستجوی راهحلهای درونزا کشیده و همچون کودکی نابالغ در انتظار پیدایش نیرویی برتر مینشینند تا مسائل، به مدد قوت او حل شود. این موضوع در برخی از آثار ادبی بیضایی به وضوح مطرح شده و مؤلّف از طریق ادبیات نمایشی به نقد این مسالۀ اساسی جامعه میپردازد. و اینکه چگونه افراد، خود در پایایی حکومت خودکامه، نقش ایفا میکنند؟ از میان آثار بیضایی، فیلمنامۀ «قصههای میرکفنپوش» در مرکز بررسی مقالۀ حاضر قرار دارد. افزون بر آن، به بررسی مسئولیتناپذیری افراد به عنوان یکی از ریشههای فرآیند قهرمانطلبی مردم جامعه در فیلمنامۀ «آهو، سلندر، طلحک و دیگران» به عنوان یکی از عوامل مسالۀ خودکامگی پرداخته میشود. برای تحلیل نظری در این میان، از رویکرد مانس اشپربر در تحلیل روانشناختی خودکامگی استفاده شده که به کمک آن و برخی متون روانشناختی دیگر، نشان داده میشود که در شرایط استبدادی، انتظار افراطی مردمان برای ظهور قهرمان، ضمن نشان دادن نشانههایی در بروز وهم و خودفریبی در افراد، جامعه را مورد سوءاستفادۀ مدام حاکمان مستبد نیز قرار میدهد.
فاطمه صغری اصغری مهر؛ امیراسماعیل آذر؛ ساره زیرک
چکیده
روانشناسی مثبت با تمرکز بر تواناییهای انسان مسیر رسیدن به آرامش را به جوامع بشری معرفی میکند. سلیگمن (Seligman) بنیانگذار این علم، با تبیین هیجانهای مربوط به زمان (حال، گذشته، آینده) درصدد بیان چیزی است که ارسطو آن را «زندگی خوب» نامید. لذا، از نظر سلیگمن ماهیت شادی پایدار در گذشته، کسب «رضایتمندی» است. لکن او در زمان ...
بیشتر
روانشناسی مثبت با تمرکز بر تواناییهای انسان مسیر رسیدن به آرامش را به جوامع بشری معرفی میکند. سلیگمن (Seligman) بنیانگذار این علم، با تبیین هیجانهای مربوط به زمان (حال، گذشته، آینده) درصدد بیان چیزی است که ارسطو آن را «زندگی خوب» نامید. لذا، از نظر سلیگمن ماهیت شادی پایدار در گذشته، کسب «رضایتمندی» است. لکن او در زمان گذشته با بهکارگیری مؤلفههای ذیل: «شیوۀ تغییر اندیشه ـ افزایش شکرگزاری ـ آموختن گذشت و بخشش»، رسیدن به رضایتمندی را قابل حصول بیان میکند. بر این اساس رضایت از زندگی بر مؤلفههای شناختیِ فرد استوار است. از طرفی، یکی از مفاهیم متعالی عرفان اسلامی نیز «رضایتمندی» است که با شناخت خویشتن و تبیین آموزههای مثبتگرایانه قابل دستیابی است. مولانا نیز با نگرشی مثبت و با محوریت انسان کامل، به آموزههای اخلاقی عنایت ویژهای دارد. مطالعۀ چنین میراث گرانبهایی با رویکرد نوین، مبیّن این حقیقت است که مسائل نظری از جهانبینی و مواریث فرهنگی جدا و ناآشنا نیستند. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، برای دستیابی به رضایتمندی، به شناسایی و تطابق مؤلفههای روانشناسی مثبت در مثنوی پرداخته شدهاست. پرسش اصلی مقالۀ حاضر در متن مثنوی این است که، کسب رضایتمندی به عنوان نیاز بنیادی انسان امروزی، به چه میزان با مؤلفههای مطرح شدۀ سلیگمن تطابق دارد؟ نتیجۀ یافتههای تحقیق نشان میدهد دستاوردهای مشترک هر دو اندیشمند حاصل پیوند عمیق با «ایمان» و «معنویت» است. اما دیدگاه مولانا در این سنجه فربهتر مینماید زیرا با تکیه بر ارزشهای معنوی ـ الهی و عرفان اسلامی، رهنمونی برای رسیدن به سعادت ابدی است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
حسن اکبری بیرق؛ رستم شامحمدی؛ امینه حقیقی پشتیری
چکیده
چکیدهنظریه«تکامل بر اساس انتخاب طبیعی» که در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط چارلز داروین ارائه شد، صرفاً در حیطه زیستشناسی باقی نماند و بر درک عالمان علوم انسانی و اجتماعی از موضوعات مورد مطالعه خود، تأثیر ژرفی نهاد. روانشناسی و نقد ادبی، از جمله معارفی بودند که به لحاظ بینش و روش، تحت تأثیر این نظریه قرار گرفتند و داروینیسم ادبی ...
بیشتر
چکیدهنظریه«تکامل بر اساس انتخاب طبیعی» که در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط چارلز داروین ارائه شد، صرفاً در حیطه زیستشناسی باقی نماند و بر درک عالمان علوم انسانی و اجتماعی از موضوعات مورد مطالعه خود، تأثیر ژرفی نهاد. روانشناسی و نقد ادبی، از جمله معارفی بودند که به لحاظ بینش و روش، تحت تأثیر این نظریه قرار گرفتند و داروینیسم ادبی را بنیان نهادند. داروینیسم ادبی مدعی است رفتارهای ادبی در طبیعتِ فرگشتیافته بشر ریشه دارد. البته گاه اصطلاح «نقد فرگشتی» جایگزین «داروینیسم ادبی» شده و بهجای آن بهکاررفته است.در این مقاله کوشیدهایم گزارشی از سیر تأثیرپذیری ادبیات و نقد ادبی از نظریه تکامل(فرگشت) ارائه نماییم و نشان دهیم که نقد ادبی تکاملی(فرگشتی)، با شناسایی نیازهای اساسی و مشترک انسان از قبیل جذابیت جنسی، فرزند آوری، موقعیت اجتماعی، بر پایه روانشناسی و زیستشناسی تکاملی ضمن ارائه خوانشی جدید از متون ادبی به کاوش در شخصیتهای انسانی که در ادبیات بازنمایی شده، میپردازد. پس از معرفی این رهیافت به متون ادبی، با روشی توصیفی-تحلیلی، یکی از رمانهای عامهپسند معاصر ایران (بامداد خمار) نوشته فتانه حاج سید جوادی را مورد نقد فرگشتی قرارداده، به این نتیجه رسیدهایم که نقدفرگشتی ادبی، ظرفیت بازنمایی محتوای زیستی متون داستانی را دارا است و طبیعت انسانی را به خوبی از طریق تحلیل این نوع متون به تصویر میکشد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
زهرا احسانی؛ حمیدرضا شعیری؛ مرتضی بابک معین
چکیده
عناصر درونگفتمانی عموما در نظام تطبیقپذیر با جهان هستی خود همگرا هستند؛ اما اگر این نظام، تطبیقپذیر نباشد(گسست) با جهان هستی خود واگرا رفتار میکند. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد تا بر اساس نشانهمعناشناسی گفتمانی به نحوه شکلگیری نظام تطبیقپذیر و گسست در نمایشنامة معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی بپردازد. از این رو، از کل ...
بیشتر
عناصر درونگفتمانی عموما در نظام تطبیقپذیر با جهان هستی خود همگرا هستند؛ اما اگر این نظام، تطبیقپذیر نباشد(گسست) با جهان هستی خود واگرا رفتار میکند. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد تا بر اساس نشانهمعناشناسی گفتمانی به نحوه شکلگیری نظام تطبیقپذیر و گسست در نمایشنامة معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی بپردازد. از این رو، از کل پیکره، هشت نمونه انتخاب و به صورت تحلیلی-توصیفی واکاوی شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق حاکی از این قضیه است که اولا هویت در ارتباط با تنمداری شکل میگیرد؛ ثانیا، یک هویت وقتی فرو میپاشد که با گسست تن مادی و جسمانهای از تنپدیداری روبرو شود. خود این امر، در گفتمان، ناامنی میآفریند و در نهایت، وقوع گسست را در شرایط چالش بروز میدهد و درست در همین حالت است که وضعیت منجمد و تثبیت در هم میشکند و استحاله معنایی رخ میدهد.
الهه فیضی مقدم؛ محمد عارف؛ محمدرضا شریف زاده
چکیده
هدف این مقاله خوانش بیشمتنی اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامههای بهرام بیضایی بر پایه نظریه ژرار ژنت است. بیشمتنیت یکی از اقسام ترامتنیتِ ژنت، درباره ارتباطِ میان دو متن است. این نظریه بیشتر به برگرفتگی و تأثیر متن پیشین بر متن پسین میپردازد و شامل دو نوع اساسی، همانگونگی و تراگونگیست. اساطیر ترکیبی پیکرگردانی از مهمترین ...
بیشتر
هدف این مقاله خوانش بیشمتنی اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامههای بهرام بیضایی بر پایه نظریه ژرار ژنت است. بیشمتنیت یکی از اقسام ترامتنیتِ ژنت، درباره ارتباطِ میان دو متن است. این نظریه بیشتر به برگرفتگی و تأثیر متن پیشین بر متن پسین میپردازد و شامل دو نوع اساسی، همانگونگی و تراگونگیست. اساطیر ترکیبی پیکرگردانی از مهمترین عوامل اعجابآفرین در ادبیات بهشمار میآیند. در فرآیند پیکرگردانی، موجودات از صورتی بهصورت دیگر بدل میگردند و در حالت ترکیبی بهصورت مخلوقاتی مرکب از انسان، حیوان و... ظاهر میشوند. ادبیات خاستگاه حضور اساطیر است و بر یکدیگر تأثیرات دوسویه دارند، این رابطه بزنگاهیست که میتوان از منظر بیشمتنی به آن پرداخت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که این موجودات در هجده نمایشنامه بیضایی وجود دارند و حضور آنها وامدار ادبیات اسطورهای، افسانههای عامیانه و منظومههای پهلوانی است. بیضایی در فرآیند تبدیل روایات اساطیری (پیشمتن) به نمایشنامه (بیشمتن) به مضمون اصلی وفادار بوده و در اغلب موقعیتهای نمایشی از آنها بهطور مستقیم بهره برده است. روش پژوهشی این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه تحلیل محتوای کیفی، ویژگیهای اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامههای بیضایی کشف شده و با استناد به نظریه بیشمتنیت، میزان تأثیرپذیری آنها از ادبیات کهن بررسی گردیده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
الهام ابراهیمی؛ امیر عباس عزیزی فر
چکیده
یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر نقد اسطورهای است که به بررسی ریشههای اساطیری آثار ادبی در حوزة شخصیتها و روایتها میپردازد. نظریههای اسطورة باروری و کهن الگویی دو رویکرد اسطورهای شاخص در نقد آثار ادبی هستند که بیانگر زیرساخت روانشناسانه و اساطیری پیرنگ آثار ادبی هستند. منظومة پهلوانی شهریارنامه داستان سرگذشت و ماجراجوییهای ...
بیشتر
یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر نقد اسطورهای است که به بررسی ریشههای اساطیری آثار ادبی در حوزة شخصیتها و روایتها میپردازد. نظریههای اسطورة باروری و کهن الگویی دو رویکرد اسطورهای شاخص در نقد آثار ادبی هستند که بیانگر زیرساخت روانشناسانه و اساطیری پیرنگ آثار ادبی هستند. منظومة پهلوانی شهریارنامه داستان سرگذشت و ماجراجوییهای شهریار نوة سهراب است که در قرن دهم هجری توسط شاعری «مختاری» نام سروده شده است. این منظومة نسبتاً مفصل دارای خرده روایتهای بسیاری دربارة شهریار بهویژه در حوزة عاشقانه و غنایی است که بهدلیل روایت کهن و نشانههای درونمتنی دارای پیرنگی اساطیری با کارکرد باروری و تکامل تفردگرایانه است. در این نوشته با روش توصیفی- تحلیلی کنشهای شهریار در دو خرده روایت عاشقانۀ این منظومه از زاویة نظریه تفرد (خویشتن شناسی) و اسطورۀ باروری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که در یک خرده روایت عاشقانه، شهریار با ترک ایران و ورود به هند وارد حوزة ناخوداگاهی شده و پس از تجربه ساحات مختلف روانی (کهن-الگوها) به تکامل فردی و خودشکوفایی میرسد و در خرده روایت دیگر شهریار در هیأت خدای نباتی به مبارزه با اژدهای خشکسالی (مضراب دیو) میرود و با شکست او، الهۀ باروری و عشق (دلارام) را آزاد میکند.
آناهیتا پرتوی؛ سهیل سعادتی نیا؛ نادیا حاجی پور
چکیده
ترس، شادی و عشق از نظر بررسی استعاره مفهومی در حوزه عواطف از واژههای بنیادی در زبان هستند. در این پژوهش استعارههای مفهومی «غم» در اشعار مرثیه ملاعلی فاخر و حبسیههای مسعود سعد سلمان از منظر معنیشناسی شناختی و به روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده است. دادهها شامل 4300 بیت از کتاب اشعار گزیده مرثیه ملاعلی فاخر و حدود 18000 بیت از دیوان ...
بیشتر
ترس، شادی و عشق از نظر بررسی استعاره مفهومی در حوزه عواطف از واژههای بنیادی در زبان هستند. در این پژوهش استعارههای مفهومی «غم» در اشعار مرثیه ملاعلی فاخر و حبسیههای مسعود سعد سلمان از منظر معنیشناسی شناختی و به روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده است. دادهها شامل 4300 بیت از کتاب اشعار گزیده مرثیه ملاعلی فاخر و حدود 18000 بیت از دیوان اشعار مسعود سعد سلمان است. این پژوهش قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه نامنگاشتهایی از استعاره مفهومی غم در این دو اثر وجود دارد؟ و این نامنگاشتها چه شباهت و تفاوتهایی در این دو نوع شعر با هم دارند؟ بررسیها نشان میدهد در مرثیه 16 نوع نامنگاشت و دیوان مسعود سعد سلمان 12 نوع نامنگاشت یافت شده است. در این میان 8 نامنگاشت مانند «انسان»، «شی»، «آتش» و ... در دو اثر، حوزه مبدا مشترک داشتند. در برخی از حوزههای مبدا در دو اثر تفاوتهایی نیز وجود دارد. البته در نامنگاشتهای مشترک هم تفاوتهایی در دو اثر دیده میشود. برای مثال «غم» در گزیده مرثیه، انسانی سر به گریبان است ولی در حبسیه، مونس و غمخوار انسان است.
مهدیه ابراهیمی؛ فاطمه کاسی
چکیده
نادر ابراهیمی در رمان «آتش بدون دود» که یکی از بلندترین رمانهای معاصر است، به معرفی بسیاری از مؤلفههای فرهنگی مردم ترکمن صحرا از قبیل آداب و رسوم، باورها و اعتقادات و.. پرداخته است. در این پژوهش تلاش شد، تا حد ممکن به روش تحلیلی- توصیفی، ویژگیهای فرهنگی «آتش بدون دود» استخراج شود و مورد بررسی قرار گیرد. پس از انجام این ...
بیشتر
نادر ابراهیمی در رمان «آتش بدون دود» که یکی از بلندترین رمانهای معاصر است، به معرفی بسیاری از مؤلفههای فرهنگی مردم ترکمن صحرا از قبیل آداب و رسوم، باورها و اعتقادات و.. پرداخته است. در این پژوهش تلاش شد، تا حد ممکن به روش تحلیلی- توصیفی، ویژگیهای فرهنگی «آتش بدون دود» استخراج شود و مورد بررسی قرار گیرد. پس از انجام این پژوهش، چرایی بسیاری از رفتارها و سخنان شخصیتهای رمان با توجه به اثرپذیری از ایدئولوژی و هژمونی حاکم، مشخص شد. در این رمان افکار و ایدئولوژیهای مذهبی یا دارای رنگ و بوی مذهب، به شدت بر فرهنگ و اندیشه و اعمال جامعۀ ترکمن این رمان اثرگذار است و نحوۀ تصمیمگیری و عمل افراد را مدیریت مینماید. بخش «ناهمسویی با ایدئولوژی حاکم» خود به دوقسمت: گذارسوژه از ایدئولوژی قومی و گذارسوژه از ایدئولوژی حکومتی تقسیم شده است. نتیجهای که با بررسی این موارد حاصل شد این است که؛ عامل آموزش و ترویج علم و آگاهی و ایجاد ارتباط با سایر اقوام و اندیشههای نو، میتواند موجبات برهم خوردن ویا حتی محو شدن ایدئولوژیها و هنجارهای حاکم و تثبیتشدۀ اجتماعی را فراهم آورد.
ناصر پورحبیبی؛ محمد غلامرضایی؛ تورج عقدایی؛ حسین آریان
چکیده
ادبیات کودک و نوجوان ادبیاتی است متنوع و از دیدگاه های مختلف قابل بررسی. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعهی شخصیت و شخصیتپردازی در داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی بر مبنای نظریهی شخصیت در اندیشهی کارن هورنای است. این مطالعه به لحاظ روششناسی، کیفی است. جامعهی پژوهش حاضر شامل داستانهای کودکان و نوجوانان از هوشنگ مرادی کرمانی گزینش ...
بیشتر
ادبیات کودک و نوجوان ادبیاتی است متنوع و از دیدگاه های مختلف قابل بررسی. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعهی شخصیت و شخصیتپردازی در داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی بر مبنای نظریهی شخصیت در اندیشهی کارن هورنای است. این مطالعه به لحاظ روششناسی، کیفی است. جامعهی پژوهش حاضر شامل داستانهای کودکان و نوجوانان از هوشنگ مرادی کرمانی گزینش وتحلیل شد. از میان داستان های این نویسنده، داستان هایی انتخاب شده است که شخصیت های آن ها را بتوان با نظریهی کارن هورنای تحلیل روان شناختی کرد. نتایج بررسیها نشان میدهد که تضاد اساسی موجود در شخصیت ها باعث شده است که آن ها به سه تیپ مهرطلب، برتری طلب و انزوا طلب، بگروند. تمام تیپ های شخصیتی، برای رهایی از رنج وآزار عصبی، به خود آرمانی، متوسل شده اند و در برخورد با دیگران عمداً یا به صورت ناخودآگاه ماسک به صورت می زنند و احساس می کنندکه خود حقیقی را از دیگران پنهان کرده اند. در تمام شخصیتهای داستانها، اضطراب بنیادی به عنوان اساسیترین اصل در نظریهی هورنای قابلمشاهده است،اضطرابی که از خانواده، محیط و اجتماع نشأت میگرفت و در دوران طفولیت برکودک تحمیل شده است و به یک رفتارعصبی مخرب، تبدیل شده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مطهره آزادی خواه؛ مریم امیرارجمند؛ ماندانا هاشمی
چکیده
هدف و معنای زندگی، در حال حاضر یکی از دشوارترین و مهمترین سؤالات انسان است. امروزه پاسخ گفتن به این پرسش و پرداختن به این موضوع بیش از گذشته احساس میشود. ویکتور فرانکل نظریه پردازی است که از رهگذر تجربیات سختی که داشته است به این پرسش پاسخ گفته است. وی در مکتب خویش که «معنا درمانی» نام دارد، کوشیده است تا به انسان یادآور شود ...
بیشتر
هدف و معنای زندگی، در حال حاضر یکی از دشوارترین و مهمترین سؤالات انسان است. امروزه پاسخ گفتن به این پرسش و پرداختن به این موضوع بیش از گذشته احساس میشود. ویکتور فرانکل نظریه پردازی است که از رهگذر تجربیات سختی که داشته است به این پرسش پاسخ گفته است. وی در مکتب خویش که «معنا درمانی» نام دارد، کوشیده است تا به انسان یادآور شود که هرکس در زندگی و نهاد خود معنایی را باید کشف کند تا بهوسیله آن بتواند از سختیها بگذرد و از پوچی و یاس در امان بماند. فرانکل معتقد است هدف و معنا باید بهگونهای باشد که حتی سختترین لحظههای زندگی هم معنادار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفههای معنا درمانی در شعر دو شاعر معاصر، شاملو و اخوان ثالث و مقایسه دیدگاه این دو شاعر نسبت به معنای زندگی است تا از این راه بتوان به راهکارهایی برای دریافت معنای زندگی ارائه داد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است؛ بهاینترتیب که ابتدا سه مؤلفه مهم از این نظریه توضیح داده میشود و سپس در شعر شاملو و اخوان ثالث به بررسی و مقایسه پرداخته شده است. جامعه آماری در این تحقیق مجموعه آثار دو شاعر بهطور کامل است. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که شاملو سه مؤلفه عشق، رنج و مرگ را پذیرفته است و از هرکدام معنایی برای ادامه زندگی پیدا کرده است؛ و برخلاف او اخوان ثالث دچار خلأ وجودی است و دائم علیه زندگی خود در طغیان است.
فرانک جهانگرد؛ رحمان نقی زاده
چکیده
گرگ از قدیمترین روزگاران در بیشتر اقلیمهای جهان با بسیاری از اقوام زیسته و در اساطیرآنها جنبههای نمادین گستردهای یافته است. گرگ همزاد انسان از بدو آفرینش و همراه او در جهان پس از مرگ است. گرگ؛ نیای باستانی، پرورشدهنده، هدایتکننده و راهنماست و توان بارورسازی، حمایت و محافظت دارد و در نقش توتم نیز ظاهر شده است. این نقشهای گرگ ...
بیشتر
گرگ از قدیمترین روزگاران در بیشتر اقلیمهای جهان با بسیاری از اقوام زیسته و در اساطیرآنها جنبههای نمادین گستردهای یافته است. گرگ همزاد انسان از بدو آفرینش و همراه او در جهان پس از مرگ است. گرگ؛ نیای باستانی، پرورشدهنده، هدایتکننده و راهنماست و توان بارورسازی، حمایت و محافظت دارد و در نقش توتم نیز ظاهر شده است. این نقشهای گرگ را در بین اقوام شرق و غرب سرزمین ایران، به ویژه در بین رومیان، ترکان و مغولان به صورت بارز و برجستهای میتوان دید، اما در فرهنگ ایرانی چنین خویشکاری-هایی را یا هرگز نداشته یا فروگذاشته است. برجستهترین نقش گرگ را در متون حماسی فارسی و در پیوند با تورانیان (ترکان) میتوان دید. در این پژوهش به روش کتابخانهای نقش گرگ در اساطیر و به روش تطبیقی در فرهنگ ملل (به ویژه رومیان، ترکان و مغولان) و ایران بررسی خواهد شد. در این پژوهش در حوزه مطالعات میان رشتهای اسطوره شناسی و ادبیات و در پی یافتن پاسخ این پرسشهاست: خویشکاریهای گرگ در اساطیر سایر را کدام موجودات اسطورهای در فرهنگ ایرانی دارند؟ به عبارت دیگر جانشین گرگ در اساطیر ایران کدام موجود است؟ بر طبق این پژوهش، تنها پارهای از نقشهای گرگ را در اسطورههای ایرانی میتوان دید. در حالی که هیچ موجودی چنین نقشهای جامع و گستردهای ندارد، بخش عمدهای از این نقشها را سیمرغ ایفا میکند. البته همتاانگاری سیمرغ و شاهین (وارغن)، این حضور را پررنگتر جلوه میدهد. بخش دیگر خویشکاریهای گرگ در اسطورههای سایر ملل را شیر و بهرام در اساطیر ایرانی بر عهده دارند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
هدی اسمعیلتبار؛ اسماعیل نجار
چکیده
مکتب آمریکایی ادبیات تطبیق بستر مناسبی را فراهم کرده است تا بتوان مضامین، دیدگاهها و مفاهیم مستتر در آثار ادبی را فارغ از زبان و جغرافیای آنها مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش نمایشنامه چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی و طوفان امه سزر را با استفاده از مکتب آمریکایی و با تاکید بر آرا میشل فوکو مورد تطبیق قرار میدهیم و ...
بیشتر
مکتب آمریکایی ادبیات تطبیق بستر مناسبی را فراهم کرده است تا بتوان مضامین، دیدگاهها و مفاهیم مستتر در آثار ادبی را فارغ از زبان و جغرافیای آنها مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش نمایشنامه چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی و طوفان امه سزر را با استفاده از مکتب آمریکایی و با تاکید بر آرا میشل فوکو مورد تطبیق قرار میدهیم و شباهتها و تفاوتهای میان آن دو را بررسی میکنیم. فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه به تشریح مجازات دولتها در عصرهای مختلف پرداخته است. اشخاص قدرتمند با استفاده از دستگاه فکری و مجازات مورد نظرشان اقشار مختلف جامعه را تحت فشار قرار داده و آنها را تنبیه میکنند. فوکو لزوما این مجازات را بازدارنده و متناسب با جرمِ مجرم نمیداند. همانطور که در این مقاله بررسی خواهد شد، در این نمایشنامههای منتخب، پادشاه به عنوان بالاترین منصب قدرت تنها محل تعیین مجازات است. غیاب دستگاه قضایی و جایگاه محاکمه در هر دو نمایشنامه نشاندهندهی سلیقهای عمل کردن دستگاه حکومت در منظر نویسندگان این آثار است. در چشم در برابر چشم تنبیه جسمی بیشتر از تنبیه روحی پسندیده میشود در حالیکه در نمایشنامه طوفان بالعکس است. آنطور که فوکو میگوید نمایشی بودن مجازات در جهت تثبیت قدرت و ترساندن مردم میباشد که در این دو نمایشنامه هم دلایل استفاده از تنبیه با این فرضیه همراستاست.
سوسن جبری
چکیده
این پژوهش به خوانش کهنالگویی قصّههای ایرانی و بررسی فرآیند فردیّت و چگونگی رخدادهای شکلدهنده به این فرآیند پرداختهاست. پرسش ایناستکه؛ در طی فرآیند فردیّت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصّههای ایرانی ابتدا نمود کهنالگوها را یافتیم و سپس دو مرحلهای بودن فرآیند فردیّت ...
بیشتر
این پژوهش به خوانش کهنالگویی قصّههای ایرانی و بررسی فرآیند فردیّت و چگونگی رخدادهای شکلدهنده به این فرآیند پرداختهاست. پرسش ایناستکه؛ در طی فرآیند فردیّت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصّههای ایرانی ابتدا نمود کهنالگوها را یافتیم و سپس دو مرحلهای بودن فرآیند فردیّت آشکارشد که دوگونۀ تحقّق خردمحور و قدرتمحور داشت. یافتهها نشانمیدهند؛ من (قهرمان) یا بخش آگاه و دیگر اجزای ناخودآگاه روان چون؛ آنیما، آنیموس، پیرخرد و سایه، پیوندهای پیچیدهای دارند. سایه همجنس قهرمان و جزء ناشناخته، سرکوبشدۀ و چالشآفرین روان است. رخدادهای پروسۀ فردیّت بر بنیاد چالشآفرینیهای سایه برای قهرمان رخمیدهد و قصّهها هم با ساختار دو بخشی و گاه قصّهدرقصّه و همانند فرآیند فردیّت هم دو مرحلۀ پیوند و بازپیوند دارند که در جستار پیشِرو به آن پرداختیم. افزون بر آن، دو روایت زنانه و مردانه از روند تحقق فردیّت داریم؛ در روایت خردمحور زنانه؛ قهرمان با راهنمایی و یاریگری پیرخرد و تکیه بر خردورزی بر سایه پیروز میشود و به آنیموس میپیوندد و اغلب پس از شکست سایه، او را میبخشد و میپذیرد. در روایت قدرتمحور مردانه؛ قهرمان همچنان از راهنمایی و یاریگری پیرخرد برخوردار است، ولی با تکیه بر قدرت و جنگیدن رویاروی بر سایه غلبهمیکند و اغلب سایه را میکُشد و گاه میراند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
طاهره ایشانی؛ مریم عاملی رضایی؛ علی جانمحمدی
چکیده
سبکشناسی انتقادی با تحلیل لایههای مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکههای قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسندهای ایدئولوژیمحور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژیها و در نتیجه، نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. ...
بیشتر
سبکشناسی انتقادی با تحلیل لایههای مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکههای قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسندهای ایدئولوژیمحور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژیها و در نتیجه، نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی، تحلیلی و آماری و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام شده است - آن است که مشخّصههای سبکشناسی انتقادی و ایدئولوژی پنهان و روابط قدرت در مجموعه داستان آبشوران آشکار شود. این جستار، به شیوۀ لایهای انجام شده و ابتدا کلانلایۀ بافت به صورت کلّی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو کلانلایۀ روایت و متن، با نظر به رویکرد مریم درپر در سبکشناسی انتقادی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی مؤلفههای سبکشناسی انتقادی در مجموعه داستان آبشوران، حکایت از آن دارد که کانونیسازی از نوع بیرونی و درونی و نیز مؤلفۀ تقابل، از ویژگیهای سبکیِ برجستۀ این مجموعه داستان است و آنچه اهمیّت دارد این است که این مؤلفههای سبکی، ابزاری برای بیان دو مفهوم ایدئولوژی و قدرت هستند. ایدئولوژی مورد نظر نویسنده، شامل «مبارزه با فقر»، «مبارزه با جهل»، «مبارزه با بیعدالتی» و «مبارزه با سنّت» است. همچنین، چنانکه از داستانهای درویشیان برمیآید، قدرت در این آثار، مقولهای زنجیرهوار، پیچیده و لایهلایه در تمام سطوح جامعه است.
مینا بهنام
چکیده
مقولة اقتباس به عنوان یکی از شاخه های ادبیات تطبیقی تلاشی برای ایجاد آثار جدید بر بنیاد ساخت و محتوای متون پیش از خود است. پژوهش حاضر از این منظر میان ادبیات به مثابة گفتار و نوشتار و سینما، تئاتر و نقاشی به مثابة تصویر پلی می زند و با نمونهگیری موردی از داستانهای شیخ صنعان، برصیصای عابد، جریج، فاوست، آنتوان قدیس و تائیس به کشف ساختار ...
بیشتر
مقولة اقتباس به عنوان یکی از شاخه های ادبیات تطبیقی تلاشی برای ایجاد آثار جدید بر بنیاد ساخت و محتوای متون پیش از خود است. پژوهش حاضر از این منظر میان ادبیات به مثابة گفتار و نوشتار و سینما، تئاتر و نقاشی به مثابة تصویر پلی می زند و با نمونهگیری موردی از داستانهای شیخ صنعان، برصیصای عابد، جریج، فاوست، آنتوان قدیس و تائیس به کشف ساختار داستانها، مشابهت و تفاوتشان با یکدیگر می پردازد؛ هدف از این پژوهش بررسی نحوة بازآفرینی و پردازش این داستانها در قلمرو تصویرسازی سینمایی، تئاتر و نقاشی بر مبنای اقتباس و انواع آن از دیدگاه دبورا کارتمل است.کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوة پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است. کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوة پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ناهید بهمنش؛ فروغ کاظمی
چکیده
در پژوهش پیشرو مساله اصلی بررسی همپوشانی استعارههای ساختاری مفهوم "دنیا" در قصیدهها و قطعههای سعدی و پروین است. این پژوهش با بررسی استعارههای مفهومی با حوزه مقصد "دنیا" در قصیدهها و قطعات سعدی و پروین در پی یافتن پاسخ به این سوالات است: الف) استعارههای مفهومی ساختاری با حوزه مقصد "دنیا" در اشعار سعدی و پروین کداماند؟ ب) همپوشانی ...
بیشتر
در پژوهش پیشرو مساله اصلی بررسی همپوشانی استعارههای ساختاری مفهوم "دنیا" در قصیدهها و قطعههای سعدی و پروین است. این پژوهش با بررسی استعارههای مفهومی با حوزه مقصد "دنیا" در قصیدهها و قطعات سعدی و پروین در پی یافتن پاسخ به این سوالات است: الف) استعارههای مفهومی ساختاری با حوزه مقصد "دنیا" در اشعار سعدی و پروین کداماند؟ ب) همپوشانی استعاری استعارههای مفهومی ساختاری با حوزه مقصد "دنیا" در شعر دو شاعر چگونه است؟ پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. نتایج حاصل از بررسیهای کمی پژوهش شامل 94 استعاره مفهومی ساختاری با حوزه مقصد دنیاست که از قصیدهها و قطعههای دو شاعر نمونهگیری و ارزیابی شد. یافتهها نشانمیدهد که در شعر دو شاعر حوزههای مبدأ ساختاری مشترک پربسامد برای مفهومسازی دنیا، ساختمان، سفر و مزرعه است. در نهایت، پژوهش نشانداد استعارهها در شعر هر دو شاعر ریشه در همبستگیهای تجربی و درک آنان از مفهوم "دنیا" دارد و هر چند که تنوع استعاری در شعر پروین بیشتر است؛ اما به طور کل میان اهداف آنها همپوشانی وجود دارد.
آمینه فیضی؛ رحمان مشتاق مهر
چکیده
زبان شناسی زیست محیطی و به تبع آن تحلیل گفتمان محیط زیست در جست و جوی ایدئولوژیها و الگوهای زبانی است که بتواند مردم را در حفظ و نگهداری محیط زیست تشویق و ترغیب نماید. به همین سبب آنها سه نوع گفتمان محیط زیست مخرب، گفتمانهای دو پهلو و گفتمانهای مفید را مطرح کردهاند. اگر چه رویکرد تحلیل گفتمان محیط زیست، بیشتر تجزیه و تحلیل متون ...
بیشتر
زبان شناسی زیست محیطی و به تبع آن تحلیل گفتمان محیط زیست در جست و جوی ایدئولوژیها و الگوهای زبانی است که بتواند مردم را در حفظ و نگهداری محیط زیست تشویق و ترغیب نماید. به همین سبب آنها سه نوع گفتمان محیط زیست مخرب، گفتمانهای دو پهلو و گفتمانهای مفید را مطرح کردهاند. اگر چه رویکرد تحلیل گفتمان محیط زیست، بیشتر تجزیه و تحلیل متون و زبان امروزی است، اما متون کلاسیک و به ویژه متون عرفانی نیز در چارچوب گفتمانهای محیط زیست طرح شدنی است، زیرا متون عرفانی از گفتمانهای متفاوتی برخوردار است. از گفتمانهای رایج در عرفان که میتوان به آن اشاره داشت، گفتمان محیط زیست است که به طور وسیعی عارفان در متون عرفانی از آن بهره گرفتهاند. در ادامه گفتمان-های مفید زیست محیطی براساس نظریات آرن استیبی پی گیری خواهد شد. که حاصل آن گفتمانهای مفیدی چون آزار نرساندن به موجودات طبیعت، مهربانی و شفقت در حق تمام موجودات، حقوق طبیعت، موازنه و هماهنگی در طبیعت، اتحاد انسان و طبیعت بوده است.
میلاد پرنیانی؛ منیره کاظمی راشد؛ ولی دین پرست؛ منیژه صدری
چکیده
کهن الگوها به عنوان شاخصهاییاز روان شناسی تحلیلیمیتواننددرتحلیلهایژرفانگر تاریخی مؤثر باشند. در پژوهش حاضر ضمن تعریف کهن الگوها و معرفی کهن الگوهای بومی و مشخصاً کهن الگوی "موبد" نقش این استعدادهای روانی در واکنشهای علما نسبت به رویدادهای جاری (اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) در دوره میانه اسلامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ...
بیشتر
کهن الگوها به عنوان شاخصهاییاز روان شناسی تحلیلیمیتواننددرتحلیلهایژرفانگر تاریخی مؤثر باشند. در پژوهش حاضر ضمن تعریف کهن الگوها و معرفی کهن الگوهای بومی و مشخصاً کهن الگوی "موبد" نقش این استعدادهای روانی در واکنشهای علما نسبت به رویدادهای جاری (اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) در دوره میانه اسلامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پرسش اصلی این است که به چه مصداقیعلمای اسلام در جغرافیای فرهنگی ایران از پدیده نامبرده متأثر بودهاند؟ پاسخ به این پرسش در تعلیل و تحلیل برخی از رفتارهای علما در عرصه اجتماعی، فرهنگی و حتی فردی مثمر ثمر است.یافتههای تحقیق حاکی از وجه تمایزی است که حول رجعت به اندیشههای کهن دینیمیگرددو به طور ملموسی در سیره علمای اسلام از قوه به فعل میرسیده است.بنا بر ماهیت موضوع،روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیلی است.
مینا بهنام
چکیده
در این مقاله سازه های غزل مولوی در ساحت تصویر در دیوان شمس مورد بررسی قرار می گیرد. بنیان نظری پژوهش بر نظریة فضای ذهنی و تلفیق مفهومی فوکونیه و ترنر استوار است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و با بررسی داده ها بر اساس آمار توصیفی ، نشان داده می شود که در راستای ساخت تصویر چه ترکیب ها و آمیختگی های متشابه و متضادی در فضای درون داد مبدأ و ...
بیشتر
در این مقاله سازه های غزل مولوی در ساحت تصویر در دیوان شمس مورد بررسی قرار می گیرد. بنیان نظری پژوهش بر نظریة فضای ذهنی و تلفیق مفهومی فوکونیه و ترنر استوار است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و با بررسی داده ها بر اساس آمار توصیفی ، نشان داده می شود که در راستای ساخت تصویر چه ترکیب ها و آمیختگی های متشابه و متضادی در فضای درون داد مبدأ و مقصد صورت گرفته است تا خواننده بتواند از گذر کشف پایههای تصویرساز به درک و دریافت معنا و نیز تفکر مولوی در ساحت غزل دست یابد. به لحاظ روش شناختی نخست با مطالعه و بررسی دیوان شمس(3230 غزل) تصویرهای حسی از تصویرهای انتزاعی تفکیک شد؛ سپس عوامل تصویرساز از جمله مشابهت دو حوزة ذهنی، تضاد دو حوزة ذهنی، تجسم گرایی و جان بخشی به مقولات انتزاعی و همچنین موتیف های غزل مولوی مورد بررسی قرار گرفت.نتیجه اینکه دو عامل اصلی در تلفیق مفهومی که در ساختار تصویری غزلیات شمس مؤثر بوده شباهت بنیان و تضاد بنیان بودن دو حوزة مبدأ و مقصد است. تکرار مداوم نمادهای ناهمخوان و دوسویه در سرتاسر غزلیات شمس همچون روز و شب و نور و ظلمت معنادار است و به درک معنای ذهنی گوینده به مخاطب کمک کند. بخشی از تصویرسازیهای مولوی ترکیبی از قلمروهای حسی- انتزاعی است. تجسم بخشیدن به مفاهیم انتزاعی و محسوس گرداندن آنها در جهان متن از کارکردهای تصویر به مثابة متن در غزل مولوی است.
علی اصغر حبیبی؛ رضا اصغری
چکیده
نقد روانشناختی یکی از حوزههای جدید نقد ادبی به شمار میرود که ناقد در آن با تکیه بر اصول و مبانی روانشناسی، محرّکها و هیجانات روحی و عوامل مؤثر بر آفرینش یک اثر ادبی را مورد بررسی قرار میدهند و با بیان جریان باطنی و احوال درونی شاعر، تأثیری را که محیط، جامعه و سنن در تکوین این جریانها داشتهاند مورد مطالعه قرار میدهد؛ ...
بیشتر
نقد روانشناختی یکی از حوزههای جدید نقد ادبی به شمار میرود که ناقد در آن با تکیه بر اصول و مبانی روانشناسی، محرّکها و هیجانات روحی و عوامل مؤثر بر آفرینش یک اثر ادبی را مورد بررسی قرار میدهند و با بیان جریان باطنی و احوال درونی شاعر، تأثیری را که محیط، جامعه و سنن در تکوین این جریانها داشتهاند مورد مطالعه قرار میدهد؛ چراکه روان آدمی ابزارهایی را برای کاهش اضطراب و دفاع از خود در اختیار دارد که به آن مکانیسمهای دفاعی گفته میشود. فروید در سدة بیستم میلادی، آغازگر و پرچمدار روانشناسی علمی بود. شناختهشدهترین دستهبندی فروید از ساختار اجزای روان آدمی، الگوی نهاد، خود و فراخود است. ابوالعلاء معری (۹۳۷-۱۰۵۷م) و شوریده شیرازی (۱۸۵۷-۱۹۲۷م) دو شاعر نابینای عرب و ایرانی هستند که در کودکی و پس از تجربة بینایی محدود، حس دیداری خود را از دستدادهاند، اما با وجود این توانستهاند پا به عرصة ادبیات نهاده و آثاری را بر جای بگذارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی–تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی مکانیسمهای دفاعی در شخصیت ابوالعلاء معری و شوریده شیرازی از خلال سقط الزند معری و دیوان شوریده بپردازد. نتایج این جستار حاکی از آن است که نابینایی دو شاعر منجر به یأسی آشکار در درون آنها شده و اشعارشان بیانگر میل آنها به زیبایی و دیدار است و برای کاهش اضطرابی که در پی نابینایی در آنان به وجود آمده، از مکانیسمهای دفاعی-روانی چون: جبران، باطلسازی، جابجایی، تحقیر دیگران و ... استفاده کردهاند.