پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مرجان علی اکبرزاده زهتاب؛ حسین یزدانی
چکیده
چکیدهسعدی در بوستان، به مفاهیمی توصیه دارد که با علم مددکاری اجتماعی امروزی در پیوندی تنگاتنگ است. از دیگرسوی نظریۀ سعادت فارابی (259هـ ق-339) گویی خاستگاه بوستان سعدی و مددکاری اجتماعی نوین است. مسالۀ بنیادین این پژوهش که بهگونهای کتابخانهای و توصیفی-تحلیلی فراهم آمده، شناخت پیوندهای مفهومی و فکری میان سه ضلع این مثلث؛ بوستان سعدی، ...
بیشتر
چکیدهسعدی در بوستان، به مفاهیمی توصیه دارد که با علم مددکاری اجتماعی امروزی در پیوندی تنگاتنگ است. از دیگرسوی نظریۀ سعادت فارابی (259هـ ق-339) گویی خاستگاه بوستان سعدی و مددکاری اجتماعی نوین است. مسالۀ بنیادین این پژوهش که بهگونهای کتابخانهای و توصیفی-تحلیلی فراهم آمده، شناخت پیوندهای مفهومی و فکری میان سه ضلع این مثلث؛ بوستان سعدی، مددکاری اجتماعی و نظریۀ سعادت فارابی است. مهمترین پرسش مقاله این است که؛ میان اندیشهها و تعالیم سعدی در بوستان و مددکاری اجتماعی در مفهوم امروزین آن چه پیوندهایی وجود دارد و این هردو چگونه با نظریۀ سعادت فارابی پیوند دارند؟ فرضیه آن است که سعدی از نظریۀ سعادت فارابی تاثیر پذیرفته و مددکاری اجتماعی ریشه در آموزههای اندیشههای شرقی از جمله فارابی و تعالیم سعدی دارد. با نگاهی به برآیند تحقیق، مهمترین بازتابهای علم مددکاری اجتماعی در بوستان سعدی که با نظریۀ سعادت فارابی نیز پیوند دارد مربوط به احسان و یاریرسانی به خلق است که قرب الی الله را موجب شده و آدمی را به سعادت قصوی –که در اندیشۀ فارابی بالاترین نوع سعادت است- رهنمون میگردد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ایوب مرادی؛ فرهاد درودگریان
چکیده
لیکاف ضمن به چالشکشیدن تلقی سنتی از استعاره، بر این نکته تأکید ورزید که پایة تفکر انسان، استعاری است و ذهن انسان بهشکل ناخودآگاه برای درک مفاهیم انتزاعی، از امور محسوس بهره میجوید. یکی از مهمترین زمینههایی که ذهن و زبان بهجای بیان مستقیم، دستبهدامن تصاویر استعاری میشود، موضوعات مربوط به حوزة شفا و بیماری است. بیماران، ...
بیشتر
لیکاف ضمن به چالشکشیدن تلقی سنتی از استعاره، بر این نکته تأکید ورزید که پایة تفکر انسان، استعاری است و ذهن انسان بهشکل ناخودآگاه برای درک مفاهیم انتزاعی، از امور محسوس بهره میجوید. یکی از مهمترین زمینههایی که ذهن و زبان بهجای بیان مستقیم، دستبهدامن تصاویر استعاری میشود، موضوعات مربوط به حوزة شفا و بیماری است. بیماران، همراهان آنان و حتی پزشکان به دلیل تجارب پیچیدة مربوط به بیماری بهویژه بیماریهای لاعلاج، خواسته یا ناخواسته از زبان استعاری در این زمینه بهره میجویند. موضوعی که نهتنها در جریان مفاهمة بیمار با دیگران اثرگذار است، بلکه این امکان را نیز فراهم میآورد که با دستکاری در نظام استعاری این حوزه، شیوة مواجهة بیمار و اطرافیان با بیماری نیز اصلاح گردد. درهمینراستا در این پژوهش تلاش شده است تا کتاب «از قیطریه تا اورنجکانتی» که دربردارندة تجربة زیستة حمیدرضا صدر-نویسندة اثر- از بیماری سرطان است، به شیوة تحلیلی-توصیفی و با محوریت تصاویر مربوط به حوزة بیماری و شفا بررسی شود. برای انجام پژوهش تمامی تصاویر مربوط به موضوع با فراوانی 189 تصویر شناسایی شد و ازاینمیان 101 نمونه که شامل تصاویر دربردارندة ارزشگذاریها راوی دربارة بیماری بود تحلیل گردید. نتایج نشان میدهد استعارههای با محوریت بیماری بهمثابه دشمن، هیولا، رقابت ورزشی، فرماندة بیرحم، زندان، عنصر گدازنده، اوباش، همدم، عنصر فروبرنده، عنصر لِهکننده، پرتگاه و طوفان بهترتیب، بیشترین فراوانی را در متن دارند. تصاویری که در تمامی آنها تلقی و ارزشگذاری منفی راوی نسبت به بیماریآشکار است. موضوعی که باعث فرسایش هرچهبیشتر روانی و جسمی بیمار شده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
زهرا احسانی؛ حمیدرضا شعیری؛ مرتضی بابک معین
چکیده
عناصر درونگفتمانی عموما در نظام تطبیقپذیر با جهان هستی خود همگرا هستند؛ اما اگر این نظام، تطبیقپذیر نباشد(گسست) با جهان هستی خود واگرا رفتار میکند. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد تا بر اساس نشانهمعناشناسی گفتمانی به نحوه شکلگیری نظام تطبیقپذیر و گسست در نمایشنامة معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی بپردازد. از این رو، از کل ...
بیشتر
عناصر درونگفتمانی عموما در نظام تطبیقپذیر با جهان هستی خود همگرا هستند؛ اما اگر این نظام، تطبیقپذیر نباشد(گسست) با جهان هستی خود واگرا رفتار میکند. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد تا بر اساس نشانهمعناشناسی گفتمانی به نحوه شکلگیری نظام تطبیقپذیر و گسست در نمایشنامة معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی بپردازد. از این رو، از کل پیکره، هشت نمونه انتخاب و به صورت تحلیلی-توصیفی واکاوی شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق حاکی از این قضیه است که اولا هویت در ارتباط با تنمداری شکل میگیرد؛ ثانیا، یک هویت وقتی فرو میپاشد که با گسست تن مادی و جسمانهای از تنپدیداری روبرو شود. خود این امر، در گفتمان، ناامنی میآفریند و در نهایت، وقوع گسست را در شرایط چالش بروز میدهد و درست در همین حالت است که وضعیت منجمد و تثبیت در هم میشکند و استحاله معنایی رخ میدهد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
هدی اسمعیلتبار؛ اسماعیل نجار
چکیده
مکتب آمریکایی ادبیات تطبیق بستر مناسبی را فراهم کرده است تا بتوان مضامین، دیدگاهها و مفاهیم مستتر در آثار ادبی را فارغ از زبان و جغرافیای آنها مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش نمایشنامه چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی و طوفان امه سزر را با استفاده از مکتب آمریکایی و با تاکید بر آرا میشل فوکو مورد تطبیق قرار میدهیم و ...
بیشتر
مکتب آمریکایی ادبیات تطبیق بستر مناسبی را فراهم کرده است تا بتوان مضامین، دیدگاهها و مفاهیم مستتر در آثار ادبی را فارغ از زبان و جغرافیای آنها مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش نمایشنامه چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی و طوفان امه سزر را با استفاده از مکتب آمریکایی و با تاکید بر آرا میشل فوکو مورد تطبیق قرار میدهیم و شباهتها و تفاوتهای میان آن دو را بررسی میکنیم. فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه به تشریح مجازات دولتها در عصرهای مختلف پرداخته است. اشخاص قدرتمند با استفاده از دستگاه فکری و مجازات مورد نظرشان اقشار مختلف جامعه را تحت فشار قرار داده و آنها را تنبیه میکنند. فوکو لزوما این مجازات را بازدارنده و متناسب با جرمِ مجرم نمیداند. همانطور که در این مقاله بررسی خواهد شد، در این نمایشنامههای منتخب، پادشاه به عنوان بالاترین منصب قدرت تنها محل تعیین مجازات است. غیاب دستگاه قضایی و جایگاه محاکمه در هر دو نمایشنامه نشاندهندهی سلیقهای عمل کردن دستگاه حکومت در منظر نویسندگان این آثار است. در چشم در برابر چشم تنبیه جسمی بیشتر از تنبیه روحی پسندیده میشود در حالیکه در نمایشنامه طوفان بالعکس است. آنطور که فوکو میگوید نمایشی بودن مجازات در جهت تثبیت قدرت و ترساندن مردم میباشد که در این دو نمایشنامه هم دلایل استفاده از تنبیه با این فرضیه همراستاست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
هیوا حسن پور؛ هاجر هدایتی زاده
چکیده
ارزیابیها و الگوهای ارزشی از جمله مواردی هستند که بر اساس آنها میتوان متون ادبی را بررسی و تحلیل کرد. این پژوهش بر پایۀ الگوهای ارزشگذاری متن و با تکیه بر بومگرایی و دانش بینارشتهای به بررسی و تحلیل دو مجموعه داستان همراه آهنگهای بابام و آبشوران از درویشیان پرداخته است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی است. این دو مجموعه ...
بیشتر
ارزیابیها و الگوهای ارزشی از جمله مواردی هستند که بر اساس آنها میتوان متون ادبی را بررسی و تحلیل کرد. این پژوهش بر پایۀ الگوهای ارزشگذاری متن و با تکیه بر بومگرایی و دانش بینارشتهای به بررسی و تحلیل دو مجموعه داستان همراه آهنگهای بابام و آبشوران از درویشیان پرداخته است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی است. این دو مجموعه داستان از جمله آثاری هستند که در حوزۀ واقعگرایی نوشته شده-اند و با تکیه بر الگوهای ارزشگذاری در آنها میتوان کانونیسازیها، برجستهسازیها و ارزیابیهای نویسنده از بوم را در آنها سنجید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درویشیان در قالب عناصر زیست محیطی و برای بیان آلام و رنجهای قشر متوسط و ضعیف جامعه در تقابل با قشر مرفّه، دستکاریها و تخریبهای زیست محیطی را هرچند همسو با مظاهر فرهنگ و پیشرفت نیز باشد، نمیپسندد و همواره ارزیابیهایی منفی نسبت به آنها دارد. همچنین با توجه به الگوهای ارزشی متون میتوان فهمید که زندگی مسالمتآمیز در کنار طبیعت و مخاطرات آن، ریشه در احترام به وابستگیهای چند سویۀ سیاسی، اجتماعی و... انسان با طبیعت دارد. ذکر این نکته لازم است که موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی راوی برای شکلدهی دیدگاهی در پیوند با زیستبوم تأثیر بسزایی دارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مریم درپر؛ مژگان میرحسینی
چکیده
ماهیت استعاره جمعی و اشتراکی است و بر این اساس که تاریخ و مسائل تاریخی در گزینش قلمروهای منبع/ مبدأ استعارهها و کارکرد شناختی آنها نقش دارند، مسئلهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، دلایل پدید آمدن استعارۀ مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانۀ فارسی است. جهت پرداختن به مسئلۀ مذکور به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی غزلیات سعدی ...
بیشتر
ماهیت استعاره جمعی و اشتراکی است و بر این اساس که تاریخ و مسائل تاریخی در گزینش قلمروهای منبع/ مبدأ استعارهها و کارکرد شناختی آنها نقش دارند، مسئلهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، دلایل پدید آمدن استعارۀ مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانۀ فارسی است. جهت پرداختن به مسئلۀ مذکور به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی غزلیات سعدی شیرازی و حسین منزوی پرداخته و سپس به روش تطبیقی نقشمایههای خورشید نیز مطالعه و بررسی شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در شعر سعدی یکی از عوامل پدید آمدن این کلاناستعاره، پوشیدهرویی معشوق و لزوم وضوح بخشیدن به چگونگی زیبایی معشوق و چگونگی حضور او بوده است اما در شعر منزوی ازآنجایی که معشوق رویپوشیده نیست تا خورشید جایگزینی برای توصیف روی او باشد، کارکردهای شناختی این کلاناستعاره تغییر قابل ملاحظهای یافته است؛ خورشید بهعنوان قلمرو مبدأ، دیگر آن خورشید قدرتمند شعر سعدی با نور خیرهکننده و درخشانش نیست، خورشید بهعنوان استعارهای هستی شناختی در شعر منزوی گاه کارکردهای شناختی مشابه استعارههای شیئی مانند فانوس و شمع را دارد. بعلاوه این که حوزه مقصد خورشید از معشوق به عاشق میرسد تناظر بین حوزه مبدأ و مقصد، نگاشتهایی از قبیل گرمای خورشید/ گرمای حضور معشوق، روشنایی خورشید یا ماه/ درخشندگی و سپیدی روی معشوق، قدرت رویش و زایش نور خورشید/ قدرت باروری معشوق را قابل درک مینماید. نقشمایههای خورشید در دوران معاصر و تصویر خورشید خانم بر روی سفالینهها امتداد حضور استعارۀ «خورشید ایزدبانو است» را نشان میدهد که با استعارۀ مفهومی «معشوق خورشید است» در غزل عاشقانۀ فارسی تناسب دارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
بهمن حیدری؛ مسعود دهقان؛ عامر قیطوری
چکیده
شعرشناسی شناختی بهعنوان یکی از شاخههای مطرحشده در علوم شناختی، به خواننده امکانمیدهد تا با کمک ابزارها و عناصر سازندۀ متن به تحلیل آن بپردازد. از اینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عناصر سازندۀ شعر، گزیدهای از اشعار شیرکو بیکس با عنوان «معروف آقایی شعری موزون و بارانی جوانمرگشده» از مجموعۀ «چراکانی سهر ...
بیشتر
شعرشناسی شناختی بهعنوان یکی از شاخههای مطرحشده در علوم شناختی، به خواننده امکانمیدهد تا با کمک ابزارها و عناصر سازندۀ متن به تحلیل آن بپردازد. از اینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عناصر سازندۀ شعر، گزیدهای از اشعار شیرکو بیکس با عنوان «معروف آقایی شعری موزون و بارانی جوانمرگشده» از مجموعۀ «چراکانی سهر ههلهمووت»(چراغهایی بر فراز قله) میباشد که با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس انگارۀ جهانهای متن ورث (1999) انجام گرفته است. لایههای مختلف شعر شیرکو بیکس که با عزیمت از جهان متن اصلی به جهانهای زیرشمول و سپس بازگشت به جهان متن اصلی همراه بود، مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که مهمترین ویژگی اشعار وی، استفاده از اسامی خاص، استعارههای مفهومی و نیز کاربرد قید بهعنوان مهمترین عناصر جهانساز در ساخت جهانهای زیرشمول و جهان متن میباشد. همچنین، استفاده از فرایندهای ذهنی در ساخت جهانهای زیرشمول و استفاده از فرایندهای رابطهای و مادی در ساخت جهان متن از مهمترین گزارههای نقشگستر بهشمار میروند. یافتهها حاکی از آن است که در گزیدۀ بررسیشده، علت گرایش به خواندن این اشعار در بسامد بالای جهانهای زیرشمول آرزو و یکیشدن جهان گفتمان و جهان متن در یکدیگر و از میانبرداشتهشدن لایۀ میان آن دو است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
طارق ذاکر؛ سید اسماعیل قافله باشی؛ قربان ولیئی
چکیده
عاطفه از عناصر مهم و حیاتی شعر است، هر شعری به نوعی حاصل انفعالات نفسانی هنرمند است. انفعالات نفسانی از محرکهای اصلی شکلگیری آثار هنری محسوب می شود؛ از اینرو غزلیات مولانا نتیجة تجارب ناب عرفانی و انگیختگی عواطف قدرتمند او است. در جستار حاضر وجه غالب عواطف بازتاب یافتة غزلیات شمس با استفاده از نظریة «هیجانهای بنیادین» ...
بیشتر
عاطفه از عناصر مهم و حیاتی شعر است، هر شعری به نوعی حاصل انفعالات نفسانی هنرمند است. انفعالات نفسانی از محرکهای اصلی شکلگیری آثار هنری محسوب می شود؛ از اینرو غزلیات مولانا نتیجة تجارب ناب عرفانی و انگیختگی عواطف قدرتمند او است. در جستار حاضر وجه غالب عواطف بازتاب یافتة غزلیات شمس با استفاده از نظریة «هیجانهای بنیادین» روبرت پلاچیک با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شده است. در این بررسی برای هر بیت یک امتیاز در نظر گرفته است و در تحلیل ابیات از عناصر زبانی (اصوات، واژهها، ترکیبات، جملات)، دلالت مستقیم واژگانی و شگردهای بلاغی نیز کمک گرفته شده است. در غزلیات مولانا انواع محتلف عواطف (اولیه و ترکیبی) با درجههای مختلف شدت بیان گردیده است که بیشتر از نود در صد عواطف ابراز شدة این غزلیات از جملة عواطف مثبت است و عواطف منفی به ندرت و آن هم با درجة پایین شدت بیان گردیده است. این بررسی نشان میدهد که 24 عاطفة مدل پلاچیک در غزلیات مولانا بازتاب یافته است. عواطف بازتاب یافتة غزلیات مولانا به ترتیب عشق، شادی، حیرت، امیدواری، پذیرش، تواضع... است که عاطفة عشق با گرفتن 50،92 در صد امتیاز در صدر و ناامیدی با گرفتن 0،02 امتیاز در پایین جدول قرار دارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
صادق رشیدی؛ فاطمه عظیمی فرد
چکیده
این مقاله که در ذیل تحقیقات کیفی قرار میگیرد، با رویکرد تحلیلی و با هدف تبیین مفهوم اقتباس از منظر نظریه بینامتنیت نوشته شده و به بررسی نظریه بینامتنیت و چند مفهوم کلیدی دیگر پرداخته است. به نظر میرسد آن مفهومی که در هنرهای نمایشی بهعنوان اقتباس مطرح میشود، در واقع یک تمهید و تکنیک و تصور سنتی در باب معنای بر گرفتگی از متون قبلی است ...
بیشتر
این مقاله که در ذیل تحقیقات کیفی قرار میگیرد، با رویکرد تحلیلی و با هدف تبیین مفهوم اقتباس از منظر نظریه بینامتنیت نوشته شده و به بررسی نظریه بینامتنیت و چند مفهوم کلیدی دیگر پرداخته است. به نظر میرسد آن مفهومی که در هنرهای نمایشی بهعنوان اقتباس مطرح میشود، در واقع یک تمهید و تکنیک و تصور سنتی در باب معنای بر گرفتگی از متون قبلی است که اساساً با نظریه بینامتنیت قابل تبیین است. مفهوم اقتباس بهصورت سنتی بر نوعی همحضوری تأکید دارد و اساساً به یک جنبه از ابعاد گسترده و پیچیده انواع روابط بین متون بهصورتی آشکار تأکید میورزد. یکی از مهمترین پیامدهای گسترش نظریه بینامتنیت و بهطورکلی نظریههای بینامتنی، انحلال تدریجی مفهوم متن بهعنوان یک واحد منسجم و خودمختار معنایی بوده است که به نوبه خود منجر به تغییر تأکید از متن منفرد و مستقل و اسطورهای به مفهوم جدید از متن شده است. روشی که در آن متون به مقولات و متون دیگری مرتبط میشوند. بنابراین، تبیین ماهیت اقتباس و مناسبت آن با نظریه بینامتنیت مستلزم آشنایی ما با چند مفهوم نظری مهم است که ذیل نظریه ابرمتنیت توسط ژنت مطرح شده است که در این مقاله به بررسی آنها پرداختهایم.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
سودابه صفری سنجانی؛ بهمن نامور مطلق
چکیده
روایت «سبزهقبا» یکی از افسانههای عامیانهی مشهور سنجان است. چگونگی خط سیر قهرمان در سفر اسطورهای سبزهقبا بر اساس الگوی تک اسطورهی سفر قهرمان کمپبل و همچنین شناسایی سوق دهندهی روانی قهرمان داستان بر اساس نظریهی T.A ، مسئلهی اصلی این پژوهش است. هدف این پژوهش شناخت کهن الگوی سفر قهرمان در داستان اسطورهای «سبزهقبا»، ...
بیشتر
روایت «سبزهقبا» یکی از افسانههای عامیانهی مشهور سنجان است. چگونگی خط سیر قهرمان در سفر اسطورهای سبزهقبا بر اساس الگوی تک اسطورهی سفر قهرمان کمپبل و همچنین شناسایی سوق دهندهی روانی قهرمان داستان بر اساس نظریهی T.A ، مسئلهی اصلی این پژوهش است. هدف این پژوهش شناخت کهن الگوی سفر قهرمان در داستان اسطورهای «سبزهقبا»، مطالعهی ضمیر ناخودآگاهِ جامعهی مخاطبان داستان و پی بردن به انگیزهی روایتی داستان فوق است. این نوشتار با رویکرد اسطورهشناسی و روانشناسی به تحلیل داستان سبزهقبا میپردازد. روش انجام این پژوهش، توصیفیِ تحلیل محتوا و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانهای است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تمام مراحل الگوی کمپبل به جز چهار مؤلفهی آخرِ مرحلهی بازگشت در داستان سبزهقبا وجود دارد. به علاوه این پژوهش گواهِ وجود تعامل بین انگیزههای روانی-اخلاقی و روایی در شکلگیری داستان نمادین سبزهقبا است. همچنین نتیجهی این تحقیق نشان میدهد که طی کردن رشد شخصیتی، به عنوان یک کهن الگو در ضمیر ناخودآگاه جمعی در انسان، ارزشی فرامنطقهای محسوب میشود به علاوه این پژوهش نتیجه میگیرد که نظریهی سوق دهنده (رانه)های اریک برن در قسمت آزمونهای نظریهی سفر قهرمان کمپبل به خوبی بازتاب یافته است و وجود سوق دهندههای مذکور را در این افسانهی ایرانی ثابت میکند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
یحیی طالبیان؛ محمد صادق فتاح آتانی؛ محمود بشیری
چکیده
بر اساس یافته های زبان شناسان، گویش الموتی را می توان در زیر مجموعه زبان های شمالی_غربی ایران باستان تقسیم بندی کرد و زبان های ایرانی را میتوان در قالب خانواده ی بزرگ زبانی (هند و اروپایی) بررسی کرد، افق مقایسه و پیوند گویش الموتی با زبان لاتین در سرآغاز و منشا از جهات شکل، ساختار آوایی و معنایی دامنه وسیعی از تحقیقات را پیش چشم محققان ...
بیشتر
بر اساس یافته های زبان شناسان، گویش الموتی را می توان در زیر مجموعه زبان های شمالی_غربی ایران باستان تقسیم بندی کرد و زبان های ایرانی را میتوان در قالب خانواده ی بزرگ زبانی (هند و اروپایی) بررسی کرد، افق مقایسه و پیوند گویش الموتی با زبان لاتین در سرآغاز و منشا از جهات شکل، ساختار آوایی و معنایی دامنه وسیعی از تحقیقات را پیش چشم محققان می گستراند، هنوز بسیاری از واژگانی که در زبان گویشوران الموتی به کار برده می شود با صورت و ساخت آوایی کهن آن به کار می رود. در این مقاله به طور اجمالی به برخی از ویژگی های صرفی باستانی این گویش اشاره خواهد شد و در ادامه برای اثبات نگرش فوق بیست واژه و سه پسوند را که از جهت شکل آوایی و معنایی با واژگان لاتین هم پوشانی دارند تطبیق می شوند؛ نخست واژگان را در منشا و ریشههای باستانی زبان های ایرانی یعنی پهلوی و اوستایی می کاود؛ سپس کلمات را در نگاهی عمیق تر در بستر خانواده زبان های هند و اروپایی مقایسه می کند و شباهت های معنایی و آوایی آن را ارائه می دهد. هویت و اصالت باستانی این گویش را در زبان های ایرانی و پیوند آن را با خانواده زبان های هند و اروپایی می توان مشاهده کرد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ریحانه قندی؛ زهرا حیاتی
چکیده
هویت مفهومی سیال و بیثبات است که متناسب با به کارگیری در هر متن، معنای آن تعریف میشود. در برخی تعریفهای جامعهشناختی، تقابل میان هویت فردی و اجتماعی، ذیل نگاه کلی به مفهوم هویت رنگ میبازد. فردیت هر شخص که دربردارندۀ صفات منحصربهفرد و غالباً ذاتیِ اوست، تحت تأثیر هویت اجتماعی کمرنگ است و با امور اکتسابی در اجتماع و هر ...
بیشتر
هویت مفهومی سیال و بیثبات است که متناسب با به کارگیری در هر متن، معنای آن تعریف میشود. در برخی تعریفهای جامعهشناختی، تقابل میان هویت فردی و اجتماعی، ذیل نگاه کلی به مفهوم هویت رنگ میبازد. فردیت هر شخص که دربردارندۀ صفات منحصربهفرد و غالباً ذاتیِ اوست، تحت تأثیر هویت اجتماعی کمرنگ است و با امور اکتسابی در اجتماع و هر گفتمانِ غالب تغییر میکند. شناخت هویت هر فرد در سایۀ تمایزاتش از دیگری امکانپذیر میشود و به عبارت دیگر، هویت، برآمده از ارتباط و تعامل میان خود و دیگری است. در همۀ متون ازجمله متون ادبی، هویت به اقتضای ظرفیتهای موجود در متن، بازنمایی میشود. در ادبیات روایی نیز شگردهای روایتپردازی این بازنمایی را محقق میکنند. در این پژوهش به بازنمودهای معنای هویت و واکاوی معنای ضمنی آن در فیلمنامۀ حقایق دربارۀ لیلا دختر ادریس، پرداخته شده است. نتیجه اینکه: مفهوم هویت در روایت زندگیِ لیلا بر تأثیرپذیرفتنِ فردیتِ وی از ارتباطات اجتماعی و گفتمانهای غالب جامعه تأکید میکند. اصلیترین شگردهای روایی که این بازنمایی را به انجام میرسانند، رویدادهای اصلی داستان، عناصر روایی و تقابلهای دوگانه هستند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
عطاالله کوپال
چکیده
تمام مولفان و مصنفان ادبی، از دیرباز به دنبال یافتن نامهایی جذاب و ماندگار برای آثار خود بودهاند و بحث در بارة نام آثار ادبی به اندازة بررسی ساختار و محتوای آنها، در مباحث نقد ادبی، در خور اهمیت بوده است. مقالة حاضر به دنبال یافتن شگردهای نامگذاری آثار برجسته و بزرگ ادبی و طبقهبندی آنهاست. رویکرد اصلی مقاله، بر شالودة زمینهای ...
بیشتر
تمام مولفان و مصنفان ادبی، از دیرباز به دنبال یافتن نامهایی جذاب و ماندگار برای آثار خود بودهاند و بحث در بارة نام آثار ادبی به اندازة بررسی ساختار و محتوای آنها، در مباحث نقد ادبی، در خور اهمیت بوده است. مقالة حاضر به دنبال یافتن شگردهای نامگذاری آثار برجسته و بزرگ ادبی و طبقهبندی آنهاست. رویکرد اصلی مقاله، بر شالودة زمینهای بینارشتهای، میان ادبیات و زبانشناسی استوار گشته است.. مدّعای این مقاله آن است که نویسندگان ایران و جهان، از روشهای کاملاً معین و محدودی در ساخت زبان، برای نامگذاریِ آثار خود، چه در زبان فارسی و چه در زبانهای دیگر، بهره بردهاند و بسیاری از این روشها مشابه هستند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از رویکرد تحلیل نامِ آثار ادبی، بر بنیاد «ساخت» و «دستور زبان فارسی» در نوشته شده است. نویسندۀ این مقاله در طبقه بندیِ نامها، از روشهای طبقهبندیِ نحوی و دستوری بهره گرفته است. ابتدا اسامی خاص و سپس جملهبندیهای کامل و پس از آنها مفردات و ترکیبات در نامِ آثار، مورد توجه قرار گرفته است و از همه مهمتر اینکه مقالۀ حاضر در هر مقوله، آثار ادبی جهان و ایران را در در ساختهای نحوی مشابه، در کنار یکدیگر طبقهبندی کرده است. مقاله میکوشد به این نتیجه برسد، بر خلاف آنکه گمان میرود، نام نهادن بر اثر ادبی، دشوارترین بخشِ آفرینش اثر است؛ نامگذاریِ آثار، از الگوهای ساده و تکرارشوندهای تبعیت میکند که آشنایی با آنها میتواند برای هر نویسندة معاصر، کار نامگذاری اثر ادبی را تسهیل کند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
حسن اکبری بیرق؛ رستم شامحمدی؛ امینه حقیقی پشتیری
چکیده
چکیدهنظریه«تکامل بر اساس انتخاب طبیعی» که در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط چارلز داروین ارائه شد، صرفاً در حیطه زیستشناسی باقی نماند و بر درک عالمان علوم انسانی و اجتماعی از موضوعات مورد مطالعه خود، تأثیر ژرفی نهاد. روانشناسی و نقد ادبی، از جمله معارفی بودند که به لحاظ بینش و روش، تحت تأثیر این نظریه قرار گرفتند و داروینیسم ادبی ...
بیشتر
چکیدهنظریه«تکامل بر اساس انتخاب طبیعی» که در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط چارلز داروین ارائه شد، صرفاً در حیطه زیستشناسی باقی نماند و بر درک عالمان علوم انسانی و اجتماعی از موضوعات مورد مطالعه خود، تأثیر ژرفی نهاد. روانشناسی و نقد ادبی، از جمله معارفی بودند که به لحاظ بینش و روش، تحت تأثیر این نظریه قرار گرفتند و داروینیسم ادبی را بنیان نهادند. داروینیسم ادبی مدعی است رفتارهای ادبی در طبیعتِ فرگشتیافته بشر ریشه دارد. البته گاه اصطلاح «نقد فرگشتی» جایگزین «داروینیسم ادبی» شده و بهجای آن بهکاررفته است.در این مقاله کوشیدهایم گزارشی از سیر تأثیرپذیری ادبیات و نقد ادبی از نظریه تکامل(فرگشت) ارائه نماییم و نشان دهیم که نقد ادبی تکاملی(فرگشتی)، با شناسایی نیازهای اساسی و مشترک انسان از قبیل جذابیت جنسی، فرزند آوری، موقعیت اجتماعی، بر پایه روانشناسی و زیستشناسی تکاملی ضمن ارائه خوانشی جدید از متون ادبی به کاوش در شخصیتهای انسانی که در ادبیات بازنمایی شده، میپردازد. پس از معرفی این رهیافت به متون ادبی، با روشی توصیفی-تحلیلی، یکی از رمانهای عامهپسند معاصر ایران (بامداد خمار) نوشته فتانه حاج سید جوادی را مورد نقد فرگشتی قرارداده، به این نتیجه رسیدهایم که نقدفرگشتی ادبی، ظرفیت بازنمایی محتوای زیستی متون داستانی را دارا است و طبیعت انسانی را به خوبی از طریق تحلیل این نوع متون به تصویر میکشد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
طاهره ایشانی؛ مریم عاملی رضایی؛ علی جانمحمدی
چکیده
سبکشناسی انتقادی با تحلیل لایههای مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکههای قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسندهای ایدئولوژیمحور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژیها و در نتیجه، نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. ...
بیشتر
سبکشناسی انتقادی با تحلیل لایههای مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکههای قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسندهای ایدئولوژیمحور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژیها و در نتیجه، نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی، تحلیلی و آماری و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام شده است - آن است که مشخّصههای سبکشناسی انتقادی و ایدئولوژی پنهان و روابط قدرت در مجموعه داستان آبشوران آشکار شود. این جستار، به شیوۀ لایهای انجام شده و ابتدا کلانلایۀ بافت به صورت کلّی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو کلانلایۀ روایت و متن، با نظر به رویکرد مریم درپر در سبکشناسی انتقادی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی مؤلفههای سبکشناسی انتقادی در مجموعه داستان آبشوران، حکایت از آن دارد که کانونیسازی از نوع بیرونی و درونی و نیز مؤلفۀ تقابل، از ویژگیهای سبکیِ برجستۀ این مجموعه داستان است و آنچه اهمیّت دارد این است که این مؤلفههای سبکی، ابزاری برای بیان دو مفهوم ایدئولوژی و قدرت هستند. ایدئولوژی مورد نظر نویسنده، شامل «مبارزه با فقر»، «مبارزه با جهل»، «مبارزه با بیعدالتی» و «مبارزه با سنّت» است. همچنین، چنانکه از داستانهای درویشیان برمیآید، قدرت در این آثار، مقولهای زنجیرهوار، پیچیده و لایهلایه در تمام سطوح جامعه است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
خلیل بیگزاده؛ پریسا احمدی؛ سوسن جبری؛ عبدالرضا نادری فر
چکیده
آشوب و نظم از تقابلهای دوگانة تولید معنا در نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان هستند. نظم امری ایجابی و سازنده است که با قرار گرفتن در تعامل آشوب که امری سلبی و ویرانگر است، باعث تولید معنا و خلق مفاهیمی پیچیده میگردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با خوانشی تطبیقی رمان چاه بابل رضا قاسمی و واحۀ غروب بهاء طاهر بر پایة الگوی ...
بیشتر
آشوب و نظم از تقابلهای دوگانة تولید معنا در نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان هستند. نظم امری ایجابی و سازنده است که با قرار گرفتن در تعامل آشوب که امری سلبی و ویرانگر است، باعث تولید معنا و خلق مفاهیمی پیچیده میگردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با خوانشی تطبیقی رمان چاه بابل رضا قاسمی و واحۀ غروب بهاء طاهر بر پایة الگوی آشوب و نظم یوری لوتمان انجام شدهاست. دستاورد پژوهش حاکی است که آشوب ازلی و حرکت بال پروانهای باعث شده تا رخدادها در این رمانها به صورت غیر خطی و پیشامدها مبتنی بر عدم قطعیت باشند؛ در واقع هر پدیدة پیچیده مانند ترس و نابهسامانی از رخدادهایی دیگر تأثیر میپذیرد. این رخدادها مواردی مانند: آشوب ازلی، آشوب پیش از نظم و آشوب پس از نظم است که باعث تغییرات و آشفتگیهای در دل متن و شخصیتهای داستانی میشود. آنچه در دو رمان بسیار شبیه است، آشوب ازلی است که بنیان اصلی آن، ترس و سرگردانی است و حرکت بال پروانهای تفاوت عمدۀ این دو رمان است که در رمان چاه بابل به دلیل دورههای زمانی مختلف بسامد بیشتری یافتهاست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه جمالی؛ حمید طاهری؛ ملیکا حاجی شعبانیان
چکیده
کارل گوستاو یونگ، روانپزشک مشهور سوئیسی، قائل به گونهای دیگر از ضمیر ناخودآگاه است که مبیّن اندیشهها و آرزوهای کام نیافته و هراس فردی نبوده، بلکه مخزن گرایشها و افکاری است که در نزد همه ابناء بشر مشترک هستند. شناخت ضمیر ناخودآگاه که یونگ آن را ناخودآگاه جمعی مینامید، از جمله با مطالعه اسطورههای ملل مختلف میسر میشود که تمایلات ...
بیشتر
کارل گوستاو یونگ، روانپزشک مشهور سوئیسی، قائل به گونهای دیگر از ضمیر ناخودآگاه است که مبیّن اندیشهها و آرزوهای کام نیافته و هراس فردی نبوده، بلکه مخزن گرایشها و افکاری است که در نزد همه ابناء بشر مشترک هستند. شناخت ضمیر ناخودآگاه که یونگ آن را ناخودآگاه جمعی مینامید، از جمله با مطالعه اسطورههای ملل مختلف میسر میشود که تمایلات و اندیشههای فرا فردی بشر را متجلی میکنند. یونگ با مطالعه گسترده در نظامهای اسطورهای در فرهنگهای گوناگون، مجموعهای از تصاویر ذهنی جهانشمول را تدوین کرد که در مکتب او با نام کهنالگو مشخص میشوند. تفحص در کهن الگوها نه فقط راهی برای فهم الگوهای عام رفتار بشر، بلکه همچنین شیوهای برای قرائت نقادانه متون ادبی و آثار هنری است. طریقتنامه عمادالدین فقیه کرمانی از جمله مثنویهای عارفانه قرن هشتم هجری است که از منظر نقد کهن الگویی ارزش پژوهش و مطالعه دارد. در این مقاله قصد داریم صورتهای مختلف سنخهای باستانی (کهن الگوها) را در آن مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای با هدف شناخت و بررسی کهنالگوهای اصلی و فرعی طریقتنامه شاعر مذکور صورت گرفته است و در این تحقیق، مشخص گردید که مهمترین کهن الگوهای به کار رفته در مثنوی طریقت نامه، شامل پیر خرد، نقاب، سایه و نوزایی یا تولد مجدد میشوند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
تهمینه چوبساز؛ محمد عارف
چکیده
هدف این مقاله بررسی تحلیلی و ریشه شناسی عناصر پنهان دراماتیک به ویژه دیالوگ های مصورِ بوم شناختی و بازی با ذهن در دو اثر مطرح ادبیات نمایشی ایران: 1- نمایشنامه مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی، 2- فیلمنامه گربه و ماهی نوشته شهرام مکری، از منظر انسان شناسی نمادگرا است. فیلم نامه ی سینمایی ماهی و گربه شهرام مکری یکی از فیلم های سینمایی معناگرا ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی تحلیلی و ریشه شناسی عناصر پنهان دراماتیک به ویژه دیالوگ های مصورِ بوم شناختی و بازی با ذهن در دو اثر مطرح ادبیات نمایشی ایران: 1- نمایشنامه مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی، 2- فیلمنامه گربه و ماهی نوشته شهرام مکری، از منظر انسان شناسی نمادگرا است. فیلم نامه ی سینمایی ماهی و گربه شهرام مکری یکی از فیلم های سینمایی معناگرا در حوزه سینمای ایران است که توانسته با فرم و محتوایی جدید در انتقال مفاهیم ذهنی، نظر مردم و منتقدین را در داخل و خارج از کشور به خود جلب کند. مرگ یزدگرد بهرام بیضایی نیز به دلایل نهفته در بطن اثر از ویژگی های کارکردگرایی پنهان، مورد توجه انسان شناسان قرن بیستم از جمله برانیسلاو مالینوفسکی و کلیفورد گیرتز قرار گرفته است.یافته ها نشان می دهد که عناصر طبیعی موجود در متن این دو اثر تئاتری- سینمایی از منظر انسان شنای نمادگرا ریشه در تفکر جهان شمول و زاییده شرایط روحی و روانی مولف کارگردانان آن دو دارد. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی به تجزیه و تحلیل محتوای کیفی داده ها با تکیه بر شیوه مطالعاتی ژرفانگرانه برای مقایسه جایگاه نمادگرا تصویر و جلوه های پنهان در دیالوگ ها استفاده شده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
اکبر حیدریان؛ هاشم صادقی
چکیده
جستار حاضر که در حوزۀ مطالعات میانرشتهای قرار دارد؛ به نقد فرهنگ اصطلاحات پزشکی و داروشناسی در ادب فارسی (1394) نوشتۀ مهدی محقّق و حمیده حجازی با رویکردی توصیفی انتقادی میپردازد. برای دستابی به این مهم، هم جنبههای صوری و ساختاری کتاب از نظر رعایت اصول نگارشِ علمی مورد توجّه قرار گرفته و هم محتوای کتاب از نظر اهمّیّت مطالب بررسی ...
بیشتر
جستار حاضر که در حوزۀ مطالعات میانرشتهای قرار دارد؛ به نقد فرهنگ اصطلاحات پزشکی و داروشناسی در ادب فارسی (1394) نوشتۀ مهدی محقّق و حمیده حجازی با رویکردی توصیفی انتقادی میپردازد. برای دستابی به این مهم، هم جنبههای صوری و ساختاری کتاب از نظر رعایت اصول نگارشِ علمی مورد توجّه قرار گرفته و هم محتوای کتاب از نظر اهمّیّت مطالب بررسی شده است. علّت انتخاب فرهنگ نامبرده توسط نگارندگان این جستار آن است که با وجود تلاش و تدقیق فراوانِ مؤلفان دربارۀ تبیین و شرح اصطلاحات پزشکی در ادب فارسی، اطّلاعات صریح و مکفی در این فرهنگ وجود ندارد. بر این اساس، مقالۀ حاضر بهدور از هر نوع تعصبات و با رعایت انصاف، بر آن است تا با بررسی مؤلفّههای شکلی و محتوایی کتاب، ضمن کاوش در بنیادهای روششناختی، نوعی بازخوانی انتقادی از فرهنگ یادشده به دست دهد.x x x x x x x x x x x x
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه راکعی
چکیده
امروزه، در کنار دیگر منابع تاریخی، متون ادبی در عرصه ی پژوهش های تاریخی، از جای گاهی ویژه برخوردارند؛ پژوهش حاضر، بر مبنای داستان «زال و رودابه» ، که به بخش اسطوره ای شاه نامه ی فردوسی تعلق دارد، به تبیین ابعاد مختلف شخصیتی «سین دخت»، مادر «رودابه» می پردازد.از طریق مطالعه ی اسطوره ها، که یک سر در دنیای مه آلود گذشته، ...
بیشتر
امروزه، در کنار دیگر منابع تاریخی، متون ادبی در عرصه ی پژوهش های تاریخی، از جای گاهی ویژه برخوردارند؛ پژوهش حاضر، بر مبنای داستان «زال و رودابه» ، که به بخش اسطوره ای شاه نامه ی فردوسی تعلق دارد، به تبیین ابعاد مختلف شخصیتی «سین دخت»، مادر «رودابه» می پردازد.از طریق مطالعه ی اسطوره ها، که یک سر در دنیای مه آلود گذشته، و سری دیگر در توجیه هستی، با بیان افسانه ای رویدادهای تاریخی دارند، می توان به مناسبات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جوامع، و آرمان ها و آرزوهای ملت ها در این زمینه ها پی برد.شخصیت «سیندخت» در شاه نامه، بیش از آن که به وجود واقعی زنی با این نام و مشخصات در تاریخ صحه بگذارد، حاکی از این است که در فرهنگ ایران باستان، و داستان ها و افسانه های بازمانده از آن دوران، که سینه به سینه نقل شده و در دوره های بعد، بعضا به کتابت در آمده، و به حکیم شاعری چون «فردوسی» منتقل شده است، باورمندی و احترام به توان مندی های زنان در مدیریت خانواده، تدبیر امور اجتماعی، و ایفای نقش در حل و فصل معضلات سیاسی، رفع مخاصمات، و پیش گیری از وقوع جنگ و خون ریزی ، دیدگاه رایج بوده است. پژوهش های صورت گرفته در منابع معتبر تاریخی، در خصوص جای گاه زنان در خانواده و جامعه ی ایران باستان، بر یافته های تحقیق حاضر، که بر مبنای مطالعه در شخصیت «سیندخت» در متن ادبی «شاه نامه ی فردوسی» انجام شده است، صحه می گذارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مژگان ربانی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمود فیروزی مقدم؛ سهند خیرآبادی
چکیده
این مقاله میکوشد با رویکردی بینانشانهشناسی و بر اساس الگوی رمزگان روایی رولان بارت به تحلیل فیلم اقتباسی «گاو خونی» ساختۀ بهروز افخمی برگرفتهشده ازرمان گاوخونی نوشتۀ جعفرمدرّس صادقی بپردازد. در نقد آثار سینمایی، به طور عمده به جنبههای زیباییشناسی، صحنه پردازی، عناصر بصری فیلم و درونمایۀ فیلم توجّه میشود و دلالتها، ...
بیشتر
این مقاله میکوشد با رویکردی بینانشانهشناسی و بر اساس الگوی رمزگان روایی رولان بارت به تحلیل فیلم اقتباسی «گاو خونی» ساختۀ بهروز افخمی برگرفتهشده ازرمان گاوخونی نوشتۀ جعفرمدرّس صادقی بپردازد. در نقد آثار سینمایی، به طور عمده به جنبههای زیباییشناسی، صحنه پردازی، عناصر بصری فیلم و درونمایۀ فیلم توجّه میشود و دلالتها، نشانهها و مؤلّفههای نشانهشناختی و معناشناختی آن، کمتر مورد توجّه قرار میگیرد. در تحلیل سینما، رویکرد نشانهشناسی به بررسی، تحلیل و تفسیر کنش دلالت پذیری و فرایند معنا سازی متن میپردازد و فیلم را به عنوان یک نظام نشانهای تصویری، دربرگیرندۀ «تصویر»(باز نمودشی)،«شاخص»(نشانة نقش کارکردی برای بازنمود تصویر) و «نماد»(نشانة تلقین کنندۀ معنا از معنای ذاتی تصویر) بررسی میکند. در رویکرد بینانشانهای، به یاری الگوی رمزگان روایی رولان بارت، یعنی رمزگان هرمنوتیکی، فرهنگی، معنابنی، کنشمند و نمادین، میتوان به تحلیل بینانشانه شناختی فیلمهای سینمایی از جمله فیلم اقتباسی «گاو خونی» پرداخت. دستاورد این پژوهش این است که با بررسی نظام نشانگانی متمایز بین دو متن زبانی- ادبی و متن تصویری، میتوان به تحلیل بینانشانگانی متنی ادبی-روایی(دراین پژوهش: رمان«گاوخونی») وفیلم اقتباسی-روایی(دراین پژوهش: فیلم«گاو خونی») به کمکِ رمزگان روایی پنجگانة رولان بارت پرداخت که این پژوهش، موجب غنای مطالعات متن شناختی ومطالعات سینمایی می شود.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
حامد صافی
چکیده
تاریخ الامم و الملوک» یا تاریخ الرّسل و الملوک» نام کتابی است که محمّد بن جریر طبری در تاریخ جهان از آغاز خلقت تا پایان سال 302 هجری قمری به رشتۀ تحریر درآوردهاست. از ابوعلی محمّد بلعمی کتابی به دست ما رسیدهاست که با نام «تاریخنامۀ طبری» یا «تاریخ بلعمی» شناخته میشود. باور پژوهشگران بر آن است که بلعمی کتاب طبری ...
بیشتر
تاریخ الامم و الملوک» یا تاریخ الرّسل و الملوک» نام کتابی است که محمّد بن جریر طبری در تاریخ جهان از آغاز خلقت تا پایان سال 302 هجری قمری به رشتۀ تحریر درآوردهاست. از ابوعلی محمّد بلعمی کتابی به دست ما رسیدهاست که با نام «تاریخنامۀ طبری» یا «تاریخ بلعمی» شناخته میشود. باور پژوهشگران بر آن است که بلعمی کتاب طبری را به فارسی برگردان کرده و مطالبی از آن کاسته و بخشیهایی را نیز برافزودهاست. در پژوهش حاضر، روایت طبری و بلعمی از رویدادهای روز عاشورای سال 61 هجری قمری، تجزیه، مقایسه و تحلیل شدهاست. این پژوهش با تکیه بر نظریۀ فزونمتنیّت ژرار ژنت انجام شدهاست. بر اساس این نظریه، همۀ متون از متون پیش از خویش برگرفته شدهاند. متن آغازین، «پیشمتن» و متن پسین، «بیشمتن» نامیده میشود. در جریان برگرفتگی بیشمتن از پیشمتن، تغییراتی حاصل میشود که «گشتار» نام دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، روایت بلعمی از روز عاشورا نمیتواند ترجمهای از روایت طبری باشد. اعمال انواع گشتار کمّی مهمترین عامل دگرگونی روایت بلعمی نسبت به روایت طبری بودهاست.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
فاطمه قبادی؛ حسینعلی قبادی
چکیده
درعرصه ادبیات و سینمای ایران معاصر -کمابیش همانند جریانهای هنری جهانی- عموماً ژانرها و رویکردهای هنری با حفظ وجوه تمایز خود زیست میکنند.بویژه فاصله میان رویکردهای عینیت گرایانه(objective) رئالیستی و رهیافتهای ذهنیتگرایانه (subjective) عرفانی، باید ملموستر باشدچرا که درنگاه اول، پیوند این دو متناقض به نظر میرسد،اما در اخیرا شاهد ...
بیشتر
درعرصه ادبیات و سینمای ایران معاصر -کمابیش همانند جریانهای هنری جهانی- عموماً ژانرها و رویکردهای هنری با حفظ وجوه تمایز خود زیست میکنند.بویژه فاصله میان رویکردهای عینیت گرایانه(objective) رئالیستی و رهیافتهای ذهنیتگرایانه (subjective) عرفانی، باید ملموستر باشدچرا که درنگاه اول، پیوند این دو متناقض به نظر میرسد،اما در اخیرا شاهد رخدادهایی هستیم که مرز ژانرهای ادبی و هنری کمرنگ میشودوبرخی متنهای ادبی یافیلمها به سوی بیناژانری حرکت کردهاند.درجریانهای فکری بینالاذهانی جامعه مدرن،شکلگیری بیناژانری افزونتر ازادب و هنر کلاسیک و زمان تسلط رمانتیسم صورت گرفته است ودرمتن ادبی و هنری،مفاهیم یا درونمایهها ومضامین ژانرهای مختلف رقیب،گاه باهم درآمیخته وآشتی کردهاند.درقلمرو فرهنگ،هنر وادب ایران، چنین آثاری ممکن است روابط بینامتنی استوار بامیراثهای غنی ایرانی - اسلامی در عالم هنر و ادبیات پیدا کنند و در تراز سرآمدی جای بگیرند. فیلم خورشید مجیدمجیدی با تحولی بارز نسبت به دیگرآثار،واجدچنین ویژگیهایی شده است.مجیدی موفق شدقدسیت وشاخصههای عالم غیب رادر مؤلفههای ژانر رئالیستی فیلم خود؛بازبتاباند و ممزوج سازد در فضا و درونمایهای عرفانی بنشاند و با این ترکیب نغز، فیلمی بیناژانری ونوآورانه عرضه کند.مسئله این پژوهش،کاویدن وجوه ظهور این بیناژانریت متمایزوبدیع است که به نظر میرسد بانظریهها و مبانی تحولات متنپژوهانه دهههای اخیر سازگار باشد.روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است و برمبنای نمادشناسی و باترکیبی از تحلیل گفتمان، نقدژانرونظریههای متنشناختی وبینامتنی،چهارچوب نظری آن شکل گرفته است.چشمانداز نتیجه تحقیق،نشانگرظهور شاخصههای بیناژانری رئالیستی – عرفانی درفیلم خورشیدمجیدمجیدی است و اودر این فیلم توفیق یافت تا واقعیت را با معرفت قدسی و عرفان و محبت باهم در بیامیزدواز حیث درونمایه،نوآوری و ژرفنگری ویژهای رادر این فیلم به منصّه ظهور برساند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ایوب مرادی
چکیده
دورة نوجوانی از حساسترین برهههای زندگی محسوب میشود. موضوع شکلگیری هویت و دغدغههای مربوط به آن، از مسائل مهم این دوره است که هرگونه اختلال در آن، میتواند آثار منفی بلندمدتی بر روان نوجوان داشته باشد؛ بهویژه آنکه قضاوتهای دیگران در شکلگیری ساختار هویتی نوجوان نقش دارد. دراینمیان وجود نقصهای جسمانی و شخصیتی مشهود ...
بیشتر
دورة نوجوانی از حساسترین برهههای زندگی محسوب میشود. موضوع شکلگیری هویت و دغدغههای مربوط به آن، از مسائل مهم این دوره است که هرگونه اختلال در آن، میتواند آثار منفی بلندمدتی بر روان نوجوان داشته باشد؛ بهویژه آنکه قضاوتهای دیگران در شکلگیری ساختار هویتی نوجوان نقش دارد. دراینمیان وجود نقصهای جسمانی و شخصیتی مشهود یا غیرمشهود، میتواند بر قضاوت دیگران و همچنین نگرش نوجوان به هویت خویشتن اثرگذار باشد. اروینگ گافمن جامعهشناس مشهور کانادایی طی نظریة کنش اجتماعی به بررسی انواع نقصها یا به تعبیر او داغهای ننگ مؤثر بر شخصیت و روابط افراد پرداخته است. از نگاه او هویت افراد از سه راه عیبهای جسمانی، اختلالهای شخصیتی و تفاوت قومیتی میتواند دچار داغخوردگی شود. در این وضعیت یا داغخوردگی فرد از سوی دیگران قابل مشاهده است و یا اینکه نشانی از عیب در ظاهر وجود ندارد. در حالت اول شخص در پی مدیریت اثرات منفی داغ خواهد بود و در حالت دوم اصلیترین دغدغه، پنهانکردن داغ ننگ است. موقعیتی که پدیدآورندة ترس و اضطراب است. رمان «طعم سیب زرد» از ناصر یوسفی ازجمله رمانهای موفق نوجوان است که نویسنده طی آن به موضوع تأثیر داغهای ننگ شخصیتی و قومیتی بر روان شخصیتها پرداخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است در پی بررسی تأثیر داغ ننگ بر ایجاد اضطراب در شخصیتهای اصلی این رمان یعنی «سینا» و «نثار» است که اولی به دلیل نقصهای شخصیتی و دومی بر اثر ملیت افغانیاش دچار داغخوردگیاند. مسئلهای که باعث بروز بحرانهای جدی و انزوای آنان شده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
عفت نقابی؛ محمدرضا طوسی نصرآبادی
چکیده
پژوهش حاضر با نگاه میانرشتهای ادبیات و علوم شناختی به بررسی مفهومسازی استعاری احساسات عشق و غم در دیوان اشعار فارسی ملامحمد فضولی بغدادی اختصاص دارد. در مورد ضرورت اتخاذ ماهیت میانرشتهای این پژوهش باید گفت تحلیل فهم متن از جنبة میانرشتهای، بررسی آن را بر اساس اصول علومی مانند زبانشناسی شناختی ممکن میسازد. تحقیق حاضر ...
بیشتر
پژوهش حاضر با نگاه میانرشتهای ادبیات و علوم شناختی به بررسی مفهومسازی استعاری احساسات عشق و غم در دیوان اشعار فارسی ملامحمد فضولی بغدادی اختصاص دارد. در مورد ضرورت اتخاذ ماهیت میانرشتهای این پژوهش باید گفت تحلیل فهم متن از جنبة میانرشتهای، بررسی آن را بر اساس اصول علومی مانند زبانشناسی شناختی ممکن میسازد. تحقیق حاضر پژوهشی توصیفی-تحلیلی با رویکرد نظریه استعاره شناختی است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤالات است که کلان الگوهای استعاری فضولی در بیان احساسات عشق و غم در اشعارش کدامند و چه تفاوتی با حوزههای مبدأ استعاری از دید کوچش (2000) در باب حوزههای استعاری احساسات دارند؟ آیا مفهومسازی استعاری احساسات در اشعار فضولی بغدادی با الگوی مفهومسازی استعاری جهانی تطابق دارد یا مفهومسازی احساسات به صورت فرهنگی و خاص است؟ با بررسی تعداد 5814 بیت شعر از دیوان فارسی فضولی مشخص شد 122 عنوان عبارت استعاری احساس غم و 107 عنوان عبارات استعاری در حوزه عشق را شامل میشوند و کلانالگوهای استعاری به ترتیب بسامد مشخص شدند. همچنین مشخص شد که احساسات عشق و غم در اشعار فضولی بغدادی با قلمروهای مبدأ استعاری کوچش (2000) شباهتها و تفاوتهایی دارند. شباهت قلمروهای استعاری کوچش و فضولی در مفهومسازی استعاری احساسات نشان از فرضیة جهانی استعارههای مفهومی است. این شباهتها ناشی از حالات فیزیولوژیکی و رفتاری احساسات مذکور یا واکنشهای ناشی از این احساسات است. تفاوتهای قلمروهای مبدأ استعاری مورد نظر کوچش و فضولی هم ناشی از عقاید و باورهای فرهنگی گروه اجتماعی و فرهنگی خاص فضولی بغدادی است.