پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مریم درپر؛ حلما امیری
چکیده
رمانس امیرارسلان که در روساخت یک روایت عاشقانۀ طولانی است و در آن حوادث خارقالعاده روی میدهد، مورد توجه ناصرالدین شاه قاجار بوده است. با توجه به این که در نظام پادشاهی، شاه در رأس هرم قدرت قرار دارد و روایت-شنویی او میتواند معنادار باشد، مسئلهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، بررسی رابطۀ معنادار بین روایت امیرارسلان با زندگی ...
بیشتر
رمانس امیرارسلان که در روساخت یک روایت عاشقانۀ طولانی است و در آن حوادث خارقالعاده روی میدهد، مورد توجه ناصرالدین شاه قاجار بوده است. با توجه به این که در نظام پادشاهی، شاه در رأس هرم قدرت قرار دارد و روایت-شنویی او میتواند معنادار باشد، مسئلهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، بررسی رابطۀ معنادار بین روایت امیرارسلان با زندگی و شخصیت روایتشنو خاص آن- ناصرالدین شاه- است. این مطالعه از طریق بررسی مقولۀ قدرت در رمانس امیرارسلان به انجام میرسد؛ با طرح این پرسشها که چه عواملی در ایجاد قدرت فرادست در این رمانس نقش دارند و مقولۀ قدرت به چه انواعی قابل دسته بندی است؟ و چه رابطۀ معناداری بین زندگی و شخصیت ناصرالدین شاه و روایت امیرارسلان وجود دارد؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که در زیرساخت این روایت عاشقانه، قدرت مقولهای پیچیده است که با ابزارهایی مانند برجستهسازی و حاشیهرانی، شکلگیری هویتهای چندگانه، موقعیت سوژهها، تخاصم و غیریتسازی و عشق بهعنوان ابزاری قدرتمند که مبارزه را بهعنوان دال مرکزی در درون گفتمان خود دارد، شکل میگیرد و به انواع قدرت نرم و قدرت سخت قابل دستهبندی است. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهد که امیرارسلان در جایگاه قهرمان، دالی است که جانشین استعاری غیاب بزرگ شجاعت، مسئولیتپذیری و اعتماد به نفس بالا در وجود ناصرالدین شاه بوده است و تحقق آرزوهای دست نیافته ناصرالدین شاه - در دوران، کودکی، جوانی و بزرگسالی- در جهان روایت، این قصه را برای او چنان جذاب نموده که چندین بار از زبان نقال زبردست دربار به این قصه گوش فرا داده است.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
افسانه غیاثوند؛ مهرداد اکبری گندمانی
چکیده
هر روایتی از عناصری تشکیل شده است که این عناصر روایی نیز با تکیه بر روایتشنو و مفاهیم کانونی شده در آن، شکل و شیوههای خاصی به خود میگیرند. بلاغت روایت، ناظر بر تأثیرگذاری روایت بر روایتشنو است که این مهم نیز نشان از خلق آگاهانۀ روایتها برای انتقال مفاهیم دارد. قصههای مجید از جمله آثار داستانی هستند که با محور بازنمایی جهان ...
بیشتر
هر روایتی از عناصری تشکیل شده است که این عناصر روایی نیز با تکیه بر روایتشنو و مفاهیم کانونی شده در آن، شکل و شیوههای خاصی به خود میگیرند. بلاغت روایت، ناظر بر تأثیرگذاری روایت بر روایتشنو است که این مهم نیز نشان از خلق آگاهانۀ روایتها برای انتقال مفاهیم دارد. قصههای مجید از جمله آثار داستانی هستند که با محور بازنمایی جهان معرفتی کودک و نوجوان و متناسب با دنیای ذهنی آنها خلق شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات بینارشتهای در پی تبیین نقش بلاغت در روایت این قصههاست. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که: هوشنگ مرادی کرمانی در قالب شخصیتی درون داستانی (راوی خردسال) در خلق روایت به اقتضائات دنیای کودک و نوجوان و زبان خاص روایت-های آنها پایبند بوده و در خلق تصاویر از امور ملموس و محسوس که سازگاری زیادی با جهان معرفتی کودک و نوجوان دارد، بهره برده است. توجه به روایتشنو در این قصهها باعث شده است که زبان و بیان قصهها، بلاغت نهفته در آنها، سازوکارهای روایی و مفاهیم کانونی شده در آنها، متناسب با روایتشنو بکار گرفته شوند.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
مهدی سبزواری
چکیده
در این مقاله گفتمان کنشی در رابطه با مفهومی مطرح در ادبیات معاصر آمریکا تحت عنوان مستثنیبودن آمریکایی در دو رمان معاصر آمریکایی مورد بررسی قرار میگیرد. مفهوم مستثنیبودن آمریکایی یکی از شناخته شده ترین مفاهیم معاصر در ادبیات و هنر و فرهنگ معاصر امریکا است. براساس این مفهوم، آمریکا و مردم آن و فرهنگ آمریکایی در مقایسه با سایر فرهنگها ...
بیشتر
در این مقاله گفتمان کنشی در رابطه با مفهومی مطرح در ادبیات معاصر آمریکا تحت عنوان مستثنیبودن آمریکایی در دو رمان معاصر آمریکایی مورد بررسی قرار میگیرد. مفهوم مستثنیبودن آمریکایی یکی از شناخته شده ترین مفاهیم معاصر در ادبیات و هنر و فرهنگ معاصر امریکا است. براساس این مفهوم، آمریکا و مردم آن و فرهنگ آمریکایی در مقایسه با سایر فرهنگها و کشورهای دنیا استثنایی و منحصربفرد هستند و ترویج این ایده در دهههای اخیر در رسانه ها، فیلم های هالیودی و ادبیات داستانی آمریکا کاملا مشهود است. در این مقاله نگارنده می کوشد تا با استفاده از تحلیل نظام گفتمانی کنشی که خاستگاهی نشانه شناختی دارد به خوانش دقیقتری از مفهوم مستثنی بودن آمریکایی دست یابد. جهت ارائه این تحلیل بازنمود و بروز این تفکر و نگرش در دو رمان معاصر ادبیات داستانی به طور اجمالی بررسی می شوند تا زوایای انعکاس این مفهوم در ادبیات معاصر آمریکا تا حدودی مشخص شود. رمان تروریست اثر آپدایک (2006) و رمان مردم گرانقیمت اثر اوآتس (1968) دارای درونمایه مشترکی در این زمینه هستند. هر دو رمان با اتکا به مفهوم مستثنی بودن امریکایی گفتمانی کنشی را فراهم می سازند که به طور اجمالی در این مقاله بررسی میشود. مبنای تحلیل پژوهش حاضر، نقد روایت اصلی رمانهای فوق و بررسی نقش کنش و کنشگران آنها در تحول معنا در چهارچوب نظام گفتمانی کنشی است.
رضا مبینی سوچلمایی؛ منیره فرضی شوب
چکیده
اقتباس فیلم ها از آثار ادبی تقریبا از اوایل پیدایش سینما وجود داشته است. فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی نیز با تکیه بر اقتباس، بر اساس رمان معروف بوف کور نوشته صادق هدایت ساخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، مقایسهی عنصر زمان در رمان بوف کور و اثر سینمایی مقتبس از آن یعنی فیلم سینمایی هامون است. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی ...
بیشتر
اقتباس فیلم ها از آثار ادبی تقریبا از اوایل پیدایش سینما وجود داشته است. فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی نیز با تکیه بر اقتباس، بر اساس رمان معروف بوف کور نوشته صادق هدایت ساخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، مقایسهی عنصر زمان در رمان بوف کور و اثر سینمایی مقتبس از آن یعنی فیلم سینمایی هامون است. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی است که مبنای آن توصیف گزاره می باشد و بر اساس نظریهی زمان روایی ژرار ژنت به رشته تحریر در آمده است. این مقایسه در بخش مضمون و محتوای کلی دو اثر و خاصتر بر اساس نظریه زمان روایی ژنت در بخشهای ترتیب، تداوم و بسامد انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که 1- در برگردان بوف کور به فیلم هامون، حالتی میانه مورد توجه قرار گرفته که هم بر اصالت و استقلال اثر مقتبس و هم بر اصالت و استقلال اثر منبع تاکید میشود. 2- در بخش مضمون، از این جهت که هر دو اثر، روایت زندگی انسانی است که از محیط و انسان های اطراف خود خسته شده و به انزوا کشیده شده است و به رویا و ضمیر ناخودآگاه پناه می برد، بسیار به هم نزدیک است. 3- هیچ یک از دو اثر از نظم و ترتیب زمانی خاصی تبعیت نمیکنند و به شیوهی زمان پریشی، روایت میشوند
چنور سیدی؛ حسن کریمیان
چکیده
هروایت هنری از جمله هنر نگارگری که توسط روایت گران آفریده می شوند، شامل مجموعه ای از گفته هایی است که در طی روایت به آن ها هویت داده می شود و صدایی از درون دنیای نگاره ها که متعلق به نگارگر است، آن ها را برای دنیای بیرون نقل می کنند. نگارگر برای انتقال ذهن هدفمند خود از بیرون و درون نگاره ها از انواع زاویه ی دید برای روایت داستان، برخورداری ...
بیشتر
هروایت هنری از جمله هنر نگارگری که توسط روایت گران آفریده می شوند، شامل مجموعه ای از گفته هایی است که در طی روایت به آن ها هویت داده می شود و صدایی از درون دنیای نگاره ها که متعلق به نگارگر است، آن ها را برای دنیای بیرون نقل می کنند. نگارگر برای انتقال ذهن هدفمند خود از بیرون و درون نگاره ها از انواع زاویه ی دید برای روایت داستان، برخورداری جسته است؛ همچنین با توجه به راویتگر بودن خود، در سیر روایت پردازی نقش هایی را عهده دارد که شامل: کارکردهای (بازنمایی، کنترلی و تفسیری) است. پژوهش حاضر، در پی پاسخ گویی به این پرسش هاست، نگارگر بر اساس گفتمان روایی ژپ لینت ولت از چه کارکردهای در نگاره های خود، درمواجهه با مخاطب برخوردار است؟ کدام کارکرد بر کارکردهای دیگر می چربد؟ تأثیرکارکرد غالب در نگارهها چگونه است؟ پژوهش حاضر با بررسی و مطالعات کتابخانهایی بین رشته ایی ادبیات و هنر باستانی به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است برای پاسخ به پرسش های فوق با بررسی نگاره هایِ اثر کمال الدین بهزاد هراتی در دوره تیموریان، به این نتیجه می رسد در عمل روایت پردازی توسط نگارگر، کارکرد تفسیری بر کارکردهای دیگر غلبه دارد و دلیل آن را نیز می توان جنبه ی اخلاقی و تعلیمی بودن آن آثار دانست که بر ژانر محتوای تصویر، بسیار تأثیرگذار است و نگارگر از طریق کارکردها و مسئولیت های خود، مخاطب را به جنبهی اخلاقی و تعلیمی بودن نگاره ها سوق میدهد.
زهرا حیاتی؛ حسین صافی؛ فرنوش میرزایی
چکیده
هدف پژوهش این است که شیوه پردازش «زمان» بهعنوان یک عنصر روایی، در دو گفتمان ادبی و سینمایی که میان آنها رابطة اقتباس برقرار است و درواقع موضوعی مشترک دارند مقایسه شود تا تفاوت ابزارها و شگردهای بیانی این دو رسانه بیان گردد. رویکرد این تحقیق، روایتپژوهی با تأکید بر زمان روایی است و مورد مطالعه رمان و فیلم اقتباسی «شوهر ...
بیشتر
هدف پژوهش این است که شیوه پردازش «زمان» بهعنوان یک عنصر روایی، در دو گفتمان ادبی و سینمایی که میان آنها رابطة اقتباس برقرار است و درواقع موضوعی مشترک دارند مقایسه شود تا تفاوت ابزارها و شگردهای بیانی این دو رسانه بیان گردد. رویکرد این تحقیق، روایتپژوهی با تأکید بر زمان روایی است و مورد مطالعه رمان و فیلم اقتباسی «شوهر آهو خانم». در بحث زمانبندی روایت از دیدگاه ژنت، سه ویژگی درنظر گرفته میشود: 1. آرایش رویدادها: ترتیب ذکر وقایع در گفتمان روایی؛ 2. بسامد رویدادها: تناسبی که میان تعداد بازنمودهای یک رویداد در گفتمان روایی و دفعات احتمالی وقوع همان رویداد در جهان داستان وجود دارد؛ 3. دیرش رویدادها: حجمی که هر رویداد در گفتمان روایی به خود اختصاص میدهد. نتایج پژوهش نشان میدهد: 1.آرایش رویدادهای فیلم، بهشدت تحت تأثیر کتاب است و هیچ گونه خلاقیتی در این زمینه دیده نمیشود. تمام رویدادهای داستان، بهطورخلاصه گزینش شده و به همان ترتیب طبیعی درپی یکدیگر نمایش داده شدهاند؛ 2.در داستان، بسامد رویدادها غالباً از نوع تکبهتک است (یعنی برابر با تعداد وقوع وقایع در جهان داستان) و این موضوع بهدلیل قالب داستان (رمان) طبیعی مینماید ولی در فیلم بسامد برخی رویدادها از نوع کاهنده است؛ 3. با توجه به حجم کتاب شوهر آهوخانم ضربآهنگ روایت در کتاب کند است، در حالیکه ضربآهنگ روایت در فیلم، به دلیل حذفهای متعدد و پیدرپی تند است و حتی گاهی موجب مخدوش شدن پیرنگ روایت شده است.