پژوهشهای میان رشته ای ادبی
هیوا حسن پور؛ هاجر هدایتی زاده
چکیده
ارزیابیها و الگوهای ارزشی از جمله مواردی هستند که بر اساس آنها میتوان متون ادبی را بررسی و تحلیل کرد. این پژوهش بر پایۀ الگوهای ارزشگذاری متن و با تکیه بر بومگرایی و دانش بینارشتهای به بررسی و تحلیل دو مجموعه داستان همراه آهنگهای بابام و آبشوران از درویشیان پرداخته است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی است. این دو مجموعه ...
بیشتر
ارزیابیها و الگوهای ارزشی از جمله مواردی هستند که بر اساس آنها میتوان متون ادبی را بررسی و تحلیل کرد. این پژوهش بر پایۀ الگوهای ارزشگذاری متن و با تکیه بر بومگرایی و دانش بینارشتهای به بررسی و تحلیل دو مجموعه داستان همراه آهنگهای بابام و آبشوران از درویشیان پرداخته است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی است. این دو مجموعه داستان از جمله آثاری هستند که در حوزۀ واقعگرایی نوشته شده-اند و با تکیه بر الگوهای ارزشگذاری در آنها میتوان کانونیسازیها، برجستهسازیها و ارزیابیهای نویسنده از بوم را در آنها سنجید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درویشیان در قالب عناصر زیست محیطی و برای بیان آلام و رنجهای قشر متوسط و ضعیف جامعه در تقابل با قشر مرفّه، دستکاریها و تخریبهای زیست محیطی را هرچند همسو با مظاهر فرهنگ و پیشرفت نیز باشد، نمیپسندد و همواره ارزیابیهایی منفی نسبت به آنها دارد. همچنین با توجه به الگوهای ارزشی متون میتوان فهمید که زندگی مسالمتآمیز در کنار طبیعت و مخاطرات آن، ریشه در احترام به وابستگیهای چند سویۀ سیاسی، اجتماعی و... انسان با طبیعت دارد. ذکر این نکته لازم است که موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی راوی برای شکلدهی دیدگاهی در پیوند با زیستبوم تأثیر بسزایی دارد.
پژوهشهای میان رشته ای ادبی
صادق رشیدی؛ فاطمه عظیمی فرد
چکیده
این مقاله که در ذیل تحقیقات کیفی قرار میگیرد، با رویکرد تحلیلی و با هدف تبیین مفهوم اقتباس از منظر نظریه بینامتنیت نوشته شده و به بررسی نظریه بینامتنیت و چند مفهوم کلیدی دیگر پرداخته است. به نظر میرسد آن مفهومی که در هنرهای نمایشی بهعنوان اقتباس مطرح میشود، در واقع یک تمهید و تکنیک و تصور سنتی در باب معنای بر گرفتگی از متون قبلی است ...
بیشتر
این مقاله که در ذیل تحقیقات کیفی قرار میگیرد، با رویکرد تحلیلی و با هدف تبیین مفهوم اقتباس از منظر نظریه بینامتنیت نوشته شده و به بررسی نظریه بینامتنیت و چند مفهوم کلیدی دیگر پرداخته است. به نظر میرسد آن مفهومی که در هنرهای نمایشی بهعنوان اقتباس مطرح میشود، در واقع یک تمهید و تکنیک و تصور سنتی در باب معنای بر گرفتگی از متون قبلی است که اساساً با نظریه بینامتنیت قابل تبیین است. مفهوم اقتباس بهصورت سنتی بر نوعی همحضوری تأکید دارد و اساساً به یک جنبه از ابعاد گسترده و پیچیده انواع روابط بین متون بهصورتی آشکار تأکید میورزد. یکی از مهمترین پیامدهای گسترش نظریه بینامتنیت و بهطورکلی نظریههای بینامتنی، انحلال تدریجی مفهوم متن بهعنوان یک واحد منسجم و خودمختار معنایی بوده است که به نوبه خود منجر به تغییر تأکید از متن منفرد و مستقل و اسطورهای به مفهوم جدید از متن شده است. روشی که در آن متون به مقولات و متون دیگری مرتبط میشوند. بنابراین، تبیین ماهیت اقتباس و مناسبت آن با نظریه بینامتنیت مستلزم آشنایی ما با چند مفهوم نظری مهم است که ذیل نظریه ابرمتنیت توسط ژنت مطرح شده است که در این مقاله به بررسی آنها پرداختهایم.