پژوهشهای میان رشته ای ادبی
بهمن حیدری؛ مسعود دهقان؛ عامر قیطوری
چکیده
شعرشناسی شناختی بهعنوان یکی از شاخههای مطرحشده در علوم شناختی، به خواننده امکانمیدهد تا با کمک ابزارها و عناصر سازندۀ متن به تحلیل آن بپردازد. از اینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عناصر سازندۀ شعر، گزیدهای از اشعار شیرکو بیکس با عنوان «معروف آقایی شعری موزون و بارانی جوانمرگشده» از مجموعۀ «چراکانی سهر ...
بیشتر
شعرشناسی شناختی بهعنوان یکی از شاخههای مطرحشده در علوم شناختی، به خواننده امکانمیدهد تا با کمک ابزارها و عناصر سازندۀ متن به تحلیل آن بپردازد. از اینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عناصر سازندۀ شعر، گزیدهای از اشعار شیرکو بیکس با عنوان «معروف آقایی شعری موزون و بارانی جوانمرگشده» از مجموعۀ «چراکانی سهر ههلهمووت»(چراغهایی بر فراز قله) میباشد که با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس انگارۀ جهانهای متن ورث (1999) انجام گرفته است. لایههای مختلف شعر شیرکو بیکس که با عزیمت از جهان متن اصلی به جهانهای زیرشمول و سپس بازگشت به جهان متن اصلی همراه بود، مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که مهمترین ویژگی اشعار وی، استفاده از اسامی خاص، استعارههای مفهومی و نیز کاربرد قید بهعنوان مهمترین عناصر جهانساز در ساخت جهانهای زیرشمول و جهان متن میباشد. همچنین، استفاده از فرایندهای ذهنی در ساخت جهانهای زیرشمول و استفاده از فرایندهای رابطهای و مادی در ساخت جهان متن از مهمترین گزارههای نقشگستر بهشمار میروند. یافتهها حاکی از آن است که در گزیدۀ بررسیشده، علت گرایش به خواندن این اشعار در بسامد بالای جهانهای زیرشمول آرزو و یکیشدن جهان گفتمان و جهان متن در یکدیگر و از میانبرداشتهشدن لایۀ میان آن دو است.
مراد اسماعیلی
چکیده
این مقاله با مفروض داشتن ارتباط بین حوزههای متنوع اندیشه و هنر هر عصر، پژوهشی بینارشتهای در قلمرو ادبیات تطبیقی و بینارشتهای است که به مطالعهی ارتباط بین شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی میپردازد و با استفاده از نظریهی ادبیات تطبیقی هنری رماک، و بررسی بینارشته ای شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی در پی تبیین و تحلیل این موضوع است ...
بیشتر
این مقاله با مفروض داشتن ارتباط بین حوزههای متنوع اندیشه و هنر هر عصر، پژوهشی بینارشتهای در قلمرو ادبیات تطبیقی و بینارشتهای است که به مطالعهی ارتباط بین شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی میپردازد و با استفاده از نظریهی ادبیات تطبیقی هنری رماک، و بررسی بینارشته ای شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی در پی تبیین و تحلیل این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر، نقاشی و معماری این عصر نمود یافته است. بر اساس یافتههای این پژوهش، لذت اینجهانی و کسب لذت و سرخوشی، که از مؤلفههای اساسی زمینی شدن و رویگردانی از عوالم دیگر است، یکی از پیشفرضهایی است که اساس اندیشه و هنر این عصر را شکل میدهد. از این روی، شاعران، نقاشان و معماران عصر صفوی به اشکالی مختلف و متنوع، به جنبهی لذت بخش بودن هنر خود توجه داشتهاند و بر اساس آن به آفریدن و خلق آثار خود دست یازیدهاند.