سوسن جبری
چکیده
این پژوهش به خوانش کهنالگویی قصّههای ایرانی و بررسی فرآیند فردیّت و چگونگی رخدادهای شکلدهنده به این فرآیند پرداختهاست. پرسش ایناستکه؛ در طی فرآیند فردیّت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصّههای ایرانی ابتدا نمود کهنالگوها را یافتیم و سپس دو مرحلهای بودن فرآیند فردیّت ...
بیشتر
این پژوهش به خوانش کهنالگویی قصّههای ایرانی و بررسی فرآیند فردیّت و چگونگی رخدادهای شکلدهنده به این فرآیند پرداختهاست. پرسش ایناستکه؛ در طی فرآیند فردیّت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصّههای ایرانی ابتدا نمود کهنالگوها را یافتیم و سپس دو مرحلهای بودن فرآیند فردیّت آشکارشد که دوگونۀ تحقّق خردمحور و قدرتمحور داشت. یافتهها نشانمیدهند؛ من (قهرمان) یا بخش آگاه و دیگر اجزای ناخودآگاه روان چون؛ آنیما، آنیموس، پیرخرد و سایه، پیوندهای پیچیدهای دارند. سایه همجنس قهرمان و جزء ناشناخته، سرکوبشدۀ و چالشآفرین روان است. رخدادهای پروسۀ فردیّت بر بنیاد چالشآفرینیهای سایه برای قهرمان رخمیدهد و قصّهها هم با ساختار دو بخشی و گاه قصّهدرقصّه و همانند فرآیند فردیّت هم دو مرحلۀ پیوند و بازپیوند دارند که در جستار پیشِرو به آن پرداختیم. افزون بر آن، دو روایت زنانه و مردانه از روند تحقق فردیّت داریم؛ در روایت خردمحور زنانه؛ قهرمان با راهنمایی و یاریگری پیرخرد و تکیه بر خردورزی بر سایه پیروز میشود و به آنیموس میپیوندد و اغلب پس از شکست سایه، او را میبخشد و میپذیرد. در روایت قدرتمحور مردانه؛ قهرمان همچنان از راهنمایی و یاریگری پیرخرد برخوردار است، ولی با تکیه بر قدرت و جنگیدن رویاروی بر سایه غلبهمیکند و اغلب سایه را میکُشد و گاه میراند.