پژوهشهای میان رشته ای ادبی
سمانه رفاهی؛ نعمت الله ایران زاده
چکیده
این پژوهش، در راستای مطالعات بینرشتهای ادبیات، به دنبال واکاوی پیوند میان معماری و ادبیات داستانی شکل گرفته است. هدف این پژوهش تحلیل رمان سمفونی مردگان عباس معروفی و نقش بناها و عناصر معماری در شکل دادن به ساختار این رمان است. روش تحقیق بر مبنای نظریۀ مفهوم سکونت نوربری-شولتز است. در این پژوهش بناهای معماری این رمان از منظر نظریۀ ...
بیشتر
این پژوهش، در راستای مطالعات بینرشتهای ادبیات، به دنبال واکاوی پیوند میان معماری و ادبیات داستانی شکل گرفته است. هدف این پژوهش تحلیل رمان سمفونی مردگان عباس معروفی و نقش بناها و عناصر معماری در شکل دادن به ساختار این رمان است. روش تحقیق بر مبنای نظریۀ مفهوم سکونت نوربری-شولتز است. در این پژوهش بناهای معماری این رمان از منظر نظریۀ مفهوم سکونت و انواع سکنی گزیدن واکاوی شد. نتایج این پژوهش نشان میدهد بناهای معماری مانند کاروانسرا، قهوهخانه، خانه و فضاهایی چون آشپزخانه، انباری و عناصری چون آستانه و پنجره نقش کلیدی در این رمان ایفا میکنند و نویسنده با یاری جستن از ویژگیهای منحصرد به فرد آنها از منظر شیوههای مختلف سکونت و نیز دلالتهای ضمنیشان مفاهیم موردنظر خود را شرح میدهد. خانه، قهوهخانه و کاروانسرا در این داستان ادامۀ شخصیتها هستند و هویت شخصیتها با این مکانها تکمیل میشود. خانه برابر با پدر، قهوهخانه برابر با آیدین و کاروانسرا برابر با اورهان است. شخصیت آیدا نیز به کمک جزءفضای آشپزخانه و فضای آستانهای، که مبین مفاهیم خاصی در معماری است، توصیف میشود.
مراد اسماعیلی
چکیده
این مقاله با مفروض داشتن ارتباط بین حوزههای متنوع اندیشه و هنر هر عصر، پژوهشی بینارشتهای در قلمرو ادبیات تطبیقی و بینارشتهای است که به مطالعهی ارتباط بین شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی میپردازد و با استفاده از نظریهی ادبیات تطبیقی هنری رماک، و بررسی بینارشته ای شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی در پی تبیین و تحلیل این موضوع است ...
بیشتر
این مقاله با مفروض داشتن ارتباط بین حوزههای متنوع اندیشه و هنر هر عصر، پژوهشی بینارشتهای در قلمرو ادبیات تطبیقی و بینارشتهای است که به مطالعهی ارتباط بین شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی میپردازد و با استفاده از نظریهی ادبیات تطبیقی هنری رماک، و بررسی بینارشته ای شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی در پی تبیین و تحلیل این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر، نقاشی و معماری این عصر نمود یافته است. بر اساس یافتههای این پژوهش، لذت اینجهانی و کسب لذت و سرخوشی، که از مؤلفههای اساسی زمینی شدن و رویگردانی از عوالم دیگر است، یکی از پیشفرضهایی است که اساس اندیشه و هنر این عصر را شکل میدهد. از این روی، شاعران، نقاشان و معماران عصر صفوی به اشکالی مختلف و متنوع، به جنبهی لذت بخش بودن هنر خود توجه داشتهاند و بر اساس آن به آفریدن و خلق آثار خود دست یازیدهاند.