پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ریحانه قندی؛ زهرا حیاتی
چکیده
هویت مفهومی سیال و بیثبات است که متناسب با به کارگیری در هر متن، معنای آن تعریف میشود. در برخی تعریفهای جامعهشناختی، تقابل میان هویت فردی و اجتماعی، ذیل نگاه کلی به مفهوم هویت رنگ میبازد. فردیت هر شخص که دربردارندۀ صفات منحصربهفرد و غالباً ذاتیِ اوست، تحت تأثیر هویت اجتماعی کمرنگ است و با امور اکتسابی در اجتماع و هر ...
بیشتر
هویت مفهومی سیال و بیثبات است که متناسب با به کارگیری در هر متن، معنای آن تعریف میشود. در برخی تعریفهای جامعهشناختی، تقابل میان هویت فردی و اجتماعی، ذیل نگاه کلی به مفهوم هویت رنگ میبازد. فردیت هر شخص که دربردارندۀ صفات منحصربهفرد و غالباً ذاتیِ اوست، تحت تأثیر هویت اجتماعی کمرنگ است و با امور اکتسابی در اجتماع و هر گفتمانِ غالب تغییر میکند. شناخت هویت هر فرد در سایۀ تمایزاتش از دیگری امکانپذیر میشود و به عبارت دیگر، هویت، برآمده از ارتباط و تعامل میان خود و دیگری است. در همۀ متون ازجمله متون ادبی، هویت به اقتضای ظرفیتهای موجود در متن، بازنمایی میشود. در ادبیات روایی نیز شگردهای روایتپردازی این بازنمایی را محقق میکنند. در این پژوهش به بازنمودهای معنای هویت و واکاوی معنای ضمنی آن در فیلمنامۀ حقایق دربارۀ لیلا دختر ادریس، پرداخته شده است. نتیجه اینکه: مفهوم هویت در روایت زندگیِ لیلا بر تأثیرپذیرفتنِ فردیتِ وی از ارتباطات اجتماعی و گفتمانهای غالب جامعه تأکید میکند. اصلیترین شگردهای روایی که این بازنمایی را به انجام میرسانند، رویدادهای اصلی داستان، عناصر روایی و تقابلهای دوگانه هستند.
علیرضا پورشبانان؛ امیرحسین پورشبانان
چکیده
ادبیات داستانی فارسی، گنجینهای غنی از روایتهای مختلف فکر و خیال نویسندگان خوش ذوق ایرانی است که در تعامل با هنر پر نفوذ سینما، قابلیتهای تعامل فراوانی دارد و رمان تاریخی دهنفرقزلباش نوشتهی حسین مسرور، یکی از این آثار است که در بستر ادبیات عامیانه با جزئیات فراوان نوشته شده و با بهرهمندی از وجوه تصویری و تعدد برخی عناصر ...
بیشتر
ادبیات داستانی فارسی، گنجینهای غنی از روایتهای مختلف فکر و خیال نویسندگان خوش ذوق ایرانی است که در تعامل با هنر پر نفوذ سینما، قابلیتهای تعامل فراوانی دارد و رمان تاریخی دهنفرقزلباش نوشتهی حسین مسرور، یکی از این آثار است که در بستر ادبیات عامیانه با جزئیات فراوان نوشته شده و با بهرهمندی از وجوه تصویری و تعدد برخی عناصر نمایشی، ظرفیتهای اقتباسی مطلوبی دارد. بر این اساس در مقالهی پیش رو تلاش شده به روش توصیفی- تحلیلی نشان داده شود چگونه زمینهی داستانی اثر و فراز و فرودهای پرکشش آن در کنار انبوهی از خردهروایتها با انواع بحرانها و نقاط اوج داستانی، به بستری تبدیل شده که سایر عناصر نمایشی مانند کشمکشهای پر هیجان فراوان، توصیفات متنوع و دقیق تصویری و شخصیتهای نمایشی باورپذیر، با بیانی حماسی و کنشمحور در آن شکل گرفته و در تعامل با درونمایههای پرمخاطب، این اثر را به گزینهای مطلوب برای اقتباس سینمایی تبدیل کرده است.
احسان رئیسی
چکیده
ین مقاله ترجمهای است از مقالۀ «What Has Literature to Offer Computer Science?» که به قلم Mark Dougherty در سال 2003 در شمارۀ 7 مجلۀ HumanIT انتشار یافته است.نویسنده در این مقاله کوشیده است ظرفیتهای ادبیات را برای استفاده در علوم رایانه تبیین کند. مقاله به دو بخش کلی تقسیم میشود: در قسمت نخست دیدگاههای فلسفی مختلف دربارۀ نسبت مهندسی با هنر بررسی و تحلیل شده و ...
بیشتر
ین مقاله ترجمهای است از مقالۀ «What Has Literature to Offer Computer Science?» که به قلم Mark Dougherty در سال 2003 در شمارۀ 7 مجلۀ HumanIT انتشار یافته است.نویسنده در این مقاله کوشیده است ظرفیتهای ادبیات را برای استفاده در علوم رایانه تبیین کند. مقاله به دو بخش کلی تقسیم میشود: در قسمت نخست دیدگاههای فلسفی مختلف دربارۀ نسبت مهندسی با هنر بررسی و تحلیل شده و در بخش دوم در باب پیوند ادبیات و رایانه سخن رفته است. مؤلف میکوشد نشان دهد که میتوان بین ادبیات و رایانه نیز پیوندی مانند پیوند زبانشناسی و رایانه برقرار کرد و به واسطۀ این پیوند از ظرفیتهای ادبیات برای ارتقاء علوم رایانه بهره جست. مؤلف در حوزۀ علوم رایانه بر چند محور تمرکز کرده است که میتوان در آنها از ادبیات استفاده کرد: 1. هوش مصنوعی (برای فهم متن)؛ 2. مستندسازی سیستمهای رایانهای (برای آن که درک و دریافت این مستندات آسانتر شود)؛ 3. کدنویسی (برای مواجهه با کدها به مثابه یک متن ادبی یا بهرهگیر از صورتهای تمثیلی برای سادهسازی مسئلهها)