پژوهشهای میان رشته ای ادبی
طارق ذاکر؛ سید اسماعیل قافله باشی؛ قربان ولیئی
چکیده
عاطفه از عناصر مهم و حیاتی شعر است، هر شعری به نوعی حاصل انفعالات نفسانی هنرمند است. انفعالات نفسانی از محرکهای اصلی شکلگیری آثار هنری محسوب می شود؛ از اینرو غزلیات مولانا نتیجة تجارب ناب عرفانی و انگیختگی عواطف قدرتمند او است. در جستار حاضر وجه غالب عواطف بازتاب یافتة غزلیات شمس با استفاده از نظریة «هیجانهای بنیادین» ...
بیشتر
عاطفه از عناصر مهم و حیاتی شعر است، هر شعری به نوعی حاصل انفعالات نفسانی هنرمند است. انفعالات نفسانی از محرکهای اصلی شکلگیری آثار هنری محسوب می شود؛ از اینرو غزلیات مولانا نتیجة تجارب ناب عرفانی و انگیختگی عواطف قدرتمند او است. در جستار حاضر وجه غالب عواطف بازتاب یافتة غزلیات شمس با استفاده از نظریة «هیجانهای بنیادین» روبرت پلاچیک با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شده است. در این بررسی برای هر بیت یک امتیاز در نظر گرفته است و در تحلیل ابیات از عناصر زبانی (اصوات، واژهها، ترکیبات، جملات)، دلالت مستقیم واژگانی و شگردهای بلاغی نیز کمک گرفته شده است. در غزلیات مولانا انواع محتلف عواطف (اولیه و ترکیبی) با درجههای مختلف شدت بیان گردیده است که بیشتر از نود در صد عواطف ابراز شدة این غزلیات از جملة عواطف مثبت است و عواطف منفی به ندرت و آن هم با درجة پایین شدت بیان گردیده است. این بررسی نشان میدهد که 24 عاطفة مدل پلاچیک در غزلیات مولانا بازتاب یافته است. عواطف بازتاب یافتة غزلیات مولانا به ترتیب عشق، شادی، حیرت، امیدواری، پذیرش، تواضع... است که عاطفة عشق با گرفتن 50،92 در صد امتیاز در صدر و ناامیدی با گرفتن 0،02 امتیاز در پایین جدول قرار دارد.
مینا بهنام
چکیده
در این مقاله سازه های غزل مولوی در ساحت تصویر در دیوان شمس مورد بررسی قرار می گیرد. بنیان نظری پژوهش بر نظریة فضای ذهنی و تلفیق مفهومی فوکونیه و ترنر استوار است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و با بررسی داده ها بر اساس آمار توصیفی ، نشان داده می شود که در راستای ساخت تصویر چه ترکیب ها و آمیختگی های متشابه و متضادی در فضای درون داد مبدأ و ...
بیشتر
در این مقاله سازه های غزل مولوی در ساحت تصویر در دیوان شمس مورد بررسی قرار می گیرد. بنیان نظری پژوهش بر نظریة فضای ذهنی و تلفیق مفهومی فوکونیه و ترنر استوار است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و با بررسی داده ها بر اساس آمار توصیفی ، نشان داده می شود که در راستای ساخت تصویر چه ترکیب ها و آمیختگی های متشابه و متضادی در فضای درون داد مبدأ و مقصد صورت گرفته است تا خواننده بتواند از گذر کشف پایههای تصویرساز به درک و دریافت معنا و نیز تفکر مولوی در ساحت غزل دست یابد. به لحاظ روش شناختی نخست با مطالعه و بررسی دیوان شمس(3230 غزل) تصویرهای حسی از تصویرهای انتزاعی تفکیک شد؛ سپس عوامل تصویرساز از جمله مشابهت دو حوزة ذهنی، تضاد دو حوزة ذهنی، تجسم گرایی و جان بخشی به مقولات انتزاعی و همچنین موتیف های غزل مولوی مورد بررسی قرار گرفت.نتیجه اینکه دو عامل اصلی در تلفیق مفهومی که در ساختار تصویری غزلیات شمس مؤثر بوده شباهت بنیان و تضاد بنیان بودن دو حوزة مبدأ و مقصد است. تکرار مداوم نمادهای ناهمخوان و دوسویه در سرتاسر غزلیات شمس همچون روز و شب و نور و ظلمت معنادار است و به درک معنای ذهنی گوینده به مخاطب کمک کند. بخشی از تصویرسازیهای مولوی ترکیبی از قلمروهای حسی- انتزاعی است. تجسم بخشیدن به مفاهیم انتزاعی و محسوس گرداندن آنها در جهان متن از کارکردهای تصویر به مثابة متن در غزل مولوی است.