علی مشهدی؛ ژاله غنی کله لو
چکیده
چکیده سیاستنامهی خواجه نظامالملک طوسی یکی از ارزشمندترین آثار سده پنجم زبان و ادبیاتفارسی است که علاوه بر آنکه در ادبیات فارسی حائز اهمیت میباشد، در متون تاریخی حقوق عمومی نیز اهمیت فراوانی دارد. بخشهایی از این اثر، مرتبط با اصول و آیین ملکداری براساس شریعت است. با کنکاش در سیاستنامه با مفاهیم و نهادهایی مواجه ...
بیشتر
چکیده سیاستنامهی خواجه نظامالملک طوسی یکی از ارزشمندترین آثار سده پنجم زبان و ادبیاتفارسی است که علاوه بر آنکه در ادبیات فارسی حائز اهمیت میباشد، در متون تاریخی حقوق عمومی نیز اهمیت فراوانی دارد. بخشهایی از این اثر، مرتبط با اصول و آیین ملکداری براساس شریعت است. با کنکاش در سیاستنامه با مفاهیم و نهادهایی مواجه میشویم که خواجهنظامالملک با برشمردن آنها به عنوان مولفههای اثربخش در نظام مالی کشور، از مفاهیم و اصول موجود در نظام مالی اسلامی بهره میگیرد. مواردی مانند انصاف، شفافیت مالی، ممنوعیت غرر، ممنوعیت اکل مال به باطل، عدالت اقتصادی و امنیت اقتصادی از جملهی این موارد است که نظامالملک با درنظر داشتن شریعت اسلامی، به تصویرسازی از یک نظام مالی اسلامی مطلوب پرداخته-است. بنایراین، در این پژوهش سعی میکنیم با یک رویکرد تاریخی و با در پیش گرفتن روش توصیفی-تحلیلی، بخشی از اصول و قواعد مالی ملکداری از جمله سیاستهای مالی مورد توجه خواجهنظامالملک در سیاستنامه که براساس نظاممالیاسلامی است، را مورد ارزیابی قرار دهیم. کلیدواژگان: خواجه نظامالملک طوسی، تاریخ حقوق مالی، سیاستنامه، نظام مالی-اسلامی، سیاست مالی
رحیم سلامت آذر
چکیده
ین و اخلاق در «شهریار» و «سیاستنامه» و وجوه تفاوت آنها، موضوع اصلی این نوشتار است. روشی که برای اینکار مدنظر است، مطالعه تطبیقی است. آنچه این مطالعه مفروض داشته، این است که دید ماکیاولی در «شهریار» نسبت به دین یکسره فایدهگرایانه، واقعگرا، مدرن و البته غیرسکولار بوده و آن را تنها وسیلهای جهت اتّحاد مردم میداند ...
بیشتر
ین و اخلاق در «شهریار» و «سیاستنامه» و وجوه تفاوت آنها، موضوع اصلی این نوشتار است. روشی که برای اینکار مدنظر است، مطالعه تطبیقی است. آنچه این مطالعه مفروض داشته، این است که دید ماکیاولی در «شهریار» نسبت به دین یکسره فایدهگرایانه، واقعگرا، مدرن و البته غیرسکولار بوده و آن را تنها وسیلهای جهت اتّحاد مردم میداند و در اخلاق نیز بیپروا، عاری از احساسات و گاه بیاخلاق است، بعلاوه که هیچ اخلاقی مقدّم بر جامعه و حکومت نمیداند و اخلاق را محصول زور و قانون حکومت میپندارد. از سوی دیگر نگرش نظامالملک در «سیاستنامه» نسبت به دین متعصّبانه، کلاسیک و محافظهکارانه است و برخلاف ماکیاولی، دین را هم بهخاطر خود دین و حقانیّت آن، ارزش مینهد و هم اینکه از آثار سیاسی آن غافل نیست. در اخلاق نیز چون آن را برآمده از دین (اسلام) میداند معتقد بود در صورت عدم وجود حکومت، باز اخلاقی وجود خواهد داشت، یعنی اخلاق را منوط به وجود حکومت نمیانگارد. همه اینها بهعنوان فرضیه این نوشتار، با رجوع به متن هر دو اثر مذکور، بررسی میشود.