پژوهشهای میان رشته ای ادبی
ساناز خوش حساب؛ موسی پرنیان؛ سوسن جبری
چکیده
آثار ادبی گاه بازتابندة مسائل اجتماعی جامعة عصر نویسنده هستند که بر پایه جامعهشناسی ادبیات قابل دریافت هستند. جامعهشناسی ادبیات، اثر ادبی را پدیدهای اجتماعی میداند. زیرا بازتاب واقعیتهای اجتماعی یا بیان نمادین آنها را در خود دارد. موضوع این پژوهش مروری بر «عنوانگذاریِ» داستانهای فارسی از (1332 تا 1357 ه.ش) با رویکرد ...
بیشتر
آثار ادبی گاه بازتابندة مسائل اجتماعی جامعة عصر نویسنده هستند که بر پایه جامعهشناسی ادبیات قابل دریافت هستند. جامعهشناسی ادبیات، اثر ادبی را پدیدهای اجتماعی میداند. زیرا بازتاب واقعیتهای اجتماعی یا بیان نمادین آنها را در خود دارد. موضوع این پژوهش مروری بر «عنوانگذاریِ» داستانهای فارسی از (1332 تا 1357 ه.ش) با رویکرد جامعهشناسانه است. در این پژوهش دو دورۀ تاریخی مورد بررسی قرارگرفتهاست. نویسندگان دورۀ اول در سال های(1332 تا 1342ه.ش)، متأثر از شرایط خاص سالهای پس از کودتا، بدبینی، ناامیدی، غم و سکونی عمیق را به فضای داستانی این سالها واردکردهاند. نویسندگان در این دوران از کاربرد نمادین عناصر طبیعت 12.5%، مفاهیم انتراعی 16% و طنز 10% از عناوین داستانها برای نشان دادن شرایط سیاسی و اجتماعی بهرهبردهاند. در دورۀ دوم، داستانهای کوتاه و بلندی در سالهای (1342 تا 1357 ه.ش) نوشتهشدهاندکه بیشتر عنوانهای آنها از نظر جامعهشناختی متناسب با محتوا و مضمون داستان به ورود مدرنیته و پیامدهای آن میپردازد. نویسندگان در دورۀ دوم کوشیدهاند تا ناسازگاری مدرنیتۀ با جامعۀ سنتی بی-زیرساخت مدرن و بحران هویتی که دستاورد آن بوده را در قالب داستان ارائهدهند. ترسیم رنجهای اجتماعی و جهل و چالشهای فرهنگی و دعوت به اصلاح آنها، روحیۀ مبارزهطلبی را در خوانندگان ایجادمیکند. پیوند میان عنوانهای داستانی که با کاربرد واژگان اقلیمی8.3%، واژگان در پیوند با دنیای مدرن 7% و واژگان بیگانه 1.6% انتخاب شدهاند با نگرش انتقادی به مدرنیته آشکار است. در نتیجه از مجموع 1200 عنوان داستان بررسی شده، 56% عناوین داستانی به نوعی به شرایط اجتماعی و سیاسی خلق اثر اشارهدارند.
سوسن جبری
چکیده
این پژوهش به خوانش کهنالگویی قصّههای ایرانی و بررسی فرآیند فردیّت و چگونگی رخدادهای شکلدهنده به این فرآیند پرداختهاست. پرسش ایناستکه؛ در طی فرآیند فردیّت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصّههای ایرانی ابتدا نمود کهنالگوها را یافتیم و سپس دو مرحلهای بودن فرآیند فردیّت ...
بیشتر
این پژوهش به خوانش کهنالگویی قصّههای ایرانی و بررسی فرآیند فردیّت و چگونگی رخدادهای شکلدهنده به این فرآیند پرداختهاست. پرسش ایناستکه؛ در طی فرآیند فردیّت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصّههای ایرانی ابتدا نمود کهنالگوها را یافتیم و سپس دو مرحلهای بودن فرآیند فردیّت آشکارشد که دوگونۀ تحقّق خردمحور و قدرتمحور داشت. یافتهها نشانمیدهند؛ من (قهرمان) یا بخش آگاه و دیگر اجزای ناخودآگاه روان چون؛ آنیما، آنیموس، پیرخرد و سایه، پیوندهای پیچیدهای دارند. سایه همجنس قهرمان و جزء ناشناخته، سرکوبشدۀ و چالشآفرین روان است. رخدادهای پروسۀ فردیّت بر بنیاد چالشآفرینیهای سایه برای قهرمان رخمیدهد و قصّهها هم با ساختار دو بخشی و گاه قصّهدرقصّه و همانند فرآیند فردیّت هم دو مرحلۀ پیوند و بازپیوند دارند که در جستار پیشِرو به آن پرداختیم. افزون بر آن، دو روایت زنانه و مردانه از روند تحقق فردیّت داریم؛ در روایت خردمحور زنانه؛ قهرمان با راهنمایی و یاریگری پیرخرد و تکیه بر خردورزی بر سایه پیروز میشود و به آنیموس میپیوندد و اغلب پس از شکست سایه، او را میبخشد و میپذیرد. در روایت قدرتمحور مردانه؛ قهرمان همچنان از راهنمایی و یاریگری پیرخرد برخوردار است، ولی با تکیه بر قدرت و جنگیدن رویاروی بر سایه غلبهمیکند و اغلب سایه را میکُشد و گاه میراند.
سوسن جبری؛ شقایق کهریزی
چکیده
چرا متون کهن صوفیانه و از جمله؛ کشفالاسرار و عدهالابرار چنین توان اقناعی و تبلیغی چشمگیر، ماندگار و موفقی دارند. چنانکه قرنهاست نگرش صوفیانه را زنده و تأثیرگذار نگاه داشتهاست. در این پژوهش با بهکارگرفتن نظریۀ ارتباطات اقناعی اتولر بینگر روانشناس اجتماعی و با شیوۀ تحلیل محتوی به بررسی پیامهای النوبه الثالثه کشفالاسرار ...
بیشتر
چرا متون کهن صوفیانه و از جمله؛ کشفالاسرار و عدهالابرار چنین توان اقناعی و تبلیغی چشمگیر، ماندگار و موفقی دارند. چنانکه قرنهاست نگرش صوفیانه را زنده و تأثیرگذار نگاه داشتهاست. در این پژوهش با بهکارگرفتن نظریۀ ارتباطات اقناعی اتولر بینگر روانشناس اجتماعی و با شیوۀ تحلیل محتوی به بررسی پیامهای النوبه الثالثه کشفالاسرار و عدهالابرار پرداختهایم. یافتهها وجود طرح پنج پایهای اقناعی اتولر بینگر را در متن نشانمیدهند. اول؛ طرح محرک پاسخ؛ میبدی ابتدا اندیشه مورد نظرش را مطرحمیکند، سپس با آوردن استشهاد به آیات، احادیث، روایات، سخنان بزرگان دین و مشایخ صوفیه آن را با آموزهها و ارزشهای پیشین پیوندمیزند. اصل دوم؛ منطقیبودن و منصفبودن. انواع جملات اقناعی و زبان شاعرانه از ابعاد گوناگون، اندیشۀ محوری را توضیحمیدهند و منصف و منطقیبودن را إلقاء میکنند. اصل سوم؛ بیانگر نیازهای مخاطبان بودن. چون؛ نیاز به آزادی فردی، نیاز به امنیت، نیاز به عشق، نیاز به آگاهی و شناخت، نیاز به معنای زندگی، نیاز به خودشکوفایی. اصل چهارم؛ دربرداشتن هنجارهای گروهی و منافع اجتماعی مخاطبان چون؛ نیاز به پذیرش دیگران، نیاز به درونیبودن ارزشهای انسانی، نیاز به مورد احترام بودن، نیاز تعلق به گروه، نیاز به حمایت از حقوق انسانی. اصل پنجم: پیامهای متن با توجه به ویژگیهای شخصیتی مخاطبان شکلگرفتهاست. بنابراین؛ کاربرد خلاقانۀ شیوههای اقناعی و تبلیغی، توان تأثیرگذاری و ایجاد همدلی دارد و پیامها را دلپذیر میکند. در نتیجه؛ پاسخگویی به نیازهای فردی و جمعیِ جاودانۀ بیزمان و بیمکانِ مخاطبان، موجب برخورداری پیامهای صوفیانه از چنین قدرت تبلیغی و اقناعی و تأثیرگذاری ماندگار بر اندیشه و رفتار مخاطبان شدهاست.